شما در نخستین تجربه کارگردانیتان یعنی «ایتالیا ایتالیا» یک ذائقه جدید را به سینمای ایران معرفی کردید و خیلی به جزئیات یک رابطه برای خلق درام دقت کردید، در «رمانتیسم عماد و طوبا» هم همان مسیر را ادامه دادید و آیا بازهم سراغ جزئیات رفتید یا فضای کلیتری را برای خلق موقعیتهای داستان در نظر گرفتید؟
فیلمنامه «رمانتیسم عماد و طوبا» هم مانند «ایتالیا ایتالیا» اقتباسی است و از یکی از رمانهای آلن دوباتن اقتباس شده است. به لحاظ حال و هوا تقریبا شبیه فیلم قبلی است و یک کمدی رمانتیک فانتزی است که البته حجم فانتزیاش نسبت به فیلم قبلی خیلی بیشتر است و اصولا فیلم شادتر و خوشحالتر و خوشبینانهتری است. البته در «ایتالیا ایتالیا» خیلی روی جزئیات تمرکز داشتم و قصه فیلم در یک مدت زمان محدود چهار روز و چهار شب بود و میشد این بازه زمانی کوتاه را از نمای نزدیکتر در سینما دنبال کرد ولی در «رمانتیسم عماد و طوبا» به دلیل اینکه قصهاش در طول چندین سال اتفاق میافتد دیگر نمیتوان روی جزئیات یک رابطه عاطفی تمرکز کرد و بیشتر کلیات و دید کلی است که داستان را پیش میبرد.
استفاده از رمانهای خارجی برای اقتباس در سینمای ایران چه ویژگیهایی دارد و چقدر نیاز دارد تا نسبت به فرهنگ داخلی آن را ایرانیتر کرد؟
در اقتباس چیزی که بیشتر از ایرانیزه شدن برایم اهمیت دارد این است که قصهای که انتخاب میکنم چقدر توانایی تبدیل شدن به یک درام را دارد. وقتی به یک منطق دراماتیک در قصه دست پیدا کنم دیگر فرقی نمیکند جغرافیای داستان در کجا میگذرد و میتوان عناصر شهری که مدنظر هست را در فیلم نمایان کرد و در این فیلم هم ما از هویت بصری تهران برای نشان دادن خاستگاه داستان استفاده کردیم.
شما برخلاف بسیاری مشکلات اجتماعی را از دریچه تراژدی نگاه نمیکنید و سعی دارید از فضای شادتری برای تعریف قصه استفاده کنید. اصولا آیا وظیفه فیلمساز نشان دادن تلخیهاست یا باید همان معضلات را با پوستههای دیگر به مخاطب نشان دهد؟
به نظرم سینما یک هنر – صنعت است و فارغ از هر گونه کنشمندی باید سرگرمکننده باشد. برای همین لزومی ندارد که فیلمها عین به عین جامعه را تصویر کنند و حتما باید عنصر خلاقیت و فانتزی در شکلگیری فضای بصری دلنشینتر میتواند به جذب بهتر مخاطب کمک کند. مخاطب سینما باید در فیلمها چیزهایی را ببیند که متفاوت از آنچه که هر روز مشاهده میکند، باشد. سینمای داستانی با سینمای مستند فرق دارد و اولویت اصلی در سینما جذب مخاطب با محصول بهتر است. در چنین فضایی که فیلمساز دست به خلاقیت میزند میتوان روی تاثیرگذاری پیامهای یک فیلم هم امیدوار بود. برای همین معتقدم زاویه دید سینما با زاویه دید انسان متفاوت است و درست است که فیلمها را انسانها میسازند اما عنصر خیال و رویا کمک میکند فراتر از اتفاقهای روزمره را بتوانیم روی پرده سینما ببینیم.
در فیلم قبلی موسیقی نقش مهمی داشت و موسیقی ایتالیایی به شکلگیری فضای داستان کمک میکرد. در «رمانتیسم عماد و طوبا» چقدر توانستید از ظرفیت موسیقی در پیشبرد داستان استفاده کنید؟
خیلی زیاد. در «ایتالیا ایتالیا» تمامی موسیقیهایی که پخش شد انتخابی بود و در این فیلم به غیر از دو سه قطعه انتخابی بیشترین بار موسیقی فیلم را به آهنگساز سپردیم. هم به لحاظ تعداد قطعات و هم به لحاظ اجرا با یک موسیقی پرحجم و شاداب روبرو هستیم که از اول تا انتهای فیلم با مخاطب همراه است.
شما در فیلم دوم از دو بازیگر جوان و کمتر شناخته شده استفاده کردید. آیا شرایط تولید شما را مجاب کرد که به سراغ بازیگران مطرح نروید؟
هم شرایط تولید و گرانی هزینهها باعث شد کمتر به سراغ بازیگران مطرح برویم هم اینکه بازیگران چهره دیگر کمتر حوصله بازی در فیلمهای پرریسک را ندارند و ترجیح میدهند در آثاری نقشآفرینی کنند که چالش کمتری دارد تا بدون دردسر سراغ نقش بروند و حتی همزمان بتوانند به دو یا سه پروژه برسند. آنها مدل کاریشان طوری است که به درد اینطور فیلمها نمیخوردند. هم در «ایتالیا ایتالیا» هم «رمانتیسم عماد و طوبا» به دو تا بازیگر تمام وقت نیاز داشتیم که در تمام سکانسها حضور داشته باشند و نمیتوانستیم با بازیگری قرارداد ببندیم که همزمان در یک پروژه دیگر هم مشغول بازی باشد. برای همین و به دلیل این شرایط دایره انتخابهای ما خیلی محدود بود و مجبور بودیم از بازیگران جدیدتری استفاده کنیم که انگیزه بیشتری برای کار داشته باشند برای دیده شدن.
ولی سینمای ایران کمتر حاضر است روی بازیگران جدید سرمایهگذاری کند و بیشتر تمایل دارد از چهرههای امتحان پس داده استفاده کند.
ما چارهای برای این انتخابها نداشتیم. آنقدر که دایره انتخابها محدود بود مجبور بودیم به سراغ چهرههای جدید برویم و بالاخره باید فیلم را میساختیم. از طرفی درست است که فیلم دو شخصیت محوری دارد اما عمده مزیتش در داستانگویی فیلم است و خیلی فیلم بازیگر محوری نیست. عملا آنقدر جنس طراحی صحنه و لباس و فضای داستان فوکوس میکشید که دیگر نیازی نبود از بازیگر چهره استفاده کنیم. اصولا کار کردن با بازیگران سلبریتی در فیلمهایی که تجربهگرا هستند با تجربههای سختی که پشت سر گذاشتیم، ما را با چالش روبرو میکرد. ما در فیلم صحنههای بسیار سختی از لحاظ اجرا داشتیم که از نظر جلوههای بصری تا این لحظه در سینمای ایران اتفاق نیفتاده است و باید آنها را تجربه میکردیم. این صحنهها زمانبر هستند و برای همین به دو تا بازیگری نیاز داشتیم که در اختیار پروژه باشند.
با این اوصاف جشنواره فرصت خوبی برای معرفی فیلم است تا در اکران هم بتوانید مخاطب را جذب کنید؟
دقیقا. فیلم ما دستکم در رشتههای فنی حرفهای جدیدی در سینمای ایران زده که میتواند به رشد فضاهای جلوههای بصری کمک کند. جشنواره فیلم فجر بستر خوبی برای تبلیغ است. ضمن اینکه درست است بازیگران فیلممان چهره نیستند اما حضورشان در جشنواره میتواند بار تبلیغاتی برای فیلم داشته باشد و برای همین تصمیم گرفتیم در جشنواره شرکت کنیم.
با توجه به تراکم اکران در سال آینده چه تصمیمی برای نمایش فیلم دارید؟
برای رسیدن به یک وضعیت مناسب در سینماها و شرایط مطلوبتر در اکران صبر میکنیم و در این فاصله شانس خودمان را در جشنوارههای جهانی محک میزنیم و فکر میکنم این صبر کردن برای اکران فیلم در میان مخاطبان کمک میکند و فرصت بیشتری برای کار کردن روی فضاهای تبلیغاتی آن داریم.