این جملات را یک کارگردان سینما میگوید؛ کارگردانی که به طور ناخواسته و با پخش شدن درخواستی برای پیدا کردن بازیگر، با انبوهی از دختران علاقهمند به بازیگری روبرو شد که آمده بودند برای بازی در فیلم جدیدش تست بدهند.
کیانوش عیاری را میگوییم که ماجرای دادن فراخوان بازیگری برای فیلم خود را اینطور تعریف میکند، «من دوست نداشتم فراخوان بدهم. دستیارم مطلبی کوتاه را در تلگرام گذاشت تا از طریق همکارانمان بازیگرانی را که میخواستیم پیدا کنیم، اما آخر به جایی ختم شد که دیدیم آن مطلب به شکل فراخوان منتشر شده و در مدت پنج روز، ۳۲۰۰ دختر جوان برای تست آمدند.»
او با اشاره به اینکه تصور نمیکرد چنین حجم انبوهی برای یک تست بازیگری مراجعه کنند، به خبرنگار سینمایی ایسنا میگوید، «شخصا از آنچه پیش آمد ناراحت هستم و البته بسیار غافلگیر شدم. ناراحت هستم چون قرار است از این تعداد سه نفر را که شباهتهایی به هم دارند برای بازی در نقش سه خواهر فیلم انتخاب کنیم، اما به سختی جرات میکنم سراغ دیدن تصاویر گرفته شده بروم.»
عیاری که پس از مشکلات پیش آمده بر سر اکران فیلم «خانه پدری» تمایل چندانی برای ساخت فیلم نداشت و نگارش فیلمنامه جدیدش مدتها طول کشید، ادامه میدهد، «در بین دخترانی که برای تست آمده بودند، عدهای گریه میکردند، عدهای از اول صبح پشت در دفتر صف میایستادند، عدهای ۸-۹ ساعت منتظر میماندند تا نوبتشان شود و عدهای هم گله میکردند که تمام کارشان شده از این دفتر سینمایی به آن دفتر سینمایی رفتن و اینکه بالاخره چه وقت شانس سراغ آنها میآید؟»
او که تاکید دارد دیدن چنین نومیدیهایی دشوار است و ممکن است برای برخی مسئلهای نباشد، اما برای او سخت است، اضافه میکند، «اندوهبار است که بگویم ۱۷۰ نفر از این افراد، از زاهدان، بندرعباس، کنگان، اهواز، آبادان، مشهد، تبریز، ارومیه، کرمانشاه، سمنان، همدان، زنجان و تمام خطهی شمال آمده بودند و اندوهبارتر این است که بگویم فقط سه نفر از اینها باید انتخاب شوند و این سه نفر در میان ۳۲۰۰ نفر یعنی هیچ کس. »
کارگردان فیلم «بودن یا نبودن» علاوه براینکه یادآور میشود تعدادی استعداد جوان و خوب درمیان برخی از افرادی که تست دادهاند، دیده است، میگوید، «دیدن این ناکامیها و سرخوردگیها اگر تراژیک نباشد لااقل بسیار غمبار است.»
در اینباره سید جمال ساداتیان که گرفتن تست در دفتر او (بشری فیلم) انجام شده بود، نیز با ابراز تعجب از صحنههایی که در آن چند روز دیده است، میگوید،« ای کاش یک دوربین مخفی در آنجا بود تا حس و حال این بچهها را ضبط میکرد، بچههایی که برای قبول شدن، موفق شدن در تست و در واقع بازیگر شدن اشک میریختند و به خدا متوسل میشدند.»
این تهیهکننده دربارهی درستی انتخاب بازیگر از طریق فراخوان اظهار میکند، «گاهی به اجبار برای کارگردانها چنین شرایطی پیش میآید چون برای یکسری محدودهی سنی خاص بازیگری وجود ندارد و بسیار شده که از تعدادی بازیگر محدود برای نقشهای متفاوت در سنهای مختلف استفاده شده است.»
او تاکید میکند که البته همین اتفاق باعث شده از بیرون از جامعهی سینمایی این فشار وجود داشته باشد که سینما درها را برای ورود چهرهها و افراد جدید بسته است.
عیاری تنها کارگردانی نیست که اخیرا با انتشار یک فراخوان (هرچند ناخواسته) علاقهمندان به بازیگری را به چالشی سخت و رقابتی فشرده وارد کرده است. مدتی قبل اصغر فرهادی نیز در یک فراخوان تلگرامی از افرادی در یک محدودهی سنی مشخص خواست تا ویدئوی کوتاهی را برای معرفی خود از طریق همین شبکه مجازی ارسال کنند؛ فراخوانی که منجر به فرستادن بیش از ۱۵ هزار فایل ویدئویی شد و در نهایت حدود ۴۰ نوجوان و چند بزرگسال برای ایفای نقشهای بلند و کوتاه فیلم «فروشنده» فرهادی انتخاب شدند.
بعد از آن از سوی علیرضا داودنژاد و همایون اسعدیان هم فراخوانهای بازیگری منتشر شد.
اسعدیان دراینباره با اشاره به اینکه قبلا این کار از طریق انتشار آگهی در روزنامهها انجام میشد، معتقد است که، «این شیوه قدیمی سوء تفاهمهایی را هم بوجود میآورد، اما در تلگرام بدون اینکه شما مزاحم کسی بشوید عدهای علاقهمند را فرامیخوانید. با این شیوه برای انتخاب اولیه، شما میتوانید بدون هیچ دردسر و مزاحمتی برای دیگران به نتایج خوبی هم برسید .»
به نظر میرسد با این روند کمکم شاهد انتشار فراخوانهای بیشتری برای انتخاب بازیگر در فیلمهای سینمایی یا سریالها باشیم،اما فعلا باید منتظر بمانیم تا ببینیم فیلمهایی که برخی بازیگران خود را با این شیوه انتخاب کردهاند، میتوانند یک ستاره یا لااقل یک چهره جدید ماندگار را به سینمای ایران معرفی کنند؟!