گروه جامعه: زنی که به اتهام خیانت به همسرش پای میز محاکمه رفته بود، از سوی هیئت قضات به شلاق و کار در خانه سالمندان محکوم شد.
شرق، پرونده اتهامی این زن یک سال قبل به جریان افتاد و مردی جوان علیه همسرش به نام خوشچهره شکایت کرد و مدعی شد خوشچهره به او خیانت کرده است.این مرد گفت: من سالهاست با همسرم زندگی میکنم و دو فرزند داریم. مدتی قبل خوشچهره به من گفت وضعیت کاریاش تغییر کرده و از این به بعد باید چند ساعت بیشتر سر کار بماند. من هم حرفش را باور کردم تا اینکه به صورت کاملا اتفاقی متوجه شدم او به من خیانت میکند.
این مرد گفت: یک روز چندین پیامک پشت سر هم برای همسرم آمد. همسرم دستشویی بود و تا به گوشی برسد زمان برد. وقتی من به سمت گوشی رفتم تا ببینم چه کسی است که اینطور پشت سر هم پیامک میفرستد همسرم از دستشویی بیرون آمد و سراسیمه به سمت گوشی رفت. من به رفتار او شک کردم و پرسیدم چه کسی پشت سر هم پیامک میدهد. جواب داد یکی از همکارانش سؤال کاری داشت. من مطمئن بودم برای سؤال کاری کسی سراسیمه نمیشود. به همین خاطر تصمیم گرفتم همسرم را زیر نظر بگیرم. چند باری او را تعقیب کردم و متوجه شدم او با یکی از مردان فامیل قرار میگذارد. من از هر دو آنها شکایت دارم.
با شکایت این مرد، زن جوان و مردی که گمان میرفت با او رابطه داشته باشد، احضار شدند. زن همه چیز را انکار کرد و مدعی شد ارتباطی بین آنها نبوده است. مرد نیز این اتهام را رد کرد؛ اما شوهر خوشچهره از دادگاه خواست تا تلفن همراه همسرش بررسی شود. او گفت اطمینان دارد رابطهای وجود دارد و آنها سعی میکنند موضوع را پنهان کنند. دادگاه با توجه به شواهد موجود و چند پیامک که شاکی مدعی بود وجود دارد، تلفن همراه زن را مورد بررسی قرار داد و مشخص شد خوشچهره با دیگر متهم پرونده رابطه داشته است و عکسهای خصوصی او را در گوشیاش دارد.
خوشچهره بعد از برملاشدن این رابطه گفت: من و همسرم با هم اختلافات زیادی داشتیم و من از زندگی با او راضی نبودم. سالار فامیل شوهرم بود و من از وقتی عروس خانواده شدم، او را میشناختم. در رفتوآمدهایی که با هم داشتیم بیشتر با او آشنا شدم و نسبت به او وابستگی پیدا کردم. من سالار را دوست نداشتم، اما چون از طرف شوهرم هیچ حمایتی نمیشدم و محبتی نمیدیدم به سمت این مرد کشیده شدم.
متهم گفت: من از ابتدای ازدواجم کار کردم، شوهرم پول من را جمع کرد و خانه و ماشین خرید، اما همه را به نام خودش کرد؛ البته به صورت قولنامهای سه دانگ خانه را به من داد و حالا برای اینکه همین سه دانگ از خانه هم سهم من نباشد از من شکایت کرده است. در تمام این سالها خرج زندگی را من میدادم و شوهرم کاری نمیکرد. حالا هم میخواهد به من مهریه ندهد درحالیکه ارتباط من و سالار یک ارتباط ساده بود. من بودم که اول درخواست طلاق دادم و حالا شوهرم میخواهد همه چیز را به نفع خودش عوض کند.
سپس متهم دیگر این پرونده در جایگاه قرار گرفت. او ادعا کرد قرارهای ملاقاتش با خوشچهره یک قرار ساده بوده و او هیچ نظری به این زن نداشته است. شاکی پرونده این حرفها را رد کرد و گفت: این زن ۱۶ سال با من زندگی کرد و هر بار با تهدید به طلاق سعی کرد چیزی از من بگیرد. من هم اوایل به حرفش توجه میکردم، اما بعد دیگر توجهی نداشتم، چون میدانستم نمیخواهد طلاق بگیرد. رابطه ما به خاطر کارهایی که همسرم میکرد، سرد بود. ضمن اینکه رابطه این دو یک رابطه دوستانه و ساده نبوده است؛ مدارک داخل پرونده نشان میدهد این دو چند سال با هم رابطه داشته و به من خیانت کردهاند.
با پایان گفتههای متهمان و شاکی پرونده با توجه به عکسها و متن پیامهایی که متهمان ردوبدل کرده بودند، هر دو به شلاق محکوم شدند. دادگاه کیفری استان تهران همچنین زن جوان را به دلیل خیانتی که مرتکب شده و با توجه به ابعاد کاری که انجام داده بود به دو سال کار اجباری به صورت سه روز در هفته و هر روز شش ساعت در آسایشگاه سالمندان محکوم کرد. مرد جوان نیز علاوه بر شلاق به دو سال تبعید نیز محکوم شد.
این مرد گفت: یک روز چندین پیامک پشت سر هم برای همسرم آمد. همسرم دستشویی بود و تا به گوشی برسد زمان برد. وقتی من به سمت گوشی رفتم تا ببینم چه کسی است که اینطور پشت سر هم پیامک میفرستد همسرم از دستشویی بیرون آمد و سراسیمه به سمت گوشی رفت. من به رفتار او شک کردم و پرسیدم چه کسی پشت سر هم پیامک میدهد. جواب داد یکی از همکارانش سؤال کاری داشت. من مطمئن بودم برای سؤال کاری کسی سراسیمه نمیشود. به همین خاطر تصمیم گرفتم همسرم را زیر نظر بگیرم. چند باری او را تعقیب کردم و متوجه شدم او با یکی از مردان فامیل قرار میگذارد. من از هر دو آنها شکایت دارم.
با شکایت این مرد، زن جوان و مردی که گمان میرفت با او رابطه داشته باشد، احضار شدند. زن همه چیز را انکار کرد و مدعی شد ارتباطی بین آنها نبوده است. مرد نیز این اتهام را رد کرد؛ اما شوهر خوشچهره از دادگاه خواست تا تلفن همراه همسرش بررسی شود. او گفت اطمینان دارد رابطهای وجود دارد و آنها سعی میکنند موضوع را پنهان کنند. دادگاه با توجه به شواهد موجود و چند پیامک که شاکی مدعی بود وجود دارد، تلفن همراه زن را مورد بررسی قرار داد و مشخص شد خوشچهره با دیگر متهم پرونده رابطه داشته است و عکسهای خصوصی او را در گوشیاش دارد.
خوشچهره بعد از برملاشدن این رابطه گفت: من و همسرم با هم اختلافات زیادی داشتیم و من از زندگی با او راضی نبودم. سالار فامیل شوهرم بود و من از وقتی عروس خانواده شدم، او را میشناختم. در رفتوآمدهایی که با هم داشتیم بیشتر با او آشنا شدم و نسبت به او وابستگی پیدا کردم. من سالار را دوست نداشتم، اما چون از طرف شوهرم هیچ حمایتی نمیشدم و محبتی نمیدیدم به سمت این مرد کشیده شدم.
متهم گفت: من از ابتدای ازدواجم کار کردم، شوهرم پول من را جمع کرد و خانه و ماشین خرید، اما همه را به نام خودش کرد؛ البته به صورت قولنامهای سه دانگ خانه را به من داد و حالا برای اینکه همین سه دانگ از خانه هم سهم من نباشد از من شکایت کرده است. در تمام این سالها خرج زندگی را من میدادم و شوهرم کاری نمیکرد. حالا هم میخواهد به من مهریه ندهد درحالیکه ارتباط من و سالار یک ارتباط ساده بود. من بودم که اول درخواست طلاق دادم و حالا شوهرم میخواهد همه چیز را به نفع خودش عوض کند.
سپس متهم دیگر این پرونده در جایگاه قرار گرفت. او ادعا کرد قرارهای ملاقاتش با خوشچهره یک قرار ساده بوده و او هیچ نظری به این زن نداشته است. شاکی پرونده این حرفها را رد کرد و گفت: این زن ۱۶ سال با من زندگی کرد و هر بار با تهدید به طلاق سعی کرد چیزی از من بگیرد. من هم اوایل به حرفش توجه میکردم، اما بعد دیگر توجهی نداشتم، چون میدانستم نمیخواهد طلاق بگیرد. رابطه ما به خاطر کارهایی که همسرم میکرد، سرد بود. ضمن اینکه رابطه این دو یک رابطه دوستانه و ساده نبوده است؛ مدارک داخل پرونده نشان میدهد این دو چند سال با هم رابطه داشته و به من خیانت کردهاند.
با پایان گفتههای متهمان و شاکی پرونده با توجه به عکسها و متن پیامهایی که متهمان ردوبدل کرده بودند، هر دو به شلاق محکوم شدند. دادگاه کیفری استان تهران همچنین زن جوان را به دلیل خیانتی که مرتکب شده و با توجه به ابعاد کاری که انجام داده بود به دو سال کار اجباری به صورت سه روز در هفته و هر روز شش ساعت در آسایشگاه سالمندان محکوم کرد. مرد جوان نیز علاوه بر شلاق به دو سال تبعید نیز محکوم شد.