پرویز کاظمی اولین وزیری بود که از کابینه محمود احمدینژاد اخراج شد البته چنانکه خودش می گوید وقتی به این نتیجه رسید که نمیتواند با دولت نهم کار کند استعفا کرد؛ وزیری که رئیس کابینه نهم حتی در جلسه رأی اعتمادش در مجلس گفت «کاظمی را خدا به من معرفی کرد». ۱۰ ماه از عمرش در کابینه نگذشت که به دلیل آنچه استفاده از افراد چندپستی در وزارت رفاه و نداشتن خروجی مناسب عنوان گرفت از دولت رانده شد. اینگونه بود که کاظمی با وجود همه سوابق مفصل و پرو پیمانش اولین وزیر مستعفی دولت محمود احمدینژاد لقب گرفت و از وزارت رفاه و تامین اجتماعی بیرون آمد.
کاظمی پس از خروج از کابینه دیگر پستی در دولت نگرفت و راهی بخش خصوصی شد. در سوابق پرویز کاظمی سمتهایی چون مدیرعامل شرکتهای گروه سایپا، مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری گروه صنعتی ایران خودرو، مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات ایران، رییس هیت مدیره بانک سرمایه، عضو هیت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان، رییس مجمع باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال، رییس یا عضو هیئت مدیره شرکتهای (فولاد خراسان، ملی صنایع مس ایران، صنعتی معدنی چادرملو، صنایع آذرآب، واگن پارس، شهاب خودرو، تجارت الکترونیک و…) عضو شورای اقتصاد دولت، عضو کمیسیون اجتماعی دولت، رییس شورای تامین اجتماعی، رییس مجمع بیمه روستاییان و عشایر، رییس شورای سازمان بهزیستی و… دیده میشود گفتوگوی زیر به بیان گوشهها و ناگفتههایی از دوران وزارت کاظمی در دولت نهم و نیز دیدگاههای وی درباره سیاست، اقتصاد و ورزش میپردازد.
در مراسم رای اعتماد در مجلس آقای احمدینژاد درباره شما گفته بوده «خدا کاظمی را به من معرفی کرد» اما اولین وزیری بودید که از کابینه کنار گذاشته شدید دقیقا از چه زمانی متوجه شدید احمدینژاد با کسی که پیش از این تصور میکردید متفاوت است؟
دو موضوع در این بحث وجود دارد، در آن زمان که دولت نهم به ریاست محمود احمدینژاد تشکیل شد افرادی که قابلیت کار در زمینههای مختلف را داشته باشند در اطراف احمدینژاد نبودند و یا کم بودند که همین امر باعث شد تا دولت با مشکلات عدیدهای مواجه شود و از طرف دیگر افرادی که منتسب به وی بودند وقتی به مجلس معرفی میشدند رای اعتماد نمیگرفتند، گویا شخص احمدینژاد باورش نشده بود رییس جمهور شده است.
قبل از اینکه من به عنوان وزیر رفاه و تامین اجتماعی به مجلس معرفی شوم سید مهدی هاشمی معرفی شد که رای لازم را از خانه ملت کسب نکرد و در نشستی، مهدی هاشمی من را به احمدینژاد و ثمره هاشمی معرفی کرد که در آن جلسه دیدگاهها و نظراتم در خصوص مدیریت و صنعت و همچنین سابقه کارهای مدیریتیام مطرح کرد که بر همین مبنا تصمیم بر آن شد در این عرصه ورود پیدا کنم و وقتی به مجلس معرفی شدم بالاترین رای اعتماد را از نمایندگان مجلس کسب کردم که احمدینژاد گفت «خدا کاظمی را به من معرفی کرده است».
بعد از گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که به علت کمبود نیرو به ما پیشنهاد وزارتخانه را دادند و بعد از گذشت مدتی دنبال افرادی بودند که صرفا «بله قربانگو» باشند؛ من در این مورد انتقادات شدیدی داشتم. احمدینژاد دیدگاهش این بود که من ژنرال هستم و بقیه افرادی که در کابینهاش هستند حکم سرباز را دارند و همین امر اختلافات شدیدی را ایجاد کرد. در بحث مدیریتی مخالف و موافق وجود دارد و انتقادات و بحثها در زمینههای مختلف باید مطرح و بررسی شود تا به یک نتیجه واحد برسیم ولی در جلساتی که ما داشتیم مباحث مدیریتی کارشناسی مطرح نبود و محیط جلسه بیشتر شبیه جاده یک طرفه بود که بعضا مسائل کشور و تحلیلها در نظر گرفته نمیشد و من احساس کردم در آینده، کار دچار مشکل میشود.
با توجه به اینکه به مجلس معرفی شدم و با ۱۸۰ رای از فیلتر خانه ملت بیرون آمدم و احمدینژاد هم گفته بود «خدا کاظمی را به من معرفی کرده است»، من خواستم این نعمت را حفظ کنم، اما رییس دولت این نعمتی که خدا به او داده بود را پس داد. احمدینژاد به من گفت که ما نمیتوانیم با هم کار کنیم که بنده نیز گفتم من هم چنین احساسی دارم و همین امر باعث شد من استعفایم را بنویسم. با توجه به شخصیت احمدینژاد که به دنبال استراتژی ژنرال- سرباز میگشت، آینده را خطرناک دیدم. ما قصد خدمت داشتیم نه کشیدن ذلت و خوشحال هستم به عنوان اولین نفر تشخیص دادم و از کابینه دولت بیرون آمدم.
در جلسات وقتی از عیوب کارها و مدیریت مطلبی بیان میشد این کار چندان به مذاق احمدینژاد خوش نمیآمد و انتظار داشت فقط در جلسات از حسنها و خوبیهای کار مدیریت گفته شود که چنین چیزی درست نیست چرا که کار مدیریتی و اجرایی نیاز به تحلیلهای مخالف و موافق دارد. بر همین اساس است که امروز میبینیم از چشم اندازها فاصله گرفتیم، استیضاحها بالا گرفت، فاصله بین مجلس و دولت بیشتر شد، صدور حکم حکومتی به اوج خود رسید و وضعیت معیشت مردم، صنعت، اشتغال و روابط بین المللی در شرایط افتضاحی قرار دارد. چه کسی مسئول این همه اتفاقات است؟ حتی در مناظرههایی که بین نامزدها برگزار شد بیشتر از عیبهای دولت سخن گفته شد پس ما چه کاری انجام دادیم!؟
* در تصمیم گیریهای مربوط به دولت سهم مشایی و بقایی را بسیار زیاد میدانند آیا این رویه در زمان ابتدای دولت نهم وجود داشت یا فکر میکنید در دولت دهم بود که احمدینژاد تمایل زیادی به مشایی و بقایی پیدا کرد؟
من باورم بر این است که مشایی و بقایی مسلط بر احمدینژاد نیست برخلاف آن چیزی که سیاستمداران و تحلیلگران میگویند، بلکه کاملا برعکس است و این احمدینژاد است که حرفها، اهداف و کارهایش را از جانب مشایی میگوید. اگر حتی به روز ثبت نام ریاست جمهوری نگاه کنیم میبینیم که احمدینژاد دست مشایی را بالا گرفت و اصلا مشایی در فضای دیگری بود.
* با توجه به روحیاتی که از احمدینژاد میشناسید فکر میکنید در انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری شرکت کند؟
دو دیدگاه در این موضوع دیده میشود، اولین موضوع تمایل خود شخص است که با چه اهداف و برنامههای وارد میدان میشود، دومین رویکرد، اقبال عمومی است که آیا جامعه پذیرا هست شخصی مثل احمدینژاد یکبار دیگر دولتداری را بعهده بگیرد یا خیر؟ که ایشان علاقه عجیبی به خدمت دارند! ولی با توجه به عملکرد مدیریتی خود در روزهای پایانی اقبال عمومی اجازه چنین کاری را یکبار دیگربه احمدینژاد نمیدهد. اگر ایشان مدتی کارهای خود را درست تحلیل کنند فکر کنم دیگر اقدامی برای انتخابات نمیکند.
* علامت تعجبی که گفتید به چه منظوری که بود؟
یعنی شخص محمود احمدینژاد فکر میکند که خدمت میکند ولی اینطوری نیست هرکاری انجام میدهد جزء خدمت کردن.
* در زمان وزارت شما وزارت رفاه به مدیریت باشگاه ورزشی استقلال ورود کرد آیا اساسا با دولتی کردن ورزش موافقید و فکر میکنید اقدامات انجام گرفته تا کنون نتیجه مثبت داشته است؟
در آن زمان که من وزارتخانه را بعهده داشتم، بحث بر سر این بود که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس با قدمت دیرینهای که در تاریخ فوتبال برای خود ثبت کردهاند را بعهده بگیریم.
این دو باشگاه با اینکه طرفداران زیادی دارند، محل درآمدی نداشتند که بتواند کسب درامد کنند و امور مالی خود را تامین کنند همین امر موجب شد که وزارتخانه وارد این موضوع شود و بعنوان پشتوانه از باشگاه استقلال قرار دادی را با آقای یزدانی خرم امضاء کردیم که از سوی علی آبادی و احمدینژاد مورد استقبال قرار گرفت. با کمکهای مالی که باشگاه آبی پوش از سوی وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی صورت گرفت در همان سال اول شدند.
دیدگاه وزارتخانه آسیبشناسی ورزشی بود، ما ورزش را فقط فوتبال نمیدیدیم و بر این باور بودیم باید ورزشهای دیگر در مناطق محروم مورد حمایت قرار دهیم تا جوانان بتوانند استفاده کنند، والیبال در شهر گنبد، هندبال در اراک، تنیس رومیزی در سنندج و کشتی در سیستان بلوچستان مورد حمایت قرار دادیم ولی با توجه به اختلافی که در کار بین من و احمدینژاد بوجود آمد این برنامه تا به امروز راکد مانده است.
* چرا باشگاه استقلال را انتخاب کردید؟
بخاطر وضعیت نابسامانی و سوء مدیریتی که در باشگاه دیده میشد تصمیم بر این شد تا آبی پوشان را مورد حمایت قرار دهیم.
* پیشنهاد از سمت کی بود؟
خاطرم نیست ولی فکر کنم آقای علی آبادی مطرح کردند.
* حالا شما استقلالی هستید؟
نه، به همه گفتم استقلالی نیستم.
* یکی از چالشهای پیشروی دولت یازدهم موضوع بیکاری است. فکر میکنید بهترین راهکار اشتغالزایی چیست؟
در ایجاد اشتغال ۲ موضوع مطرح است؛ یکی اشتغال پایدار و دیگری اشتغال کاذب. مسئولیت دولت ایجاد اشتغال پایدار است که باید دید از کجا شروع میشود. اگر به دنبال این هستیم که اشتغال پایدار ایجاد کنیم باید چرخه تولید ناخالص ملی ما افزایش پیدا کند. وقتی چرخه تولید ناخالص ملی ما افزایش پیدا کند، یعنی اینکه رونق اقتصادی در کشور حاصل میشود. رشد تولید ناخالص ملی به منزله افزایش درآمد سرانه ملی نیز هست که آن وقت رفاه عمومی و قدرت خرید مردم نیز بیشتر میشود. اینها همه به هم مرتبط است. در کنار این، حالا اشتغال هم به وجود میآید.
ما منابع داریم اما از منابع خود خوب استفاده نمیکنیم یا بهصورت مناسب این منابع را تخصیص نمیدهیم. مثلا در دولتهای نهم و دهم بحث ایجاد ظرفیت مطرح بود که از نگاه مدیریتی غلط است. در حالی بر ایجاد ظرفیت تاکید شده که مهمتر از آن بحث تولید است. مثلا عنوان شده برای تولید فولاد ۱۹ میلیون تن ظرفیت ایجاد شده و حتی برای آن جشن گرفتهایم اما تولید ما در این بخش ۱۲ میلیون تن است. یعنی ما ۷ میلیون تن ظرفیت خالی داریم. این یعنی ما زمین، سوله و ماشینآلات گرفتیم و همه این کارها را انجام دادیم اما تولید نداریم.
این یعنی سرمایهها را در این بخشها بلوکه کردهاند که از نگاه کارشناسی و مدیریتی این موضوع غلط است. در حالی که جمعیت جوان ما نیاز به اشتغال دارد اما ما منابع را در بخشهایی خرج کردیم که بلوکه و راکد ماندهاند. این جنس موضوعات جدای از بحث تحریم و دیگر مواردی است که من اصلا به آنها ورود پیدا نمیکنم. در واقع اینها همه بحثهای مدیریتی است که ما نتوانستیم از منابع خودمان درست استفاده کنیم.
* آقای روحانی چند نمونه از مشکلاتی را که در اقتصاد با انها درگیر است برای مردم توضیح داد را برون رفت از شرایط رکود تورمی را در چه اقداماتی میدانید؟
بحثهای اقتصادی بسیار مهم است با توجه به وضعیت اقتصادی که ما با آن مواجه هستیم نمیتوانیم احساسی برخورد کنیم، در یک سال و نیم اخیر ضررهای زیاد و جبران ناپذیری به بدنه اقتصاد ایران خورده است فرصت چندانی نداریم. بحث اقتصاد مجموعه زنده و پویا است که با دستور دادن درست نمیشود باید انجام شود و در چرخه بچرخد تا بتوانیم ضررها را جبران کنیم.
ما باید بر روی سیستمهای بانکی، بازرگانی کشتیرانی و… تمرکز کنیم تا چرخه اقتصادی که عقب مانده است را به جلو برآنیم باید تبادل با دنیا را دوباره آغاز کنیم واردات و صادرات را بیشتر کنیم.
در یکسال حتی دوسال نباید انتظار داشته باشیم بدنه اقتصادی که ضررهای بسیار زیادی دیده است جبران شود. در حال حاضر بودجه ۹۲هنوز مشخص نیست، بودجه ۲۱۰ هزار میلیارد بسته شده است که ۱۳۰ هزار میلیاردش محقق میشود سوال اینجا مطرح میشود چه کسی پاسخگوی این موضوع است دولت یازدهم یا مجلس نهم است؟ لایحه بودجه ۹۲ به مجلس با دیرکرد چندماهه آمد و با بررسیهایی که صورت گرفت نمایندگان مجلس گفتند بعضی از هزینهها محقق نمیشود، با توجه به اینکه کمیسیون تلفیق برای بررسی بودجه تشکیل شده است و نمایندگان چند روز وقت گذاشتند ولی هنوز به نتیجه مطلوب نرسیدهاند مشکل ما همین جا هست.
بودجه ۹۲ اصلاح شود با اتمام سال مواجه میشویم الان نیمی از سال گذشته است پس ما نباید انتظاری در سال ۹۲ داشته باشیم روحانی باید تمام تمرکز خود را در سال ۹۳ بگذارد که بتواند ضررهای وارد را تا حدودی جبران کند.
* به عنوان آخرین سوال بفرمایید تاسیس دانشگاه توسط احمدینژاد را چطور ارزیابی میکنید؟
به هر حال بهتر از بیکاری است.