سالمندی دوره ایی از آرامش، خواب کافی و رعایت رژیمهای غذایی است. سالمندی به معنای ورزش منظم و فعالیتهای تفریحی با خانواده و دوستان است. دوران سالمندی ویژگیهای خاص خود را دارد، سالمندان هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی تغییراتی خواهند داشت. با بالا رفتن سن نیروی جسمانی افراد کاهش پیدا میکند.از ترحم و دلسوزی بیجا نسبت به سالمند باید پرهیز کنیم، زیرا این کار سبب نگرانی آنها میشود. به هر حال بزرگترها برکت خانه هستند. داشتن پدربزرگ و مادربزرگ هم نعمت و هم برکت است. پذیرش ورود به دوران سالمندی، برای بعضیها سخت است و همین نپذیرفتن باعث بروز یکسری اختلالات رفتاری میشود.سیمین جعفری دکترای روانشناسی و هیات علمی مرکز پژوهشی روانشناختی فارابی درباره دوران سالمندی میگوید، سازمان جهانی بهداشت سنین ۶۰ تا ۶۹ سالگی را سالمند جوان و ۷۰ تا ۷۹ سالگی را سالمندان سالخورده و ۸۰ سال به بالا را سالمندان کهنسال تعریف میکنند.
وی گفت: سالمندی را آقای اریکسون در گستره عمر مرحله خرد در برابر ناامیدی تعریف میکند. رشد را به ۱۲ یا ۱۳ سال اول زندگی محدود نمیکند، بلکه معتقد است که رشد از لحظه شکل گیری سلول تخم از لحظه لقاح شروع میشود و تا پایان عمر این رشد ادامه پیدا میکند. فقط شکل رشد در سنین مختلف با یکدیگر متفاوت است.وی افزود: در دوره نوزادی ما رشد را به شکل رشد جسمانی میبینیم و در سنین بعد، رشد هیجانی و رشد شناختی و .. داریم. در مرحله پیری اگرچه رشد سلولها و رشد فیزیولوژیک و رشد بدن متوقف شده است و یا حتی تا حدی تحلیل میرود، اما رشد به شکل پیوند خوردن تجربیاتی که فرد در طول زندگی کسب کرده است با عملکردهای روزمره زندگی خودش و اطرافیانش نمود پیدا میکند.فرد این تجربیات را به عنوان یک سری راهبردهای جبرانی برای کمبودها و کسریهایی که در مورد مسائل فیزیولوژیک که خودش دارد استفاده میکند و حتی از دانش خودش میتواند به اطرافیانش ببخشد. باعث میشود جوانان یک پله جلوتر باشند که یک زندگی بهتر، روشنتر و با کیفیت تری با استفاده از تجربه این بزرگواران داشته باشند.
عوامل موثر بر خلق و خوی سالمندان
در مرحله سالمندی، فرد وقت بیشتری برای فکر کردن دارد؛ بنابراین به لحظاتی فکر میکند و مدام به گذشته اش نگاه میکند و دستاوردهای زندگی اش را ارزیابی میکند.جعفری اضافه کرد: براساس بهداشت روان، ویژگیهای شخصیتی و تجربیاتی که سالمند دارد دچار یکی از حالتهای سرخوردگی، ناامیدی و یا غرور و امید میشود. آنهایی که درواقع احساس میکنند که دستاوردهایشان خوب نیست و زندگیشان تباه شده است دچار افسردگی و ناامیدی میشوند و برعکس کسانی که از دستاوردهایشان احساس غرورمی کنند و آدمهای مثبت اندیش تری هستند و بیشتر روی نکات مثبت زندگیشان تمرکز میکنند، دچار یکپارچگی و بزرگ منشی و احساس غرور و خوب بودن نسبت به خودشان می شوند. احتمال بروز افسردگی در این افراد پایینتر است. بنابراین، بهداشت روانی بهتری خواهند داشت.سالمندی به عنوان یکی از دورههای رشدی زندگی انسان به شمار میآید. فرار از آن در واقع امکان ناپذیر است و آن چیزی که به ما خیلی کمک می کند این است که با این دوره از زندگی مان و با بحرانهای این دوره به خوبی کنار بیاییم.
در دوره سالمندی مثل هر دوره رشدی دیگر یکسری اتفاقات خاص برای بدن رخ می دهد. یک تغییراتی در سالمندی اتفاق می افتد. ازجمله وضعیت فیزیکی بدن تا حد زیادی تحلیل میرود و توده عضلات کاهش پیدا می کند.وی اظهار کرد: تغییر شرایط زندگی ایجاب نمی کند که زیاد از مغزشان استفاده کنند. حالا شغلشان را از دست داده اند یا نیازی به مطالعه احساس نمی کنند. به هرحال استفاده از مغز کاهش پیدا میکند و منجر به این میشود که وزن مغز کم شود وقتی وزن مغز کم میشود یعنی ارتباطات بین سلولهای مغزی و نورونهای مغزی کاهش پیدا میکند و این به نوبه خودش باعث میشود که ما بگوییم مغز، هم از لحاظ حجم کوچک شده و هم حافظه را بشدت تحت تاثیر قرار داده است.وی در ادامه گفت: این یکی از آن نکاتی است که بسیاری از سالمندان در موردش نگران هستند و مدام از آن شکایت می کنند که من فکر میکنم دارم دچار آلزایمر میشوم، چون حافظه ام مثل قبل کار نمی کند.
جعفری تاکید کرد: این اضطرابها و نگرانیها که درواقع به دلیل افت عملکرد جسمانی و روانی فرد اتفاق می افتد آنها را مضطرب میکند. این اضطراب اگر به آگاهی نرسد و درمان نشود به خوبی نمیتوان آن را حل و فصل کرد و به تدریج ممکن است به تحریک پذیری منجر شود. یعنی اینکه به راحتی در برابر هرچیزی عصبانی شوند.
مشکل دیگری که برای سالمندان خیلی نگران کننده است و در سالمندی احتمال بروز آن وجود دارد بحث آلزایمر یا زوال عقل است که باز در این حوزه هم باید آگاهی از طرف خود سالمندان و اطرافیان باشد و نشانهها را به خوبی بشناسند که جلوی اضطرابشان گرفته شود و برای تشخیص و درمان زودتر به روانشناس مراجعه کنند و عوارض بعدی آن کنترل شود و دچار تعویق نشود.وی در ادامه گفت: بنابراین تمام عواملی که در موردشان صحبت کردیم وجود دارد. یعنی به نوعی تغییر سبک زندگی که سبک زندگی آنها با فعالیت کمتر شکل میگیرد از دست دادن شغل و افت شرایط فیزیولوژیکی بدنشان، همین طور درگیر شدن با سندرومی تحت عنوان سندروم آشیانه خالی که ممکن است با ترک کردن خانواده توسط فرزندان و یا مرگ همسر و… اتفاق افتد.از طرف دیگر فکر کردن به پایان زندگی و فکر کردن به بحث اختلالهای شایع دوران پیری مثل آلزایمر خودش این افراد سالمند را در چرخه باطل اضطراب و افسردگی و تغییر خلق می اندازد و تحریک پذیری شان میکند، چون دیگر برای سایرین مفید نیستند.
اگر ما بتوانیم یکسری راهکارهایی را برای سالمندان ارائه دهیم میتوانیم در جلوگیری از این احساسات و تغییرات و افت بهداشت روانی و جسمانی آنها مفید باشیم.
راهکارهایی برای بهداشت روانی سالمندان
جعفری اظهار کرد: مهمترین راهکارهایی که وجود دارد آگاهی دادن به سالمندان است، جلساتی را برایشان تشکیل دهیم. از طریق مراکز روانشناختی، مراکز سلامت شهرداری، تمام سازمانها و ارگانهایی که مرتبط هستند، یکسری جلسات گروهی را برای سالمندان تشکیل دهند و آنها را با یکدیگر مرتبط کنند. راهکارهایی که برای مشکلات سالمندان وجود دارد گفته شود همین آگاهی و رسیدن به پذیرش به نوعی خودش میتواند راهکار خیلی مناسبی برای کاهش اضطراب این عزیزان باشد.وی افزود: راهکار بعدی به اطرافیان مربوط است. تا جایی که برایشان امکان پذیر است، خصوصا در شرایط فعلی کرونا با رعایت پروتکلهای بهداشتی به سالمندان سر بزنند و نیازهایشان را برطرف کنند، حتی گاهی یکسری مسئولیتهایی که در حد توانشان است را به آنها دهند و از آنها درخواستهایی داشته باشند که احساس کنند هنوز وجود دارند و مفید و کارآمد هستند.
وی گفت: بهتر است اطرافیان شرایط آنها را مطالعه کنند تا با آگاهی بهتر بتوانند با عصبانیت ها، پرخاشگریها و گاهی با بی حوصلگی آنها کنار آیند. حتی علائم و نشانههای خاص را بشناسند و اگر نیاز است آنها را به پزشکهای مربوطه ارجاع بدهند.ممکن است چیزی که فکر سالمندان را درگیر کند این باشد که بخش اعظمی از زندگی خودشان را زندگی نکردند و فدای بچه هایشان کردند و از خودشان گذشتند و در این سن احساس قربانی بودن، در آنها قلیان فکر کنند روزهای عمرشان بابت چه کسانی رفته است. بابت آدمهایی که امروز زندگی میکنند و در شلوغی زندگی یادشان میرود یک پدر و مادری هم دارند.پس میتوان به طور کلی به این صورت نتیجه گرفت که یکسری از تغییرات، تغییرات طبیعی هستند. یعنی خود به خود با گذر سن و با سالخوردگی، در انعطاف پذیری روانی فرد، تغییراتی به وجود میآید و آن کشش قبل را برای تحمل بعضی از فشارهای روانی، بعضی از چالشهای زندگی و بعضی از روابط نداشته باشد و یک واکنش خلقی متفاوتی نشان بدهد که این کاملا طبیعت آن سن است.هرکس همانطور که زندگی کرده است پیر میشود و در برداشت کلیتر هم مولانا میگوید: مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست/ آیینه صافی یقین همرنگ اوست. مصداق این است که همان طور که ما زندگی کردیم، زندگی را ترک میکنیم و به همین ترتیب هم آن خصوصیات اصلی و بنیادی که در شخصیت ما هستند، ما با آنها هم پیر میشویم؛ بنابراین توجه به اینکه چه ویژگیهایی الان درون خودمان است خیلی مهم است و ما تا جوانتر هستیم میتوانیم کاری انجام دهیم، وقتی کاری نکنیم آنها در گذر زمان بزرگ میشوند و با پیر شدن ما، آنها خیلی شدید میشوند. تغییرات جسمی برای ما تغییرات روانی پدید میآورد، توصیه میشود افراد خیلی زود منتظر آنها نباشند.