در این خصوص با علیرضا مهدویان عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ و روانشناس تربیتی به گفتگو پرداختیم.علیرضا مهدویان گفت: یکی از علتهایی که بچهها به گوشه گیری یا به تنهایی تمایل زیادی نشان میدهند، این است که والدین کودکان خود را با فرزندان دیگر مقایسه میکنند. هر کدام از انسانها یک سری تفاوتهای فردی و ویژگیهای خاص خود را دارند.
وی اظهار کرد: والدین با این تصور که اگر من فرزند خود را با دختر عمو، پسر دایی یا هر فرد دیگر مقایسه کنم، فرزندم ترغیب میشود و انگیزه پیدا میکند که بهتر شود، در حالیکه آن مقایسه کردن نتیجه عکس دارد. فرزند را از مسیر تلاش خود دور میکند و کودک ترجیح میدهد با دیگران کمتر در تعامل باشد.وی در ادامه گفت: برای مثال، والدین به فرزندشان میگویند: دختر دایی ات درس هایش را خوب میخواند تو چرا درس هایت ضعیف است؟ مقایسه کردن و ایراد گرفتن باعث میشود که کودکان از دیگران فاصله بگیرند و دور شوند. از تعامل کردن با دیگران خودداری کنند؛ بنابراین وقتی رفتار والدین به این شیوه باشد، ترجیح بچهها به این است که کمتر در جمع حاضر شوند.
ترس اجتماعی چه عواقبی در پی دارد؟
بحث خیلی مهم دیگری که مطرح است، ترس اجتماعی است. بچهها ترس از قضاوت شدن را دارند، دوست ندارند مورد قضاوت دیگران قرار بگیرند و این کار باعث جلوگیری از ارتباطات اجتماعی و تعاملات میشود.ترس اجتماعی، میتواند اختلالات جدی تری را به همراه داشته باشد. فرد در تمام حوزههای زندگیش و در تعاملات، حتی با اقوام نزدیکش به مشکل بر میخورد. وقتی اقوامی به منزلشان میآیند، به اتاقش میرود و ترجیح میدهد که وارد جمع نشود.علیرضا مهدویان روانشناس تربیتی میگوید: یک مراجعه کننده خانم ۲۰ ساله داشتم و به خاطر ترس اجتماعی که طی سالهای سال همراهش بود. متاسفانه والدین او تشخیص نداده بودند و فکر میکردند خجالتی بودن امری طبیعی است، دائم میگفتن دختر ما خجالتی است و دوست ندارد در جمع حاضر شود.وی گفت: همه این عوامل باعث شده بود جرئت وارد شدن در جمع را نداشته باشد و حتی بعضی از اقوام گمان نمیکردند که چنین فرزندی هم آن خانواده داشته باشند، این دختر درهیچ گونه از مجالس حضور نمییافت تا این که بعد از امتحان کنکور وقتی میخواست دانشگاه برود با مشکلاتی مواجه شد و همچنین، چون کسی او را ندیده هیچ خواستگاری نداشت در نتیجه در ازدواج به مشکل جدی برخورد کرده بود.وی افزود: ترس اجتماعی را اگر در سالهای اول تشخیص داده شود و توسط روانشناسان راههای درستی پیش رویشان گذاشته شود قابل درمان و برطرف شدن است.
راهکارهایی برای خلاص شدن از منزوی بودن
والدین در مقابل فرزندی که منزوی است و یا به اصطلاح خجالتی است؛ دائماً او را سرزنش نکنند، نگویند چرا وارد جمع نمی شوی؟ چرا تو اینطوری هستی؟ از این که سرزنششان کنیم باعث میشود بیشتر در لاک خودشان بروند. بهتر است فرصت تجربههای موفق را به فرزندانمان بدهیم تا خودشان کارهای خود را انجام دهند، این باعث عزت نفس شان میشود.توصیه علیرضا مهدویان این است که اگر دیدید فرزندتان، دچار انزوا بیش از حد و غیر معمول بودند، حتماً به روانشناس مراجعه کنید. چون اگر این شخصیت در کودکان تثبیت شود دیگردر نوجوانی و جوانی به سختی اصلاح میشود. بیایید سعی کنیم به جای ایرادگیری، سرزنش کردن، مقایسه کردن ،فرصت تجربههای موفق به کودکان و نوجوانان را بدهیم .وی در ادامه گفت: بچههای منزوی معمولاً با افراد خاصی ارتباط نزدیک و صمیمی تری دارند به عنوان مثال مادر، پدر و … به آنها حرف هایشان را میزنند. از حضور فرد غریبه، مهمان یا نا آشنا به شدت احساس ناراحتی میکنند، دوست دارند کمتر در آن فضا باشند.
وی افزود: بچههایی که گوشه گیر هستند دوست دارند کمتر با آنها ارتباط برقرار شود اگر مهمانی آمده زودتر آن محل را ترک کند. افرادی که با آنها صحبت میکنند خیلی خلاصه جواب آنها را میدهند، یکی از نشانههای آنها تماس چشمی نداشتن است. وقتی با کسی صحبت میکند سرش را پایین میآورد و با نگاه غیر مستقیم جواب میدهند. بهتر است از همان دوران کودکی والدین خجالتی بودن فرزندانشان را بشناسند و به روانشناس مراجعه کنند.در پایان نتیجه میگیریم که والدین کودکان خود را درک کنند و تنبیه نکنند. بهترین کاری که میتوان برای کودکان منزوی انجام داد این است که تشویقهای مختلفی را برایشان درنظر بگیرند تا جذب دوستان و همسالان شوند، زمینه ایی فراهم کرد که احساس شادمانی و موفقیت کنند. اگر کودکان بیش از حد به والدین وابسته هستند بهتر است به روانشناس مراجعه کنند. هیچ وقت فرزندان خود را مقایسه نکنند این کار بیشتر حرص کودک را در میاورد و ممکن است لجبازی کنند. انتظار نداشته باشید کودکتان به طور ناگهانی و یک شبه تغییر کند.