مکری در ابتدا در پاسخ به اینکه آیا برای صدور پروانه نمایش فیلم «جنایت بیدقت» اقدامی شده است و همچنین با توجه به شرایط ویژه جشنواره امسال که هنوز مشخص نیست به چه شکل برگزار میشود، آیا اصلا تمایلی به حضور در این رویداد دارد یا خیر؟ بیان کرد: ما اوایل مهرماه برای پروانه نمایش فیلم اقدام کردیم ولی تا الان هنوز از ارشاد خبری نشده و حتی نسخهای از فیلم را از ما نخواستهاند. البته فکر میکنم بخشی از این اتفاق به شرایط حال حاضر کشور از نظر نمایش فیلمها برگردد ولی با این حال در جریان دقیق برگزاری جلسههای شورای پروانه نمایش نیستم، فقط تا جایی که اطلاع دارم به تازگی پروانه نمایش فیلم خانم نیکی کریمی (آتابای) که سال گذشته در جشنواره بود صادر شده که فاصله زمانی تقریباً یک سال برای صدور مجوز مدت زمان زیادی است.او افزود: در این باره باید این نکته را بگویم، برای اینکه یک فیلم بتواند در بازار بینالمللی کار کند و سهمی هر چند کوچک از آن داشته باشد باید سعی کند ، خود را زودتر به بازارهای جهانی برساند، یعنی مثلاً وقتی فیلمی را تولید میکنید که محصول سال ۲۰۲۰ یا ۲۰۱۹ است خیلی نمیتوانید صبر کنید و آن را نگه دارید تا برای پخش در بازارهای جهانی از زمان تولید آن بگذرد؛ در نتیجه باید فیلم خود را زودتر به بازار برسانید و این پروسه هم ابتدا از فستیوالها شروع میشود که خریدارها و فروشندهها در این رویدادها شرکت میکنند و فیلمها را میبینند. بنابراین ما زودتر از زمان انتظاری که برای گرفتن پروانه نمایش فیلم در ایران طی میکنیم ناچاریم فیلم خود را برای فستیوالها و شرکت در بازارهای خرید و فروش جهانی ارائه کنیم. درواقع فیلمهایی که بخواهند به بازار گستردهتری فکر کنند ناچارند که از این مسیر بگذرند.وی ادامه داد: در همین راستا ما هم از جشنواره ونیز پخش بینالمللی فیلم «جنایت بیدقت» را شروع کردیم. قرارداد پخش فیلم با یک شرکت خارجی است و این شرکت موفق شده چندین قرارداد پخش و اکران با کشورهای مختلفی همچون ایتالیا، سوئیس و آلمان منعقد کند. البته شرایط کرونا همه این برنامهها را به تعویق انداخته وگرنه فیلم ما خیلی زودتر وارد پروسه پخش میشد، اما به هر حال در چند جشنواره در سال ۲۰۲۰ شرکت کردیم و چند جشنواره هم در سال ۲۰۲۱ داریم که نمایش فیلم در آنها در چند وقت آینده انجام خواهد شد و اکرا ن را در فرانسه، سوئیس و ایتالیا هم در برنامه داریم.
«فجر» برای ما نوستالژی و خاطره است
مکری درباره شرکت در جشنواره فجر هم گفت: هر فیلمسازی دوست دارد اثرش در جشنوارههای مختلف به نمایش در آید چون باعث میشود بازخوردهای بیشتری بگیرد که این بازخوردها به فروش فیلم هم کمک میکند. جشنواره فجر هم همین شرایط را دارد و بازخوردهای آن شاید میتواند در فروش و دیده شدن فیلم تاثیر خوبی داشته باشد به خصوص برای فیلم من که معمولاً با بازیگران جدید و همینطور عوامل فنی جدید کار می کنم و دیده شدن آنها میتواند به بازار سینمای ایران هم کمک کند؛ در نتیجه در پاسخ به اینکه آیا تمایل دارم که فیلمام در جشنواره فجر باشد یا خیر، باید بگویم من هم مثل هر فیلمساز دیگری به جشنواره فجر مانند فستیوالهای دیگر نگاه میکنم و همانطور که تمایل دارم فیلمی که ساختهام در فستیوالهای مختلف باشد به جشنواره فجر هم همین نگاه را میتوانم داشته باشم، منتها جشنواره فجر به دلیل آن که همه ما با آن نوستالژی و خاطره داریم و فیلمهای خوب زندگی خود در سینمای ایران را در این جشنواره دیدهایم میتواند از این نظر اهمیت دیگری هم داشته باشد. من موقعیتهای مختلفی را در این فستیوال تجربه کردهام یعنی هم به عنوان مخاطب در آن بودم، هم به عنوان کسی که در صف بلیتش بوده، هم به عنوان کسی که با نشریات آن کار کرده و حالا هم به عنوان یک فیلمساز هستم که میتواند در این جشنواره فیلم داشته باشد. این یک ویژگی منحصر به فرد است که ما درباره فستیوالهای دیگر در هیچ نقطه از دنیا چنین حس و موقعیتی نداریم و همین سبب میشود جشنواره فیلم فجر اهمیت و جایگاه دیگری برای فیلمساز ایرانی داشته باشد. پس بله، من دوست دارم فیلمم در فستیوالهای متنوعی حضور داشته باشد و از این منظر که توضیح دادم «فجر» ویژگی و اهمیت بیشتری هم میتواند داشته باشد.
تناقضهای جشنواره فجر چیست؟
او درباره تاکید جشنواره فجر مبنی بر عدم نمایش فیلمهایی که پیش از شرکت در این جشنواره ،در فستیوالهای خارجی شرکت کردهاند و اینکه آیا این دستورالعمل میتواند سبب شود جشنواره فجر به واقع ویترین سینمای ایران باشد؟ اظهار کرد: این بحث خیلی مفصل است و خودم از سالها پیش یعنی وقتی به عنوان فیلمسازی که در حوزه فیلم کوتاه بوده تا الان که فیلم بلند میسازم با این سوال مواجه می شدم. فکر میکنم این جا یک سوءتفاهم پیش آمده یعنی حداقل خوشبینانهاش این است که آن را سوءتفاهم برای برگزارکنندگان جشنواره بدانیم. شاید بهتر است بگویم یک عهد و قرار قدیمی در جشنواره فجر وجود دارد که هنوز بهروز نشده و باز هم خوشبینانهاش این است که بگوییم این قوانین بازنگری جدی نشدهاند، چرا که مهمترین تناقض همین است که جشنواره فجر فعلاً به عنوان یک جشنواره ملی محسوب میشود و نمیدانم یک جشنواره ملی چه ارتباطی با بازار بینالمللی میتواند داشته باشد.وی ادامه داد: این در حالی است که ما جشنواره بینالمللی فجر هم داریم، یعنی هر چقدر مناسبات جشنواره بینالمللی فجر بر این باشد که خود را با جشنوارههای بینالمللی دیگر در رقابت بگذارد، جشنواره ملی فجر این طور نیست چون یک جشنواره داخلی است و در رقابت با جشنواره دیگری در دنیا نیست. اگر در رقابت بود که دیگر جشنواره ملی نبود. این تناقض بزرگی است که درباره این جشنواره وجود دارد و باعث میشود فیلمسازها همیشه سردرگم باشند. ضمن اینکه اگر ما خود را بخشی از جهان فرض کنیم آن موقع احتمالاً در یک روشی از تعامل با جهان به شکلهای مختلف قرار میگیریم، یعنی سعی میکنیم بهترین کار را برای مخاطب خودمان و برای فیلمی که تولید شده انجام دهیم و به عنوان مسئولان سینمایی احتمالاً آرزویمان این است فیلمی که در کشورمان تولید شده شکوفاترین مسیر خود را طی کند یا فستیوال ما بیشترین مخاطب و بهترین فیلمها را داشته باشد، ولی گاهی اوقات خود من به شک میافتم که آیا این مسیری است که همه آدمهای مختلف به آن فکر میکنند؟ مثلا فرض کنید الان آقای اصغر فرهادی فیلمی داشته باشد که در جشنواره کن به نمایش درآید و جایزه نخل طلا را هم ببرد، معلوم است که در صورت اکران نشدن، باید بتوانیم آن را در جشنواره فجر بعدی نمایش دهیم. این هم برای مخاطب خوشحال کننده است و هم برای جشنواره اعتبار دارد، مگر اینکه بخواهیم جوری رفتار کنیم که بگوییم ما با دنیا فرق داریم، یعنی آنچه دنیا دوست دارد انجام دهد را ما دوست نداریم.مکری گفت: جشنوارههای بینالمللی با هم در یک رقابت هستند تا پخش اول فیلمها را بگیرند چون به آن واسطه میتوانند اسپانسرهای بیشتری جذب کنند و تماشاچی بیشتری به جشنواره خود بیاورند. علاوه براین فستیوالهای زیادی هم هستند که دیگر قانون نمایش اول را نمیپسندند و اینها را کنار میگذارند، اما از آن سو آن شکلی که جشنواره بین المللی فجر ما این موضوع را اجرا میکند عجیب است. چطور جشنواره بینالمللی فجر همه فیلمهای دنیا را از کشورهای مختلف میپذیرد و برای فیلمهای ایرانی فقط نمایش اول را میخواهد؟ این قانون هیچ جای جهان وجود ندارد. جشنواره ملی فجر هم نمایش اول (پریمیر) میخواهد در حالی که همین موضوع را برای فیلمهایی که در ایران پریمیر شدهاند اجرا نمیکند، یعنی یک فیلم میتواند در جشنواره اصفهان باشد، در حقیقت باشد، در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم باشد بعد در فجر هم باشد! اینها همه عنوان بینالمللی دارند چطور میتوانیم فیلمهایی که در جشنوارههای حقیقت و کوتاه تهران بودهاند را به فجر بیاوریم ولی سینمایی بلند را نمیتوانیم؟چطور اینقدر تناقض وجود دارد؟
مسئله «پریمیر» در فجر برای مسئولان باید روشن شود
او بیان کرد: من فکر میکنم برای حل این ماجراها مسئولان جشنواره فیلم فجر با فعالان حوزه بینالملل سینما باید موضوع را بررسی کنند، حتی با بخشهای بینالملل زیرمجموعههای خود سازمان سینمایی مثل فارابی و انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش سینمای مستند جلسه بگذارند تا موضوع برای آنها روشن شود و بتوانند تصمیم بگیرند که اصلاً چه ضرورتی دارد این کار (پریمیر) انجام شود؟ من مصاحبه آقای اطبایی را هم با ایسنا آیا چون بقیه الزام به نمایش اول دارند، ما هم باید انجام دهیم یا اینکه مسئله چیز دیگری است؟ خواندم و فکر میکنم نکته واضح و روشنی در آن وجود داشت که آنها (مدیران) بتوانند از آن استفاده کنند. البته میدانم افراد دیگری هم هستند که از نزدیک با جشنواره کار کردهاند مثل آقای اسفندیاری که این قوانین را میداند. فکر می کنم این وسط چیزی شبیه سوءتفاهم در مورد وضعیت سینمای ایران وجود دارد که ممکن است سبب شود خیلی اتفاقات اشتباه رخ دهد.مکری در ادامه گفت: اگر ما برای ساخت یک فیلم قوانینی که در کشور وجود دارد را به طور کامل رعایت کنیم این طور میشود که ابتدا چند ماه طول میکشد پروانه ساخت بگیریم، چند ماه طول می کشد آن را تولید کنیم، چند ماه طول میکشد پست پروداکشن انجام شود، چند ماه طول میکشد پروانه نمایش بگیریم، وقتی هم پروانه گرفت چند ماه طول میکشد ببینیم به جدول تولیدات جشنواره فجر میخورد یا خیر و اگر مناسب باشد باید چند ماه صبر کنیم تا آن را به جشنواره فجر برسانیم. سوال من است است که یک فیلم چقدر امکان حضور در بازار بینالمللی دارد و وقتی پروسه تولید تمام میشود چقدر امکان دارد در فضای بینالمللی بتواند نفس بکشد؟ در این بین به این نکته هم فکر کنیم که اگر جشنوارههای جهانی مثل ونیز این آوانس یا امتیاز را به جشنواره داخلی فجر نمیداد که بگوید من با پریمیر شما مشکلی ندارم – کاری که جشنواره فجر با جشنواره ونیز نمیکند – آن وقت مثلاً چه اتفاقی برای فیلم آقای مجیدی میافتاد؟ فیلم «خورشید» به واسطه حضور در جشنواره ونیز توانسته پخش خوب بینالمللی داشته باشد، جاهای مختلفی حضور داشته، شانس آن برای حضور در اسکار بالا رفت و در عین حال در جشنواره فجر هم نمایش داده شده است. اگر جشنواره ونیز هم میخواست این کار را کند احتمالا آقای مجیدی نمیتوانست فیلم خود را در جشنواره فجر سال قبل نمایش دهد چون اگر هم مستقیم به جشنواره ونیز میرفت نمیتوانست طبق قوانین فعلی در جشنواره فجر سال بعد شرکت کند. همه اینها در حالی است که آنها (جشنوارههای خارجی) همیشه سعی خود را میکنند تا بیشترین خدمت را به جهان فیلمها و جهان مخاطب ارائه کنند وگرنه اگر فقط بخواهند بگویند ما تصمیمی گرفتهایم که میخواهیم پای آن بایستیم ممکن است هر سال با حضور مدیران جدید تصمیمها عوض شود.
فیلمهای من هیچگاه با سلیقه حاکم بر فجر هماهنگی نداشتهاند
این فیلمساز تاکید کرد: هر آنچه تاکنون گفتم به فیلم خودم یعنی «جنایت بی دقت» و تمایل یا عدم تمایلم برای حضور آن در جشنواره فیلم فجر ارتباطی ندارد. فیلمهای من اصولاً شانسی در جشنواره فجر نداشتهاند چون با سلیقه حاکم بر این جشنواره در طی این سالها هماهنگی نداشتند. بنابراین به نظر نمیرسد که فیلم من چندان شرایط حضور در این رویداد را داشته باشد همانطور که «اشکان و انگشتر متبرک»، « ماهی و گربه» و «هجوم» هیچ کدام در بخشهای رسمی جشنواره فیلم فجر به نمایش در نیامدند. در نتیجه خیلی نمیتوانم امیدوار باشم فیلم چهارم من که فضای دورتری از فیلمهای قبلیام ندارد بتواند در جشنواره فجر به نمایش دربیاید و چند سیمرغ هم بگیرد. من حتی در دورههایی که هیچ فیلمی هم نداشتم درباره این قوانین همین نظر را داشتم و اصلا منظورم رابطه جشنواره فیلم فجر با «جنایت بیدقت» نیست که فکر نمیکنم این رابطه خیلی هم درخشان باشد چون تجربه قبلی فیلمهای من نشان میدهد که هیچ وقت حضور رسمی در جشنواره فجر نداشته و نتوانستم داشته باشم پس حرفم بر سر این است چطور میشود جشنواره فجر به استانداردهای جشنواره خوب نزدیکتر شود.
چرا در «پریمیر» از جشنوارههای خارجی تقلید میکنیم ولی در سلیقه و ثبات مدیریتی تقلید نمیکنیم؟
شهرام مکری در پاسخ به اینکه آیا شرایط خاص جشنواره امسال که سبب شده جشنواره فجر هیات انتخاب نداشته باشد، میتواند شروعی باشد برای اینکه از این پس همه متقاضیان جشنواره فجر مستقیم داوری شوند؟ گفت: اینکه جشنواره فیلم فجر هیات انتخاب داشته باشد یا نداشته باشد، کم اهمیتتر از این است که جشنواره “سلیقه” داشته باشد. به نظر من هر جشنوارهای نیاز دارد یک سلیقه داشته باشد. سلیقه به ما میگوید که این جشنواره چطور جشنوارهای است. هیچ جشنوارهای نمیتواند سلیقه را به دست آورد مگر اینکه تیم برگزاری جشنواره برای چند سال یکسان باشد. فکر میکنم جشنواره فیلم فجر نیاز دارد که یک هیات مدیره یا یک هیات اجرایی ثابت داشته باشد. مدیر یا دبیر آن – صرف نظر از این که ما او را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، سلیقهاش را بپسندیم یا نپسندیم – باید برای چند سال یک نفر باشد. ثبات مدیریتی در جشنواره فجر تنها عاملی است که باعث میشود این جشنواره سلیقه پیدا کند؛ بعد ما متوجه میشویم که فیلمهای ما برای آن جشنواره مناسب است یا نیست. تمام فستیوالهای دنیا که سعی میکنیم در نمایش پریمیر از آنها تقلید کنیم این امکان را به ما می دهند که در بُعد دیگری از آنها تقلید کنیم. تقلید کردن به این معنی نیست که فقط نمایش اول فیلم را داشته باشیم. تیمهای مدیریت جشنوارههای بزرگ دنیا برای سالیان طولانی در حد دو یا سه دهه ثابت است و این کار را انجام میدهند چون میخواهند معلوم شود که طعم موردنظر و دوست داشتنی برای آن جشنواره چیست، آنها میخواهند بدانند که جشنوارهشان چه سلیقهای دارد.
عنوان «ویترین سینمای ایران» برای جشنواره فجر محافظهکارانه است/ چگونه یک جشنواره هم به «خانه دوست کجاست» جایزه میدهد و هم به «استرداد»
او ادامه داد: ما باید بدانیم جشنواره فیلم فجر دوست دارد مثلا به فیلمهای بدنه سینما بها دهد یا به فیلمهای هنری یا سینمایی تجربه گرا. مدیران جشنواره فجر در تمام این سالها گفتهاند که جشنواره فیلم فجر ویترینی از همه انواع فیلمها در ایران است. این عنوان اتفاقا به نظرم یک کارکرد محافظهکارانه است. وقتی میگویند همه فیلمها یعنی به نوعی با سینما محافظه کارانه برخورد میکنیم. در حالی که وقتی حرف از جشنواره کن میزنیم یا فیلمی در جشنواره ونیز، برلین، لوکارنو یا کارلوویواری به نمایش در میآید میدانیم این فستیوالها چه نوع فیلمهایی را دوست دارند به نمایش در آورند، ولی جشنواره فیلم فجر یک سال به «خانه دوست کجاست» جایزه میدهد و یک سال به فیلم «استرداد»، صرفنظر از کیفیت این دو فیلم، مشخص است که اینها از دو سیاره جدا هستند، واقعا چطور یک جشنواره میتواند هر دو این فیلمها را بهترین بداند؟ مثل این است که مثلاً بگوییم جشنواره کن یک سال نخل طلا را به «تایتانیک» میدهد و یک سال به «طعم گیلاس» صرفنظر از اینکه طعم گیلاس و تایتانیک فیلمهای خوبی هستند. مسئله اینجاست که این اتفاق نمیتواند رخ دهد چون این فیلمها دارای دو ایده مختلف در نگاه کردن به سینما هستند. اگر جشنواره فیلم فجر سلیقه داشته باشد آن وقت ما میفهمیم آیا میتوانیم اثر خود را به فستیوال ارائه کنیم یا نمیتوانیم؟این اگر اینطور باشد آن وقت امکان رقابت به فستیوالهای دیگر هم در ایران داده می شود، یعنی آن زمان جشنواره فیلم فجر میتواند پوشش دهنده سلیقه فیلمهای مثلاً تجاریتر و ملیتر باشد و جشنواره دیگری میتواند تاسیس شود مخصوص فیلمهای مثلا هنری، اما مادامی که جشنواره فجر تلاش میکند همه فیلمها را زیر مجموعه خود کند اتفاقی رخ نمیدهد بویژه آنکه به نظر میرسد این جشنواره از اینکه رقیبی در حوزههای دیگر برایش به وجود آید ترس دارد و شاید نباید چنین چیزی رخ دهد.مکری در بخش پایانی این مصاحبه بیان کرد: اگر جشنواره فیلم فجر بخواهد بر همین منوال بچرخد هر سال این وضعیت پیچیدهتر میشود و فیلمسازهایی که امید دارند فیلمهایشان در بازارهای بینالمللی دیده شود ترجیحشان این خواهد شد که ابتدا فیلم خود را در بازارهای بینالمللی ارائه کنند. البته فقط بحث ترجیح مطرح نیست چرا که بازار جهانی میطلبد که این اتفاق بیفتد و چه خوب که سینمای ایران هم همین ترجیح را بدهد. اگر سینمای ایران میخواهد از این چارچوب بستهی مخاطب داخلی پا را فراتر بگذارد باید جور دیگری عمل کنیم. ما همیشه از تولید بینالمللی و اینکه به مخاطبی فراتر از بازار سینمای ایران برسیم صحبت میکنیم، اما از آن طرف سعی میکنیم فیلمهایی را که در این حوزه تلاش میکنند، از دایره سینمای ایران خارج کنیم و به نظرم این اشتباهی است که امیدوارم در سالهای آینده حداقل برای فیلمهای نسلهای بعدی فیلمسازان ایران برطرف شود. باید یادمان باشد که درست است امسال جشنوارهای مثل ونیز میگوید اشکالی ندارد پریمیر جشنواره ملی ایران را میپذیرم، اما میدانیم که سختگیری جشنوارههای مختلف رو به افزایش است و بسیاری از آنها دیگر مثل گذشته عمل نمیکنند.