یعنی معتقدند اگر گروهها و جریانهای مخالف دولت در مصدر دستگاه اجرائی بودند، در مواجهه با چنین حجمی از فشارهای بینالمللی، عملکردی خسارتبار برای کشور به جا میگذاشتند و مشخص نبود این سرزمین اکنون در چه شرایط اقتصادی و البته اجتماعی و سیاسی به سر میبرد…اما اگر این سخنان را متوجه نارضایتی مردم از وضعیت حاضر بدانیم و اینکه چرا جامعه تابآوری دولت در مقابل فشارهای طاقتفرسا و وجود همین حد از امکانات را درنمییابد و تا حدی همان ادعاهای مخالفان را تکرار میکند، نیازمند آسیبشناسی است. گمان میرود این سرفصلها را بتوان برای چنین رفتاری برشمرد:
-شاخصهای اقتصادی منتشرشده توسط بانک مرکزی و مرکز آمار طی سالهای ۹۷ تاکنون (بازگشت تحریمها) از رکود تورمی و کاهش سرمایهگذاری و افزایش بیکاری و نابرابری و کوچکشدن سفره مردم و… حکایت میکند. حقایقی که نمیتوان آنها را کتمان کرد و بدون اقناع جامعه در دلایل و ضرورتهای تحمل این سختیها و فشارهای روزافزون انتظار تابآوری آنان را داشت.بهویژه با نامشخصبودن دستاوردهای حاصله در صورت غلبه بر این سختیها و سهم مردم از ثمرات آن پیروزی و تأثیر آن بر زندگی و رفاه خود و فرزندان و پیشرفت و توسعه کشورشان. اگر اصولا این مسیر دستاوردی داشته باشد. چنانکه بهقول آقای حسین مرعشی «سیاستهای ما سیاستهای گسترش نفوذ در منطقه و سیاستهای ضد آمریکایی در منطقه خاورمیانه است. این سیاستها با سیاستهایی که کشور نیاز دارد تا رشد اقتصادی داشته باشد، مغایر است. الان ایران ۵۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد و معادل امارات متحده عربی است، اما جمعیت امارت پنج میلیون و ما ۸۵ میلیون نفر هستیم» (خبرآنلاین – ۹۹/۱۲/۲).
بر این اساس دولت میتوانست و باید در مسیر این پروسه مقاومتی، نظر جامعه را میپرسید و متناسب با این نظرها، گامهای بعدی را در این راه برمیداشت. بهعبارتی برای مردم بههیچوجه قابل درک نیست که اگر امروز قیمت یک کیلوگرم گوشت یا مرغ یا یک متر سرپناه یا دارو و درمان چندین و چند برابر شده است، مابازای آن چه بوده و در کدام حوزه این سختی و کمبودهای حیاتی جبران شده و تحمل این دشواریها را توجیهپذیر کرده است.
-بخش بزرگی از موفقیتهای دولت در حوزه زیرساختهای اقتصادی مانند افزایش تولید گاز، بنزین، آب، برق و… است که با وجود ارزش و اهمیت بسیار، بهواسطه قیمتهای دستوری و حجم عظیم یارانهها، این موفقیتها از دید مردم پنهان مانده و انجام آنها به اموری بدیهی تبدیل شده که وظیفه دولت است.
-حوزه سیاست و آزادیهای قانونی پاشنه آشیل دولت است. بهعبارتی برای جامعه ایران و بهویژه طبقه متوسط برخورداری از رفاه اقتصادی به همان میزان از اهمیت برخوردار است که احترام به شأن و جایگاه او بهعنوان یک انسان و شهروند. در همین روزهای اخیر اخبار منتشرشده درباره برخی مسائل سیاسی و مطالبات کارگری و صنفی در کنار سوءاستفادهها و تبعیضها و پروندههای فساد یا احساس عقبماندگی در واکسیناسیون نسبت به سایر کشورهای منطقه و جهان و… میتواند هرگونه دستاورد اقتصادی را از نظرها محو و بیارزش کند.-ضعف اطلاعرسانی و فقدان سیاست منسجم رسانهای بهویژه در فضای بس پیچیده و هزارتوی مجازی از آسیبهای جدی دولت است. متأسفانه دولت نتوانسته از امکانات قابل توجه خبری و رسانهای در اختیار خود بهنحو مؤثری برای ارتباط با جامعه و اقناع آن استفاده کند و این ارتباط یکطرفه یا از بالا به پایین و در قالب سخنرانی و صدور بیانیه و اطلاعیه یا دفاع بد و ناشیانه از اقدامات و عملکردش بوده است.به نظر میرسد در صورت تحلیل و رفع آسیبهای فوق و موارد دیگری از این دست است که میتوان مردم را با این سخن معاون اول رئیسجمهوری همراه کرد که «امروز ترامپ و تیم او رفتهاند اما ملت و نظام ایران سرفراز هستند و اقتصاد کشور نیز سرپا ایستاده است».