بیشتر تحقیقات علمی اهداف عملی دارند. اما برخی هنوز اهدافی را دنبال می کنند که با نام اصلی این رشته بهتر توصیف شود: “فلسفه طبیعی”. یکی از فلسفیترین سوالات آن این است که “آیا در جای دیگری از جهان زندگی وجود دارد؟”به دو دلیل این مسئله فلسفی است. دلیل اول، جاروی بزرگ آن است (استعاره از دربرگیرندگی یا اینکه پاسخ آن میتواند گستره وسیعی از مسائل دیگر را پاسخ دهد یا پاسخهای دیگر را نقض کند). یعنی اگر در جای دیگری حیات به خصوص از نوع هوشمند وجود داشته باشد، این سؤال مطرح می شود که آیا انسان ممکن است هرگز با آن یا محصولات آن روبرو شود؟ و اگر چنین نباشد – یعنی اگر همه ستارگان غیرقابل شمارش در آفرینش، نور خود را بر روی دنیای عقیم و بیروح هدر دهند – در این صورت حیات بر روی کره زمین باید نتیجه یک سکته غیرمنتظره عجیب باشد.همانطور که مشهور است آرتور سی کلارک، نویسنده داستان های علمی، میگوید: «دو احتمال وجود دارد. یا در کیهان تنها هستیم یا نیستیم. هر دو به یک اندازه ترسناک هستند.»
دلیل دوم فلسفی بودن این سوال این است که از نظر تاریخی، شواهد بسیار کمی برای تأیید آن وجود داشته است. بحث های مربوط به زندگی در کیهان باید از یک مثال واحد استقراء شود که خود ادراک درستی از آن نیست. زیست شناسان هنوز از فقدان یک نظریه بینقص در مورد چگونگی شروع حیات زمینی رنج میبرند. سایر سیارات بسیار دور هستند و مطالعه آنها دشوار است. این خلاء، فضا را برای انواع نظریهها باز میگذارد. شاید حیات نادر باشد. شاید هم معمول باشد، اما هوشمند نه. یا شاید حتی حیات هوشمند نیز معمول است، اما فناوری ارتقا دهنده آن با از بین بردنش پایان می یابد (یک طرز تفکر محبوب پس از تولید سلاحهای هستهای).این کمبود دادهها به زودی تغییر خواهد کرد. انواع تلسکوپها و فضاپیماها، در مکانهایی از قمرها و سیارات منظومه شمسی گرفته تا سایر ستارگان در گوشه و کنار کهکشان راه شیری به دنبال نشانههای حیات هستند (یا به زودی در پی آن خواهند بود).به طور خاص، این جستجو با استفاده از تلسکوپهای قدرتمند سعی در یافتن نشانههای شیمیایی حیات در جو سیارات در مدار ستارگان دیگری به غیر از خورشید دارد. به عنوان مثال یک منجم بیگانه که به زمین نگاه می کند، از پایداری هم اکسیژن و هم چیزی که در جو با آن واکنش نشان میدهد، متأثر میشود و ممکن است به درستی نتیجه بگیرد که موجودات زندهای وجود دارند که مسئول نگه داشتن آنها در آنجا هستند.
کشف بدون ابهام از زندگی بیگانگان یکی از کشف های مهم در تاریخ علم محسوب می شود. اینکه دقیقاً چه اتفاقی خواهد افتاد ، به آنچه پیدا شده بستگی دارد.خبر مهم “نشانه حیات” در سیاره ای که ده ها سال نوری از ما فاصله دارد ، جهان را متزلزل خواهد کرد. این یک شهود محکم است که نشان می دهد حیات در کیهان نه امرینادر، که معمول است. این نتیجه گیری می تواند درک بشریت از جایگاه خود در جهان را نابود کند.چند دانشمند ماجراجو ممکن است پیشنهاد دهند که از یک رادیو تلسکوپ برای پخش یک پیام استفاده کنند ، به این امید که اگر هر چیز هوشمندی در آنجا زندگی کند ، ده ها سال بعد ، پاسخی ارسال کند. با این وجود ، فاصله زیاد مشمول این امر است که عواقب عملی فوری و اندکی در پی خواهد داشت.
در مقابل ، یافتن زندگی نزدیکتر به خانه – مثلاً در زیرلایه سنگی کف مریخ یا در اقیانوسهای منجمد زیر سطوح قمرهای یخی منظومه شمسی – منجر به هیاهویی از اقدامات خواهد شد. یک ماموریت بازگرداندننمونه به زیست شناسان توانایی مقایسه زندگی زمینی با نوع غیرزمینی را می دهد ، روندی که می تواند نحوه کار و ریشه هر ۲ مورد را روشن کند.و اگر چیزی پیدا نشد؟ این نیز بخشی از داده ها خواهد بود، البته از نوع کمتر چشمگیر. این ثابت نخواهد کرد که هیچ زندگی دیگری در کیهان وجود ندارد ، اما این مدرکی خواهد بود که نشان میدهد ، دست کم، حیات فرازمینی غیر معمول است.نیم قرن پیش ، با بازگشت فضانوردان آپولو از سطح ماه خشک و عقیم ، درک جدیدی از شکوفههای رنگارنگ زندگی زمین پیدا کردند. اگر در این نزدیکی بیگانگان نباشند ، ممکن است چنین احساساتی قویتر شوند. یک جواهر تنها بخاطر کمیاب بودنش از ارزش بیشتری برخوردار است.