وی درباره این حادثه هولناک گفت: حدود ساعت ۱ نیمه شب من و همسر و دختر کوچکم در اتاق خوابیده بودیم که ناگهان با صدای گریه دخترم از خواب بلند شدم اتاق تاریک بود ناگهان مادرزنم را دیدم که با چاقو بالای سر همسرم ایستاده تا به خودم بیایم همسرم را زد من به زحمت چاقو را از او گرفتم در حالی که همسرم را زخمی کرده بود چراغ اتاق را روشن کردم و دیدم دخترم را هم زده است. بعد به اتاق دیگر رفتم که محدثه، خواهرزنم، خوابیده بود وقتی لامپ اتاق را روشن کردم دیدم که دختر بیچاره غرق در خون در رختخوابش افتاده است.زن میانسال که توسط مأموران پلیس بازداشت شده بود به کلانتری منتقل شد، اما این زن در بازجوییها پس از اقرار به جنایتی که مرتکب شده بود مدعی شد از کاری که انجام داده اصلاً ناراحت و پشیمان نیست.این متهم درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: سالها پیش شوهرم مرا رها کرد و رفت من برای بزرگ کردن این سه دختر خیلی سختی کشیدم به همین خاطر هم بیمار شدم. پول نداشتیم گرسنه بودیم خانهام سرد بود؛ از این شرایط خسته شده بودم چند وقتی بود که تصمیم گرفته بودم همه خانوادهام را بکشم تا از این همه بدبختی راحت شویم.
وقتی همه خوابیدند با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم اول دختر کوچکم را کشتم بعد رفتم به اتاقی که دختر و نوهام خوابیده بودند اول یک ضربه به پهلوی نوهام زدم بعد دختر دیگرم فرزانه را با چاقو زدم و میخواستم همه را بکشم.این متهم هماکنون برای بازجوییهای بیشتر و تکمیل پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس غرب استان تهران قرار دارد.
نگاه کارشناس
فهیمه محمدیان، کارشناس مرکز مشاوره معاونت اجتماعی نیروی انتطامی غرب استان تهران، گفت: متهم، زنی چهلوهفت ساله و مطلقه از اتباع افغانستان است که از حدود سی سال قبل در ایران زندگی میکند.
وی سابقه چندین بار بستری در بیمارستان روانی را دارد اما تا به حال رفتارهای خشونتآمیز نشان نداده بود. در این جنایت نبود سلامت روان عامل بسیار مهمی در بروز این اتفاق است. متهم دچار اختلال روانی است حالات و رفتار وی نشان از این دارد که از توانایی ذهنی کاملی برخوردار نبوده و به واسطه این اختلال بر عملکرد خویش تسلط کامل ندارد و نمیتواند همانند افراد سالم تصمیمگیری کند. این اختلالات فرد را دچار جنون میکند و موجب زوال اراده و قدرت تصمیمگیری و در نهایت سبب ارتکاب جرم میشود. نکته مهم در این پرونده توجه به کنترل این نوع بیماران است کوتاهی در این مورد آسیبهای جبرانناپذیری بههمراه دارد و مسأله مهم دیگر در این پرونده وجود فقر مالی در این خانواده و نبود امکانات کافی در خصوص نگهداری از این فرد در مراکز اعصاب و روان است.