علایی با تأکید بر اینکه رمان ایرانی با رمان خارجی تفاوت اساسی و ماهوی ندارد، بیان کرد: میتوان گفت چون رمان ایرانی حدود ۲۰۰ سالی دیرتر شروع شده از برخی جهات ممکن است به پای رمان خارجی نرسد، اما رمان ایرانی همان حرفها را میزند، همان نگرانیها و دلشورهها و غصهها را دارد و مباحثی را از نظر دینی، سیاسی و اجتماعی مطرح میکند. او درباه اینکه به نظر میرسد برای مخاطبان ایرانی رمان خارجی بر رمان ایرانی ارجح است، اظهار کرد: این موضوع شاید به دو دلیل باشد؛ همانطور که گفتم رمان خارجی ۲۰۰ سالی زودتر از رمانی ایرانی و آسیایی شروع به کار کرده و پختگی بیشتری از نظر زبان و مباحث در داستاننویسی مطرح است که برای خواننده ممکن است جذابتر باشد. دلیل دوم این است که تمایل به موضوعات غیرخودی و اروپایی همیشه وجود داشته؛ مثلا اتومبیل خارجی را بهتر میپسندد، البته قالی خارجی را نمیپسندد چون قالی اینجا اصالت بیشتر و بهتری دارد اما چیزهایی که برای فرهنگ غرب است مانند اتومبیل، یخچال و داروی خارجی، آنها را بیشتر میپسندد که حق هم دارد. البته بخشی هم به تعبیر آلاحمد غربزدگی است.
این مترجم افزود: در واقع رمان خارجی سابقه بیشتری دارد و این سابقه برایش اعتبار میآورد و مخاطب ایرانی غولهایی مانند امیل زولا، بالزاک و تولستوی را میبیند که در اینجا نمیشود کسانی را در آن حد مطرح کرد و یا تعدادشان زیاد نیست وگرنه کسانی را چون صادق هدایت، سیمین دانشور، احمد محمود، هوشنگ گلشیری و محمود دولتآبادی داریم. دلیل دیگر این است که از نظر مخاطب جنس خارجی مرغوبتر و تاحدی موثر است. صحبت مدرن یا پستمدرن میشود طبیعتا مدرنیسم ماهیت غربی دارد و در نتیجه نویسندگان خارجی بهتر میتوانند به ما از آن تجربه بدهند تا این که کسی بیاید و تقلید کند و رمان مدرن بنویسد پس خواننده از برخی جهات حق دارد. البته گاهی هم ممکن است به خاطر خودکمبینی و بزرگبینی فرهنگ غربی باشد.