افسرده نیست؛ فقط دمدمیه!
درست است که دمدمیمزاج بودن در نوجوانان خیلی رایج است، اما افسردگی معمولا عمیقتر است، همه جنبههای زندگی فرد را دربرمیگیرد و صرفا به تعامل با پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده محدود نمیشود. نشانههایی وجود دارد که میتواند به شما کمک کند خشم و غم نوجوانانه را از افسردگی تشخیص بدهید ازجمله؛ تغییر در الگوی خواب، اشتها، سطح انرژی و تمرکز. نوجوانی که فقط تحریک پذیر است و نه افسرده، الگوی خواب و خوراک ثابتی دارد.
بچه من کلی رفیق داره، چرا افسرده بشه؟
تعداد زیاد دوستان نه تنها مانع افسردگی نیست بلکه گاهی محبوبیت نوجوان میتواند او را تحت فشار قرار بدهد؛ به این معنی که ممکن است حفظ و نگهداری این محبوبیت و برآورده کردن انتظارات گروه دوستان برای نوجوان استرسزا باشد. همچنین لازم است در نظر داشته باشید که افسردگی، مبنای بیولوژیک (زیستی) هم دارد و ممکن است بعضی نوجوانان بیشتر مستعد ابتلا باشند. زمینه زیستی وقتی با عوامل استرسزای دوران نوجوانی همراه میشود، فرد را آسیبپذیرتر میکند.
من بچهام رو بهتر از خودش میشناسم، چیزیش نیست
نوجوانها خلاف کودکان، نشانههای فیزیکی و روانی خود را خیلی بهتر از مراقبان شان تشخیص میدهند به علاوه رفتار آنها با پدرومادرشان با رفتارشان دربرابر دوستان و حتی دیگر بزرگترها متفاوت است؛ بنابراین برای شناخت نوجوان، صرفِ والد بودن کافی نیست. شما به عنوان پدر و مادر باید با دوستان، معلمها و دیگر افرادی که به نحوی با فرزندتان تماس دارند، ارتباط خوبی برقرار کنید؛ در این صورت است که میتوانید یک تصویر چند بعدی از زندگی فرزندتان داشته باشید و وقتی مشکلی پیش بیاید، با احتمال بیشتری متوجه آن بشوید.
تو خونه ما حرف زدن راجع به این چیزها ممنوعه!
خیلی از والدین، موضوعات ممنوعهای وضع میکنند و معتقدند سکوت کردن درباره آنها بهترین سازوکار است، چون اگر راجع به این موضوعات حرف زده شود، ذهن فرزندشان درگیر آن خواهد شد؛ افسردگی و خودکشی از جمله این موضوعات ممنوعه است. درحالی که صحبت کردن، کلید پی بردن به درون نوجوان است. حتی اگر فرزندتان در ظاهر چیزی بروز ندهد، ولی از توجه شما به احساساتش و پرسیدن و حرف زدن راجع به آنها استقبال میکند.
سرش گرم باشه، حالش خوب میشه
بسیاری از والدین وقتی متوجه تغییرات خلقی فرزند نوجوانشان میشوند، معتقدند دلیلش تنبلی و مشغول نبودن است و سعی میکنند او را وادار کنند که به برنامه روتین سابقش پایبند بماند درحالی که افسردگی این کار را برای او سخت میکند. درست است که هدف درمان افسردگی هم برگرداندن فرد به روال عادی زندگی است، اما وقتی این کار به طور غیرتخصصی و از روی اجبار انجام میشود، پیامد منفی دارد؛ چراکه فرزند نوجوان شما وقتی از پس تکالیفی که برایش معین کردهاید برنیاید، تصوری منفی از خود در ذهنش شکل میگیرد.
علایم افسردگی در نوجوانی
اگر جملات بالا برای شما آشناست، نیازی نیست خودتان را سرزنش کنید. از همین الان میتوانید به فرزند نوجوانتان کمک کنید. حالا که متوجه شدید افسردگی نوجوانی چی هست و چی نیست؟ با پذیرش بیشتری میتوانید نشانههای فیزیکی و روانی فرزندتان را جدی بگیرید و برای درمان او اقدام کنید. اما این نشانهها چه هستند؟طیف گستردهای از علایم با شدت و ضعفهای مختلف قابل تشخیص است ازجمله؛ احساس غمگینی و ناامیدی، تحریکپذیری، خشم و خصومت، گریه مکرر، کنارهگیری از خانواده و دوستان، از دست دادن علاقه به موضوعات و فعالیتهای موردعلاقه سابق، عملکرد تحصیلی ضعیف، بیقراری، احساس گناه و بیارزش بودن، بیانگیزگی، خستگی و فقدان انرژی، دشواری در تمرکز، دردهای بدنی بدون علت، درگیری ذهنی با مرگ و خودکشی.این نشانهها را درباره افسردگی بزرگ سالی هم شنیدهاید و میشناسید، اما لازم است بدانید بروز افسردگی در نوجوانها لزوما مشابه تصور شما نیست. یعنی ممکن است شما احساس غمگینی را مترادف با افسردگی بدانید درحالی که بروز آن در فرزند نوجوان شما با نشانههای بدخلقی، رفتار خصومت آمیز، طغیان خشم و به آسانی ناامیدشدن باشد.درباره دردهای بدنی هم باید هوشیار باشید؛ اگر برای شکایتهای مکرر فرزندتان از سردرد و دل درد در معاینههای جسمی هیچ دلیلی پیدا نمیشود، آنها را به حساب تلاش برای جلب توجه نگذارید. افسردگی گاهی بهشکل دردهای بدنی بیعلت خودش را نشان میدهد. نشانه دیگری که در تمایز افسردگی بزرگ سالی از نوجوانی باید به آن توجه داشت، ارتباطات بین فردی است.همانطور که اشاره شد، داشتن روابط دوستانه منافاتی با افسردگی در نوجوانی ندارد. اگرچه کنارهگیری از دوستان میتواند از علایم ابتلا به افسردگی در نوجوانان باشد، اما الزامی نیست. خلاف بزرگ سالان مبتلا به افسردگی که به انزوا تمایل دارند، نوجوانان ممکن است تعدادی از روابط دوستانهشان را حفظ کنند یا حتی در گروههای دوستی تازه و متفاوتی عضو شوند.