پرویز قندالی رئیس باغ وحش ارم اما مدعی است که اطلاعرسانی درباره وضعیت بیماری هیرمان بموقع انجام گرفته است.او بیماری هیرمان را ویروسی بهنام هرپس میداند و آن را بیماری شایعی در گوشتخواران اعلام میکند. هیرمان پیش از آمدن به تهران در نزاعی مرگ برادر خود را در باغ وحش بریستول انگلستان رقم میزند. آیا این حال بد هیرمان نتیجه آن نزاع است؟ آیا هیرمان زمان ورود به باغ وحش این بیماری را داشته است؟قندالی میگوید: «شیر ایرانی تحویل داده شده به باغ وحش دارای پایینترین سیستم ایمنی بوده و این مشکلات برایش ایجاد شده، ما نخواستیم این مسائل را رسانهای کنیم.»او در پاسخ به این سؤال که چرا باغ وحش یک شیر با سیستم ایمنی پایین را پذیرفته است میگوید: «من آن زمان مسئول نبودم و نمیتوانم این سؤال را پاسخ بدهم.»
پرونده مرگ کویین ماده ببر هم در ذهن افکار عمومی مفتوح است همچنان تراژدی تلخ مرگ «شمسی» که بر اثر خشونت خانگی کشته شد. این شامپازه باغوحش ارم روز یکشنبه، ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۹ به دست برادر و پدر خود کشته شد، اما خبر مرگ او تا روز شنبه ۳ آبان از افکار عمومی پنهان ماند. «شمسی»، پیش از این نیز دو بار توسط برادرش «شروین» تا سر حد مرگ کتک خورده بود.
پساز انتقال ۹ شامپانزه باغوحش ارم به یک اتاق و حفاظت از آنها در برابر سرما، شمسی که پیش تر، از گروه شروین جدا بود، به اعضای این گروه اضافه میشود و جان میبازد. «شمسی»، آخرین بچه «شیرین»، شامپانزه ماده بالغ باغوحش بود که زنده ماند. عمده خواهران و برادران شمسی به دست شامپانزههای بالغ در باغوحش پیش از این کشته شده بودند.شروین و شمسی جزء آخرین بازماندههای این خانواده بودند. پیش از انتقال این ۸ شامپانزه به یک اتاق، شامپانزههای باغوحش ارم در سه گروه مجزا به سرکردگی «بهرام»، «شروین» و «پرویز» تقسیم میشدند تا از خشونت این شامپانزهها علیه یکدیگر جلوگیری عمل آید، اما معرفی دوباره این شامپانزهها به یکدیگر فرصت را برای اعمال خشونت به کوچکترین عضو خانواده یعنی شمسی فراهم آورد. «محمد کرمی»، رئیس اداره نظارت بر امور حیاتوحش اداره کل محیط زیست استان تهران در گفتوگو با فارس علت مرگ شمسی را «نزاع معمول بین حیوانات» دانسته و گفته بود: «احتمالاً شمسی بهدلیل برخورد یک جسم سخت بر سر یا خوردن سر او به یک محل دیگر کشته است.»
شمسی مادر باران بود؛ بچه شامپانزهای که بهرغم اصرار فعالان حوزه محیط زیست، دوستداران حیاتوحش و درخواست عمومی مردمی در کارزار، به باغ وحش ارم سپرده شد.پرویز قندالی همزمان با خبر سلامتی هیرکان از انتقال باران به کنیا خبر میدهد. آیا همزمانی خبر انتقال باران و بهبود هیرمان برای کاهش سیل انتقادها به مدیریت باغ وحش باشد که مدیریت آن از سال ۸۹ تا به امروز هماره با سؤالهای بیپاسخ روبهرو بوده است؟ قندالی این موضوع را رد میکند. او میگوید: «اصلاً ربطی به این موضوع ندارد من در فاز دوم میخواهم جایگاه را استانداردسازی کنم و کل گله شامپانزه را بفرستم برود چون گله همخون عصبانی و پرخاشگر است.»سال ۸۹ در یک تبادل میان ایران و روسیه دو پلنگ از ایران به سوچی رفت و دو ببر سیبری به ایران آمد و ساکن باغ وحش ارم شد. اینجا بود که محمدجواد محمدیزاده رئیس وقت محیط زیست خبر از احیای ببر مازندران داد. ببر نر و ماده هم قفس شدند. ببر ماده بهصورت ببر نر چنگ انداخت و خشونت خانگی عامل مرگ ببر نر اعلام شد. اما آزمایشگاه دلیل مرگ ببر نر را ابتلا به مشمشه اعلام کرد.
مشمشه از گوشت الاغی که به ببرها داده شد، به آنها منتقل شد. مسئولان باغ وحش بدون توجه به منوی متنوع روسها، برای ببرها، گوشت الاغ را جلوی ببرها گذاشتند. حیوانهای زبان بسته سه روز مقاومت کردند اما در نهایت پیروزی با گرسنگی بود. ببرها گوشت الاغ را خوردند و به مشمشه مبتلا شدند. هنوز هم این معما واکاوی نشده که آیا ابتلای ببرها به مشمشه عمدی و توطئه بود یا سهوی. در نهایت نه تنها ببر مازندران احیا نشد، که مسئولان باغ وحش ارم مجبور شدند نزدیک به ۱۴ گربه سان(شیر) باغ ارم را معدوم کنند تا بیماری مشمشه همه گیر نشود.برخی از مرگهای رسانهای شده نتیجه تلاش باغ وحش ارم برای تکثیر گونههای در حال اسارت است. حتی مرگ شمسی توسط پدر و برادرش هم نتیجه تلاش آنها برای نزدیک شدن به این ماده شامپانزه برای جفتگیری بود. قندالی از تکثیر گونهها در باغ وحش ارم دفاع میکند. البته قندالی مرگ شمسی بر اثر ضربه مغزی را تأیید میکند اما درباره چرایی قرار گرفتن شمسی در این موقعیت اعتقاد دارد باید مدیران پیش از او و مدیران وقت پاسخ بدهند تا مرگ شمسی هم یک معما باقی نماند.