وقتی خودم را به پژو پارس رساندم متوجه شدم راننده غرق خون است و هیچیک از شیشههای ماشین نشکسته است. احتمالا زنان در داخل پژو به راننده شلیک کردند و گریختند. اظهارات این شاهد سرنخ مهمی به پلیس داد و رد یک زن که از بستگان مقتول بود، در این ماجرا به دست آمد.زن جوان به نام سارا در خانهاش در شرق تهران بازداشت شد و به جنایت با همدستی همسرش به نام سهیل اعتراف کرد. این زوج در بازجوییهای بعدی علت قتل را اختلاف کهنه با مقتول اعلام کردند و همه جزئیات را به مأموران گفتند اما حاضر نشدند درباره جزئیات اختلافی که با مقتول داشتند، صحبت کنند.سهیل در بازجوییها به کشتن مقتول اعتراف کرد و گفت: من و همسرم طبق نقشهای که کشیده بودیم، مقتول را به محل قرار کشاندیم. همسرم قرار گذاشت و به بهانه گفتوگو با او برای حل مشکلات زندگیمان به ملاقات او رفت. من هم که چادر به سر کرده بودم، همراه همسرم رفتم و سارا من را بهعنوان دوستش معرفی کرد.
همسرم تازه سر صحبت را باز کرده بود که اسلحهای را که همراه داشتم از زیر چادر بیرون کشیدم و دو گلوله شلیک کردم. وقتی کنترل ماشین از دست مقتول خارج شد، من و همسرم بلافاصله پیاده شدیم و فرار کردیم. این زوج در حالی در شعبه ۴ دادگاه کیفری سابق استان تهران غیرعلنی و پشت درهای بسته محاکمه شدند که اولیای دم برای آنها حکم قصاص خواستند.با توجه به اینکه هر دو متهم درخواست کرده بودند پرونده غیرعلنی رسیدگی شود، جزئیاتی از جلسه دادگاه منتشر نشد اما در نهایت و با توجه به درخواست اولیای دم برای هر دو متهم حکم مجازات صادر شد و سهیل به قصاص و همسرش به ۱۵ سال حبس محکوم شد. با اعتراض متهمان این حکم در شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور رسیدگی شد و تأیید نشد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد.در جلسه رسیدگی به این پرونده که این بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیرعلنی برگزار شد، پسر بزرگ مقتول برای عاملان جنایت حکم قصاص خواست؛ اما چون فرزند کوچک مقتول از معلولیت ذهنی و جسمی رنج میبرد، پرونده به دفتر دادستان فرستاده شد تا دادستان درباره درخواست این فرزند مقتول تعیین تکلیف کند.
در نهایت پس از این اظهارنظر، هیئت قضائی بار دیگر سهیل را به قصاص و همسرش را به ۱۵ سال زندان محکوم کردند؛ اما دوباره متهمان به رأی صادرشده اعتراض کردند. دیوان عالی کشور یک بار دیگر به آن رسیدگی کرد و حکم تأیید شد، درحالیکه به نظر میرسید متهم در آستانه اجرای حکم است، سهیل درخواست اعاده دادرسی کرد. او گفت من با انگیزه ناموسی مرتکب قتل شدم و از همان ابتدای پرونده نیز اعلام کردم با توجه به کارهایی که مقتول کرده بود، او را مهدورالدم تشخیص دادم.مدارکی هم در پرونده وجود دارد که ادعایم را ثابت میکند. من دوست نداشتم به خاطر خانواده مقتول که آدمهای آبروداری هستند، جزئیاتی از کارهای او بگویم و همه مدارک را روی پرونده قرار دادم. در همه جلسات بازپرسی و بازجویی هم توضیح دادم چرا او را کشتم و گفتم که از نظر من او مهدورالدم بود.اکنون درخواست اعاده دادرسی دارم. با این ادعا و در حالی که هفت سال از این ماجرا گذشته بود، درخواست اعاده دادرسی مرد جوان پذیرفته شد و وی این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. سهیل ادعای مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد و گفت: به خاطر کارهایی که مقتول انجام داده و زندگی من را تباه کرده بود او را مستحق مرگ میدانستم.بعد از اینکه مدارکی در این خصوص به دادگاه ارائه شد و صحت این مدارک مورد بررسی قرار گرفت و همچنین بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او این بار هیئت قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارکی که ارائه داد از قصاص تبرئه و به حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.