ابتدا از نوجوانان فولاد خوزستان شروع کردم اما مصدومیتی برای من به وجود آمد و مینیسک پایم پاره شد. متاسفانه جراحی هم نکردم و پدرم هم گفت دیگر بازی نکنم. گذشت تا اینکه دانشجو شدم و در دانشگاه شوشتر شروع به درس خواندن کردم. متوجه شدم که دانشگاهمان تیم دارد و همراه با این تیم دوباره فوتبال بازی کردم و در مسابقات دانشجویی قهرمان کشور شدیم و در آن مسابقات آقای گل شدم.از آنجا به تیم استقلال دزفول رفتم که همان استقلال کیش بود. روح محمود خان یاوری شاد باشد. او بازی من را دید و سال بعدش که به برق شیراز رفت، من را هم با خودش به آن تیم برد و از آنجا کار من در لیگ برتر شروع شد و یک سال با برق شیراز در لیگ برتر بودم. بعد از آن به استیل آذین منتقل شدم.
*از سالهای حضورتان در استیل آذین بگویید …
در آن سالها من بازیکن ناشناختهای بودم و بازیکنان خیلی بزرگی در استیل آذین حضور داشتند. بازیکنانی مثل علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، فریدون زندی و علیرضا واحدی نیکبخت در آن تیم حضور داشتند و باعث شد انگیزه بسیار فراوانی پیدا کنم. با اینکه به عنوان بازیکن فیکس در آن سال بازی نمیکردم اما توانستم ۸ گل به ثمر برسانم.آن موقع علی کریمی و محمد غلامی مهاجم بودند و هر دوی آنها بازیکنان آماده و بزرگی بودند اما در این بین به من هم بازی میرسید و خداراشکر گل هم میزدم. آن سال یکی از بهترین سالهای فوتبالیام بود و خیلی چیزها از بازیکنان بزرگی مثل علی کریمی و مهدی مهدویکیا یاد گرفتم.
* و در ادامه بهترین سال فوتبالیتان در فولاد رقم خورد.
دو سال در فولاد حضور داشتم و در همان سال بدون پنالتی ۲۴ گل زدم و اگر پنالتیها را هم میزدم شاید تعداد گلهایم به عدد ۳۰ هم میرسید. البته پنالتی هم به من دادند تا بزنم اما خرابشان میکردم (با خنده). آن سالی که آقای گل شدم سال بی نظیری برای من بود و از تیمهای حاشیه خلیج فارس پیشنهاد داشتم. از امارات و قطر پیشنهاد داشتم اما قراردادم با فولاد دو ساله بود و نتوانستم بروم و باتوجه به اینکه قرارداد داشتم، از تیمهای داخلی هم پیشنهادی دریافت نکردم.سال بعد در فولاد حضور داشتم که رباط صلیبی پاره کردم که این آسیب دیدگی باعث شد قراردادم را تمدید نکنند و با بی محبتی من را کنار گذاشتند. فولاد تیم استانم بود و واقعا از آنها گله دارم چرا که در دو فصل ۴۰ گل برای آن تیم به ثمر رساندم و آنقدر خوب بودم که انتظار داشتم قراردادم را تمدید کنند. خیلیها رباط پاره میکنند و بعد از ۵،۶ ماه برمیگردند اما آنها روی اسم من خط کشیدند و مورد کم لطفی قرار گرفتم. همان سالی که رباطم پاره شد میخواستم به امارات بروم که متاسفانه آن مصدومیت برایم به وجود آمد.
*چگونه به فوتبال برگشتید؟
وقتی بیرون ماندم به تهران آمدم و فیزیوتراپی و درمان پایم را شروع کردم. در آن زمان آقای علیپور مدیرعامل وقت نفت تهران و بهرام میرشیروانی خیلی به من لطف داشتند و با عصا آمدم و با نفت تهران قرارداد بستم. در نیم فصل دوم همان فصل توانستم در ۸ بازی آخر بازی کنم و سال بعد هم در تیم نفت تهران حضور داشتم.به نظر خودم در این تیم هم خوب کار کردم چرا که ۱۲ گل برای نفت به ثمر رساندم و تا هفته آخر در کورس آقای گلی بودم که بد شانسی آوردم. در هفته آخر که مقابل گسترش فولاد بازی داشتیم دل درد شدیدی به سراغم آمد و مجبور شدم از بازی خارج شوم. در آن بازی تیممان شش گل به حریف زد و اگر میتوانستم بازی کنم، دوباره آقای گل میشدم اما قسمت نبود و کریم انصاری فر آقای گل آن فصل شد.
*از دوران حضور در پرسپولیس بگویید.
من یکی از بدشانسترین فوتبالیستهای تاریخ ایران هستم چرا که شاید اگر از نوجوانان و جوانان بالا میآمدم و در سن پایین تر فوتبالم را ادامه میدادم، امروز ۵۰،۶۰ بازی ملی داشتم اما متاسفانه آن جوری که میخواستم نشد. فصل بعد از نفت تهران به پرسپولیس آمدم. این را باید بگویم که تمام خانواده ما پرسپولیسی هستند و رویایم حضور در پرسپولیس بود. رویایم به حقیقت تبدیل شد اما در هفته چهارم رباط صلیبی پاره کردم و این مساله خیلی برای من سخت بود.جراحی کردم و میتوانستم در دوازده هفته پایانی بازی کنم اما متاسفانه باز هم اسمم را از لیست در آوردند و یک بازیکن برزیلی به نام تادئو جایگزین من شد که یک بازی هم برای پرسپولیس انجام داد. شاید اگر اسم من را از لیست در نمیآوردند زندگی فوتبالیام اینگونه نمیشد اما متاسفانه این اتفاق افتاد و بعد از آن به سایپا رفتم.
*سالهای پایانی دوران فوتبالتان چگونه گذشت؟
مدام مصدوم میشدم و دیگر نتوانستم به اوج خودم برگردم. در فصل آخر حضورم در فوتبال در صنعت نفت بازی کردم و متاسفانه دیگر نتوانستم ادامه دهم و فوتبال را در ۳۳ سالگی کنار گذاشتم. آسیب دیدگی سختی برای پایم به وجود آمد و دکتر گفت غضروف زانویت جدا شده است و بهتر است دیگر فوتبال بازی نکنی چرا که به خودت آسیب میزنی. اگر این اتفاق نمیافتاد میتوانستم تا سه چهار سال بعدش هم بازی کنم اما متاسفانه اینگونه شد که دیگر از فوتبال خداحافظی کردم.
*چه کسی به رضا نوروزی کمک کرد تا به این جایگاه برسد؟
تنها کسی که در این سالها کمک کرد به اینجا برسم خودم بودم. خودم و خانوادهام باعث شد این موفقیت برای من بهدست بیاید. هیچکس در فوتبال برای من قدمی برنداشت. درست است مربیها هم در یادگیری به من کمک کردند اما خودم هم خیلی زحمت کشیدم تا به موفقیت رسیدم. این را هم باید در نظر گرفت من تازه در سن ۲۳ سالگی فوتبال را شروع کردم. گلایههای زیادی دارم اما بیشتری مسالهای که به من ضربه زد آسیب دیدگیهایم بود.من توسط کیروش به تیم ملی دعوت شدم و در بازی دوستانه مقابل اردن فیکس بازی کردم و خیلی خوب بودم و قرار بود سه چهار روز بعدش هم مقابل قطر فیکس بازی کنم اما در دقیقه ۴۰ همان بازی دوستانه مچ پایم پیچید و یک ماه عقب افتادم و تیم ملی را از دست دادم. در فولاد در اوج فوتبالم بودم و مرتب به تیم ملی دعوت میشدم اما رباطم پاره شد. دوباره برگشتم و آنقدر تلاش کردم که باز هم به تیم ملی دعوت شدم و تا قبل از جام جهانی در اردوهای تیم ملی بودم اما باز هم مصدوم شدم. تمام مشکلات فوتبالی من به مصدومیتهایم برمیگشت و اگر این مصدومیتها نبود مسیر فوتبالیام به شکل دیگری رقم میخورد.
*وضعیت این روزهایتان چگونه است؟ قصد مربیگری دارید؟
این روزها ورزش میکنم اما در حدی که سلامتی خودم را حفظ کنم و روی فرم باشم. کلاسهای مربیگریام را دارم میروم و هدفم این است در مربیگری هم کار کنم. مربیگری را بیشتر از مدیریت و باشگاهداری دوست دارم. من در کنار کار خودم، کلاسهای مربیگری میروم. توانستم مدرک C آسیا را بگیرم و ثبت نام کردم تا در کلاسهای مدرک مربیگری B آسیا را هم شرکت کنم.
*کمی هم درباره خانوادهتان صحبت کنید. دوست دارید فرزندتان هم راه شما را ادامه دهد و فوتبالیست شود؟
در سه چهار سالی که فوتبال بازی نمیکنم بیشتر توانستم در کنار خانواده باشم و یک فرزند دو ساله دارم. خودم دوست ندارم فرزندم فوتبالیست شود اما خودش خیلی علاقه دارد. با اینکه دو سالش است اما وقتی من فوتبال نگاه میکنم بسیار دقت میکند و معلوم است بسیار فوتبال را دوست دارد. فوتبال در خونش است و اگر بخواهم چیزی برایش بخرم جز توپ چیزی نمیخواهد (با خنده). من در فوتبال خیلی ضربه خوردم و دوست ندارم فرزندم در این رشته فعالیت کند اما به هر حال باید بزرگ شود و خودش تصمیم بگیرد.
*پرسپولیس تیم سابقتان در فینال لیگ قهرمانان آسیا شکست خورد و نائب قهرمان شد. این تیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه از شکست پرسپولیس خیلی ناراحت شدیم و ناراحتیمان بیشتر از این بود که با دو پنالتی باختیم. به نظر من پرسپولیس اگر نفرات محرومش را در اختیار داشت خیلی راحت میتوانست در این بازی پیروز شود. اولسان تیمی نبود که پرسپولیس نتواند شکستش دهد. سالهای قبل وقتی با تیمهای کره و ژاپن بازی میکردیم، خیلی ضعیف بودیم اما در این بازی چیزی کم نداشتیم. متاسفانه زورمان کم بود و اگر غایبانمان در زمین حضور داشتند چنین اتفاقی نمیافتاد و راحت قهرمان میشدیم.دیگر اتفاقی است که افتاده و نباید به گذشته فکر کرد. پرسپولیس باید به آینده فکر کند و به نظرم دو سه بازیکن باید جذب کند تا امسال هم بتواند جزو مدعیها باشد.
*تیمهای خوزستانی را در لیگ بیستم چگونه میبینید؟
هر سه تیم خوزستانی دارند بسیار خوب کار میکنند. وضعیت فولاد خوزستان مشخص است چرا که امکانات خوبی دارد و در شرایط خوبی است. سهمیه آسیایی گرفته است و سرمربی توانایی دارد. به جز فولاد بقیه تیمهای خوزستانی معمولا مشکلات مدیریتی دارند. همیشه در صنعت نفت آبادان و نفت مسجدسلیمان یا مشکل مالی و یا مشکل مدیریتی وجود دارد و اینها باعث میشود این دو تیم ضربه بخورند اما امیدوارم که امسال شرایط بهتر شود و به همین شکل پیشرفت تیمهای خوزستانی را ببینیم.
* و صحبت پایانی …
کم کم به عرصه مربیگری خواهم آمد و از یک تیم کوچک شروع میکنم تا خدا کمک کند و پیشرفت کنم و بالاتر بیایم. امیدوارم بتوانم به هدف آیندهام برسم.