ساعت ٣٠: ١٣ چهارم بهمنماه دختر ١٧ سالهای به کلانتری ١١٨ ستارخان رفت و به ماموران گفت که از سوی ٢ مرد گروگان گرفته شده است.
او به ماموران گفت: ساعت ١۵ سوم بهمنماه از سرویس مدرسه پیاده شدم و به سمت خانهمان رفتم. ناگهان یک خودروی ٢٠۶ کنارم توقف کرد. خودرو دو سرنشین داشت. سرعتش را کم کرده بود و با من هممسیر شده بود. توجهی نکردم اما ناگهان یکی از آنها به من حمله کرد. میخواستم فرار کنم اما فرصت نشد و پسر جوان به زور مرا سوار خودرو کرد. راننده که مرد چاقی بود، به محض اینکه من و همدستش داخل خودرو شدیم، حرکت کرد و به سمت خیابانی در غرب پایتخت رفت.
وی ادامه داد: به زور مرا داخل آپارتمانی در طبقه دوم بردند. مرد چاق شیشه کشید. بعد موادش تمام شد و از همدستش علی خواست تا پیش فروشنده برود و هرچه زودتر برایش شیشه بخرد. پسر جوانتر که نیما نام داشت، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و آنقدر خمار بود که همان جا روی زمین خوابش برد. وقتی دیدم او در حال چرتزدن است، بلافاصله تصمیم گرفتم فرار کنم. به سمت در رفتم اما قفل بود. خانه را جستوجو کردم تا اینکه با پیداکردن یک پیچگوشتی قفل در را شکستم. همان لحظه دلهرهآور از شانس بد من ناگهان مرد چاق بیدار شد اما خوشبختانه به خاطر اینکه سنگینوزن و خمار بود و به سختی میتوانست حرکت کند، نتوانست مانع فرارم شود.
این شکایت کافی بود تا ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران تحقیقات خود را برای دستگیری متهمان شروع کنند. آنها با راهنمایی شاکی توانستند آدمربای چاق را دستگیر کنند.
او صبح دیروز به شعبه ششم دادسرای جنایی منتقل شد. سنگینوزن بود و چرت میزد. مامور پلیس کمکش کرد تا روی صندلی بنشیند. میگفت هر وقت خمار میشود، خواب به سراغش میآید.
مرد ۴١ ساله که چهار سالی میشود معتاد به شیشه است، فقط توانست در جلسه تحقیق چند جمله بگوید: از ماجرای آدمربایی هیچ چیزی به خاطر ندارم.
او مدعی بود که چاقی بیش از حدش به خاطر بیماری قند است.
قاضی جنایی برای این متهم عجیب، قرار قانونی صادر کرد و او را برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان قرار داد. هماکنون تحقیقات برای دستگیری همدست وی آغاز شده است تا ابعاد پنهان این ماجرا آشکار شود.