معنای زندگی برای هرکسی و در هر سنی متفاوت است.هرچه سنمان بالاتر میرود توقعمان هم از خودمان و زندگی بالاتر میرود. انگار خواسته هایمان هم با قدمان رشد میکشد و وقتی بزرگ می شویم و جایی از حوالی نوجوانی میگذریم دیگر ساده راضی نمی شویم. حالا زندگی را جدیتر میبینیم و با نگاه به هر آرزویمان که برآورده نشده،بیرحمتر.میبینیم زندگی آنقدرها هم که باید با ما مهربان نبوده و از خیالات کودکیمان چیزی جز یک مشت حسرت باقی نمانده است.بزرگ که میشویم سهممان از رویاهای کودکی لبخندهایی میشود که هرازگاهی پشت ترافیک چراغ قرمز به آرزوهای کال کودکی میزنیم. کودکی همه ما پر از آرزوهایی بود که شاید فصل مشترکش برای دخترها معلم شدن بوده باشد و یا دیدن روپوش سفیدپزشکی بر تن. پسرها اما رویای واحدتری در کودکی دارند. شاید اگر دست خیال هر پسربچهای را بگیری راحت از مقابل یکی از ایستگاههای پلیس سر در بیاوری.برق درجه هایی که در چشمان پسربچهای سوسو میزند فصل مشترک آرزوهای این کوچک مردان است.حالا اتفاقی افتاده که به پاس آن عاطفه هر انسانی کلاه از سربرمیدارد و با غرور از آن به نیکی یاد میکند، آن هم نه در دوردست ها بلکه در همین حوالی، جایی حول و حوش خلیج همیشه فارس و در یکی از شهرهای جنوبی خودمان.
احترام برای انسانیت
ماجرا از این قرار است که «عباس عبدا… زاده» کودک ۱۲ ساله سرطانی مبتلا به « نوروبلاسم» یک آرزو دارد و می خواهد پلیس شود. به همت نیروی انتظامی اهواز و یک انجمن خیریه، عباس برای یک روز به آرزویش رسید. البته زمانی که تصاویر عباس با لباس پلیس در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید، برخی از شبکه های اجتماعی در زمینه اقدام نیروی انتظامی اهواز، که توانسته کودک سرطانی را به آرزویش برساند، می گویند: دو سال گذشته مؤسسه «برآورده کننده یک آرزو» در ایالت متحده آمریکا شرایطی را فراهم کرد تا پسر بچه مبتلا به سرطان که آرزو داشت بتمن شود را در فضایی بازسازی شده در خیابان های سانفرانسیسکو به آرزویش برساند. این اقدام که با همکاری بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم سانفرانسیسکو و کمک پلیس این شهر انجام شد در همه جای دنیا بازتاب مثبتی داشت… حالا پلیس اهواز در اقدام مشابهی عباس را به آروزیش رسانده است. اقدامی که در اوج نگاه انسانی به یک هم وطن انجام شد و پلیس اهواز همه درجات و افتخارات خود را به شانه های کودکی ریخت که توجه به او ، بالاترین نشان افتخاری است که می توانست در کارنامه افتخاراتش ثبت شود.
بی تفاوت نبودن در برابر دیگران
اتفاق اخیر شهر اهواز و اقدام انسانی پلیس این شهر از این جهت قابل اهمیت است که وجود نگاه انسانی به یک هم نوع در میان موج نگاههای مادی و اقتصادی حاکم بر بسیاری از افراد غنیمتی بزرگ محسوب می شود. از دیدگاه روانشناختی نیز این گونه اقدام ها تاثیرات بسیاری در شناساندن معنای واقعی زندگی به مردمانی که بیش از هر زمانی درگیر مسائل مادی و غافل از همدیگر هستند، دارد.«ولایت ا… درویشی» روانشناس در باره تاثیرات انجام چنین اقداماتی به «قانون» می گوید: «خبر زیبا و لطیف حرکت پلیس اهواز را مردم نه تنها در شبکه های اجتماعی بلکه در خبرگزاری ها خواندند و تمامی صاحب نظران تعلیم و تربیت، روانشناسان ،مادران وپدران از این حس همدلی و همزبانی با عباس خوشحال شدند.این کودک در قوه تخیل خود،خود را با پلیس همانند سازی می کرده و تمایل داشته،در آینده شغل پلیس را برای خود انتخاب کند.اگر پلیسی در تحقق بخشیدن آرزوی کودکی که چند روز بیشتر از زندگیاش باقی نمانده تلاش می کند تا مهربانی،عطوفت و قداست شغل خود را به شهروندان نشان دهد مردم با مشاهده چنین اقدامات نوع دوستی پلیس به آنها اعتماد می کنند، شهروندان برای همیاری و همکاری به پلیس علاقه بیشتری از خودشان نشان می دهند،شهروندان قدرت پلیس را در سایه رأفت و مهربانی می بینند،کودکان این نسل با مهربانی پلیس آشنا می شوند و رأفت آنها را بیش از پیش باور میکنند.» درویشی ادامه می دهد: «در چنین شرایطی کودکان این نسل،باورپذیری در زمینه انسان دوستانه بودن اقدامات پلیس را به نسل های بعدی خود آموزش می دهند. به فرزندان خود اعتماد کرده و همکاری با نیروی انتظامی را می آموزند.» وی در ادامه می گوید:«با وجود حرکتهای نمادین پلیس در سطح کشور،کودکان موظف می شوند که در جامعه قانونمند باشند.افرادی که بایکدیگر در ارتباط هستند،دیگر نباید به منفعت شخصی خود فکر کنند و برای رسیدن به منفعت خود از خواسته ها و حتی جان دیگران بگذرند، بلکه همواره افراد باید در موقعیتهای بحرانی دیگران گره از مشکلات باز کنند.اگر کودکی همانند عباس در موقعیت بحرانی به سر می برد باید برای فرآیند شفابخشی او تمامی نهادها تلاش کنند و او را در فضای رسیدن به آرزوهای ذهنیاش قرار دهند، چه بسا در فضای ایجاد شده کودک در بیوشیمی مغزش و هورمون های بدنش تغییراتی رخ دهد که با بهبود وضعیت جسمانیاش باعث شگفتی پزشکان شود.»
انسان دوستی را ارج نهیم
درویشی این اقدام پلیس را مدلی تلقی می کند که می تواند باعث برآورده کردن آرزوهای کودکان بیمار شود و اظهار می کند:«برای ترویج این نوع فعالیت ها در سطح کشور روزنامه ها می توانند با قلم خود،بیش از پیش فعالیت ها را تشویق کنند.باید صداوسیما،کارشناسان تعلیم و تربیت، نهادهای اجتماعی ظرافت این حرکات نوعدوستی را در دنیا انعکاس بدهند. صنف های معلمان، پزشکان، استادان، خلبانان، راننده ها و… می توانند برای ترویج اینگونه حرکات به دیگر نهادها همیاری کنند. همراهی تمامی قشرها در جامعه باعث میشود همبستگی، همدلی و نشاط در جامعه توسعه یافته و بیتفاوتی آرام آرام از فرهنگ ایرانی رخت بربندد.» این روانشناس با بیان اینکه طبق مطالعاتی که کردم فقط در ایران اقدامات انسان دوستانه به این شکل صورت میگیرد، اذعان میکند:«درسانفرانسیسکو چنین اقدامی صورت گرفته اما این اقدام توسط موسسه ای صورت گرفته در صورتی که در ایران پلیس بدون هیچ گونه سفارش یا تاکید نهاد دیگر آرزوی کودکی را برآورده کرده است.»
بی تفاوتی رسانه ها به اقدام تحسینبرانگیز
یکی از نکات قابل تامل در اقدام تحسین برانگیز پلیس اهواز کم توجهی رسانه های داخلی و به خصوص روزنامه ها و سایت های خبری بود که با گذر از کنار این اتفاق مهم انسانی، سرگرم مسائل سیاسی و اقتصادی روز شدند. این در حالی است که اگر مشابه این اقدام در هرکجای دیگر کره خاکی اتفاق می افتاد، رسانه ها دست و هورا برای بیگانگان می کشیدند اما در برابر حرکت انسانی پلیس ایران، واکنشی بس کم اثر داشتند. ترویج چنین رفتارهایی در جامعه ای که بی تفاوتی به یکدیگر، به عنوان زنگ خطری در رفتارهای اجتماعی به شمار می رود، می تواند چاره خیلی از مشکلات ریز و درشت اجتماعی ایران باشد و از این رو، باید با تحسین پلیس اهواز، خواستار آن شد تا درس انسانیت، سرلوحه کار همه افراد و دستگاهها و نهادها باشد.