بگذریم از این که معمولا بعد از هر مصاحبه آقای احمدی مقدم نصف بیشتر حرف های ایشان تکذیب می شود و همان کارکرد محفلی خودش را هم از دست می دهد. اما در این میان این همه حرف های بی سند و مدرک یک نکته خیلی جالب توجه وجود دارد و آن هم این که آقای احمدی مقدم زمانی که در مقام فرمانده نیروی انتظامی مشغول به خدمت بودند چرا باید آن میزان از تعلق خاطر سیاسی به یک حزب و جناح خاص داشته باشند؟
ایشان از بعضی گروه ها و دسته های سیاسی به گونه ای سخن می گوید که انگاری همین که متعلق به آن جناح بوده اند مجرم بوده اند. مثلا می گوید آقای هاشمی و آقای فلانی و بهمانی در منزلشان جلساتی را برای انتخابات برگزار می کردند و ما مراقب آن ها بودیم. یعنی چه؟ یعنی آقای هاشمی که ریاست مجمع تشخیص مصلحت این نظام را عهده دار است حق ندارد جلسه ای بابت انتخابات داشته باشد؟ یا مجمع روحانیون مبارز به عنوان یک تشکل شناخته شده و سابقه دار نباید نسبت به موضوع مهمی مثل انتخابات حساس باشد؟ یا فی المثل جناب احمدی مقدم می فرمایند ما می دانستیم این ها اگر به پیروزی برسند برای جشن هایشان برنامه هایی دارند و به همین دلیل مراقب بودیم. خب، خسته نباشید سردار! طبیعی است که هر جناحی در صورت رسیدن به قدرت برای جشن پیروزی برنامه هایی دارد، این که دیگر نیاز به علم غیب و مراقبه ندارد.
دست برقضا جشن زودهنگام پیروزی آقای احمدی نژاد و یاران ایشان نشان داد که اتفاقا جناب احمدی مقدم حواسشان به آن جایی که باید می بوده نبوده و …بگذاریم و بگذریم. غرض این که کسی در مقام فرمانده نیروی انتظامی که باید حافظ جان و مال و ناموس عموم مردم باشد اصلا چرا باید تا این میزان سیاسی باشد؟ یعنی چرا باید تا این حد علایق سیاسی خود را در کار خود که به یک معنا هیچ ربطی به سیاست ندارد دخیل کند؟ این ها پرسش های مهم تری هستند که آقای احمدی مقدم باید به آن ها پاسخ بدهد. دوستانی که این روزها مدام در پی انکار حرف های آقای احمدی مقدم هستند و تکذیبیه از پی تکذیبیه بر سخنان ایشان می نویسند باید این سئوال بنیادین را طرح کنند که گیرم همه این حرف ها درست. این ها چه ربطی به شما دارد؟ آیا سخنانی از این دست این شایعه را که جناب احمدی مقدم با طرح این حرف ها مقاصد دیگری دارند و سعی می کنند پرده ای بر سر مسائلی خاص بپوشانند تقویت نمی کند؟