درحالیکه بیشتر زنان در سراسر جهان، در زندگیشان دستکم یک بار خشونت گفتاری، جنسی یا بدنی را تجربه میکنند، این تجربه برای برخی از زنان پررنگتر است: کودکان، سالمندان، مهاجران و پناهجویان، اقلیتهای دینی، ملی و قومی و زنان کمتوان یا دچار ایدز. در شرایط اضطراری مانند جنگ یا رخدادهای طبیعی یا درگیریها، همهگیری بیماریها (مانند کووید ۱۹) نیز این خشونتها افزایش پیدا میکند.شبکههای پشتیبان و اجتماعی در جوامع، آسیبپذیر هستند و زنان خشونت گوناگون و شدیدتری را تجربه میکنند و از همه بدتر اینکه به مرکزهای درمانی، مشاوره یا پشتیبان دسترسی ندارند. پیامد چنین وضعیتی این است که زنان دچار بیماریهای بدنی، روانی، بهداشتی، بارداری ناخواسته یا ایدز شوند.
ما در این مبارزه چه باید بکنیم؟
کارمان هرچه باشد و در هر جایگاهی که باشیم، همه ما باید برای کاهش خشونت علیه زنان و مبارزه با خشونت اجتماعی در جامعه بکوشیم. مشاوره و آگاهسازی زنان و مردان، ازاینرو مهمتر است که آمارها نشان میدهند بخش چشمگیری از خشونت بر زنان در خانه و از سوی اعضای خانواده انجام میشود (۲۱ درصد از همه موارد گزارششده). بسیاری از خانوادهها بهویژه در بخشهای سنتیتر جامعه هنوز مردان را «صاحب» جان و مال و روان همه خانواده بهویژه زنان میدانند.هریک از ما باید هنگام روبهروشدن با خشونت (چه خانگی، چه در کار یا در شبکههای اجتماعی) آن را به مسئولان گزارش دهیم. اگر در محل کارتان نمودی از خشونت علیه زنان را دیدید نخست به مدیر و بخش منابع انسانی آن سازمان گزارش دهید و تا رسیدگی کامل آن را رها نکنید. مبارزه با باورهای نادرست فرهنگی: گاهی خشونت گفتاری یا بدنی، ریشه در باورهای اجتماعی و فرهنگی کهن دارد که ناروایی و نادرستیشان بهویژه در جهان امروز روشن است.
وضعیت ایران در این زمینه چطور است؟
پردازشهای آماری نشان میدهند که در سال ۹۸، شاخص خشونت علیه زنان در ایران ۲۰ تا ۲۲ درصد در مقایسه با سال گذشته (۹۷) افزایش یافته است. رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی میگوید این خشونت ریشه در مسئلههایی از جمله «اعتیاد، ناآگاهی و آمادهنبودن در زمینه مسائل زناشویی و آسیبهای روانی» داشتهاند. گرچه در گزارش شاخص آماری افزایش یافته؛ ولی به معنی این نیست که زنان بیشتری خشونت را تجربه کردهاند؛ بلکه گزارشهایی که به مراکز اورژانس اجتماعی میرسند، بیشتر شده است.از سویی زندگی در شرایط کرونایی فراوانی گزارشهای خشونت خانگی علیه زنان و کودکان را نشان میدهد و به نظر میرسد درخانهماندن اجباری موجب شده هیجانهای منفی خشم و ترس بر تن و روان زنان فرود آید. چنین افزایشی میتواند برخاسته از آگاهی بیشتر و پیگیری جدیتر زنان درباره رخدادها و رفتارهای خشن و همچنین بهبود زیرساختها و ظرفیت سازمان بهزیستی و سازمانهای مردمنهاد در شهرهای گوناگون و دگرگونیهای فرهنگی جامعه باشد؛ کنش-واکنشها و بازخوردهای فرهنگی سازندهتری که زنان را از حقِ مراجعه به قانون در برابر خشونت آگاه میکند و پشتیبانی میکند.
زنانی که مورد مورد خشونت قرار میگیرند
روزنامه خراسان از علایم خانمهایی گفته که در معرض چنین مشکلی قرار میگیرند:بر اساس چند پژوهش مرتبط با موضوع خشونت خانگی، هفت نشانه در خانمهایی که در معرض خشونت از طرف شریکزندگی خود قرار گرفتهاند، وجود دارد. نشانههایی که به اطرافیان این افراد هشدار میدهد تا در حد توان به آنها برای حل این مشکل کمک کنند. بدیهی است که این نشانهها ممکن است دلایل دیگری هم داشته باشند، اما نباید بیتوجه از کنارشان گذشت.
شوهرشان در جمع به آنها توهین میکند
این علامت خطر، ظرافتهای خاص خود را دارد، زیرا ممکن است به عنوان توهین شدید صورت نگیرد. توهین کننده ممکن است با خنده به همسر خود در یک جمع فامیلی یا دوستانه، به طور مثال بگوید که اینقدر سیبزمینی سرخ شده نخور، داری چاق و بدریخت میشی! البته و قطعا توهین شدید هم نشانهای است که شاید این خانم مورد خشونتخانگی قرار میگیرد. در این گونه موارد به نظر میرسد در باره تغییر عملکرد زندگی و انجام کارها، مدام به انتقادها افزوده شود. در نتیجه اشتباهات ساده به مسائل بزرگی تبدیل میشوند.
مدام نگران عصبانی شدن شوهرشان هستند
معمولا شوهر آزار دهنده در مقابل همکاران و دوستان، کاریزماتیک به نظر میرسد، اما پشت درهای بسته با شریک زندگی خود، وجهه تاریک او ظاهر میشود. سپس قربانی فکر میکند من باید کار اشتباهی انجام داده باشم، زیرا این مشکل من است، چون او فقط از من عصبانی است. از آن جا که آنها میدانند اگر شوهرشان ناراحت شود پیامدهای ناخوشایندی مانند ضرب و جرح به دنبال خواهد داشت، در نتیجه در جمعهای دوستانه و خانوادگی، مدام نگران ناراحت شدن همسرشان و بهطور وسواسی، پیگیر این موضوع هستند.
علایم یا صدمات بدنی غیرقابل توضیح دارند
قربانیان اغلب درباره صدمات بدنی یا علایم دروغ میگویند، زیرا احساس شرمندگی میکنند. اگر روی بدن یکی از عزیزانتان کبودیهایی را میبینید که واقعاً قابل توضیح نیستند و آنها جملاتی مانند اینها میگویند: از پلهها افتادم، به دیوار خوردم و …، زمان خوبی است که در این باره با او صحبت کنید و به او بگویید: ظاهراً به تازگی اتفاقات زیادی رخ داده است. آیا همه چیز خوب است؟
با دوستان و خانواده خود وقت نمیگذرانند
روان شناسان میگویند که افراد آزاردهنده میتوانند قربانیان خود را منزوی کنند و در این باره استراتژی آنها میتواند هوشمندانه باشد! فرد آزاردهنده به صورت آشکار از بیرون رفتن شریک زندگی خود جلوگیری نمیکند، مثلاً به او نمیگوید که شما نمیتوانید فلانی را ببینید بلکه به این صورت میگوید: میخواهم وقت بیشتری را با تو بگذرانم یا فلانی دوست خوبی برای تو نیست و دیگر نمیخواهم تو را با او ببینم. مهم است که قربانیان بتوانند یک سیستم پشتیبانی برای خود ایجاد و آن را حفظ کنند، زیرا فرد آزاردهنده میخواهد شما احساس کنید که کسی را جز او ندارید.
برای همه رفتارهای اشتباه شوهرشان، عذر میتراشند
قربانیان خشونتخانگی، همیشه برای رفتارهای اشتباه همسرشان عذر و بهانه میآورند و حتی خود را به دلیل رفتار همسرشان سرزنش میکنند. چنین افرادی وقتی همسرشان اشتباهی میکند، خودشان را جلو میاندازند و شروع به بهانه آوردن میکنند و به گفتن چنین جملاتی رو میآورند: او الان واقعاً استرس دارد، او روز پرکاری را پشت سر گذاشته، او واقعاً از گفتن این حرف به من منظوری نداشت و ….
شوهر آنها بسیار حسود یا سلطهگر است
مردی که از خانمی رمز عبور رسانههای اجتماعیاش را درخواست میکند یا در حضور دیگران، وارد حریم خصوصیاش مانند اینستاگرام و … میشود، میتواند نشانهای از احساس تملک نابه جا باشد. پیامهای مداوم یا تماسهای تلفنی بیش از حد هنگام بیرون رفتن با دوستان یا خانواده نیز میتواند یک علامت هشدار دهنده باشد. اگر فردی دایم به همسرش پیام میدهد یا زنگ میزند، میخواهد او را همیشه کنترل کند تا ببیند چه کاری انجام میدهد و … که نشانه خوبی نیست.
مدام در شخصیت خود تغییر ایجاد میکنند
آنها مدام افسرده یا مضطرب هستند یا در شخصیت خود تغییر ایجاد میکنند. بسیاری از قربانیان اعتراف نمیکنند که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، این بدان معنی است که دوستان، خانواده و همکاران باید توجه داشته باشند که هرگونه تغییر در رفتار را در نظر بگیرند. این تغییر رفتار ممکن است کنارهگیری از دیگران یا احساس خوشبختی نکردن باشد. همچنین به نظر میرسد آنها واقعاً مضطرب هستند و مانند گذشته، اجتماعی نیستند. از نشانههای دیگر این است که آنها به طور غیرمنتظره ظاهر خود را تغییر میدهند، زیرا شریک زندگی آنها ممکن است بگوید که چگونه لباس بپوشند. همچنین شما ممکن است ببینید که آنها در حال کاهش وزن هستند.
امیدواریم با بالا بردن سطح آگاهی جمعی، هرروز شاهد کمتر شدن خشونت خانگی علیه زنان باشیم.
شما چه پیشنهادهایی برای کاهش این اتفاقات دارید؟