stat counter
تاریخ : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳ Monday, 23 December , 2024
  • کد خبر : 28253
  • 17 بهمن 1394 - 21:05
9

تساوی را چنین بنویسید: یک برابر با نودونه درصد

تساوی را چنین بنویسید: یک برابر با نودونه درصد

یادداشت/ شیرین کاظمیان – کارشناس تئاتر

قلم | qalamna.ir :

شیرین کاظمیاناگر گوینده اخبار می‌گوید که ثروت یک درصد مردم جهان برابری می‌کند با تمام ثروت نودونه درصد دیگر مردم جهان، شاید در حد یک تیتر مهیج خبری باقی بماند اما هضم آن میسر نمی‌شود مگر آنکه به سمت «اَبزورد» هدایتش کنی تا بتوانی فروبدهی‌اش.
اما طلوع آفتاب، هنگامی‌که خروس‌ها می‌خوانند و هزاران هزار انسان از خانه‌ها بیرون می‌زنند تا کسب درآمد کنند، اگر جزئی از آن‌ها نیستید بروید به آن‌ها نگاه کنید. کیف‌های دستی اداری، فرم‌های تاریکِ شرکتی با خمیازه‌های فروخورده و چشم‌های سردرگم را ببینید. بوی هفت صبح بی‌آرتی های مسیرهای پرتردد تهران، بوی تودهٔ بیماران ناشتای دمِ در آزمایشگاه‌های بیمارستان‌های دولتی است که با دفترچه‌های بیمه فرسوده‌شان، نشسته‌اند که مایعات و جامدات بدن بیمارشان را بررسی کنند.
حالا مثلاً اگر خیلی اتفاقی در این مسیر به مهدکودکی درجه‌یک دریکی از مناطق تهران برای امرارمعاش بروید که با چند کودک الفبای انگلیسی کارکنید و رنگ‌ها را یادشان بدهید، اگر سفرهای تحقیرآمیز داخل شهری را نادیده بگیرید و از سیل مردمان گیج و بهت‌زده که جابه‌جا می‌شوند عبور کنید، در قدم اول مهدکودک‌های مدرن امروزی خیلی جذاب به نظر می‌آید. رنگ و لعاب و بازی از همه‌جایش می‌چکد.
نمی‌توانی قیاس را کنار بگذاری، نمی‌توانی مدام با خودت نگویی دورهٔ ما این‌طور بود، مهدکودک ما آن‌طور بود؛ اما چند روز که می‌گذرد، ریا و تظاهری که برای آموزش به کودکان پیش‌گرفته می‌شود موج‌بر می‌دارد از گلوی آدمی بالا می‌زند و اگر کنار نکشی خودت را نیز غرق این جنایتِ رنگارنگ خواهی یافت! اکثر این مهدکودک‌ها هزینهٔ خیلی گزافی را از پدر و مادرانی می‌گیرند که بیشتر از هشت ساعت کودکان یک سال تا شش‌ساله‌شان را به مربیانی می‌سپارند که به آن‌ها آموزش دهند، غذا بدهند تا رشد و نمو یابند وزندگی کردن را بیاموزند. این‌هایی که من می‌گویم بچه‌هایی نبودند که از نقاشی‌هایشان اندوه و عقده و شگفتی بیرون بکشی، این‌ها بچه‌هایی بودند که تمام ماشین‌هایی که نقاشی می‌کردند سقف بازشو داشت، هواپیما را از سفرهای خارجی‌ای که رفته بودند برای من شرح می‌دادند و وقتی به آن‌ها می‌گفتم: برای خاله یک رِد اَپِل نقاشی کن می‌گفت: یعنی یک موبایل قرمز نقاشی کنم خاله؟ این‌ها بچه‌هایی هستند که تمام خوراکی‌های در کیفشان بی‌محبت، بی‌حوصله و شاید هم با نفرت گذاشته‌شده است. خوراکی‌هایی که تمامشان در ضرر و زیان برای سلامت کودک باهم در رقابت‌اند. اکثراً تربیتشان خلاصه‌شده است به توان انگلیسی صحبت کردن، شگفتیِ فرانسوی پراندن! من تأکیددارم بر پول زیادی که از والدین این بچه‌ها گرفته می‌شود تا در نمایشی سهمگین از شگفتی‌های مهد و پیش‌دبستانی درجه‌یک، خیال آن‌ها را از صبحانه، نهار و میان وعده فرزندانشان آسوده کنند؛ اما چیزی که درنهایت به آن‌ها داده می‌شود تا همانا با بی‌میلی یا زور ببلعند و یا گه گاه بیشتر بخواهند و به آن‌ها بگویی تمام‌شده است عزیزم، چیزی بهتر از غذای کودکان فعلی سوری نیست. اگر خیال مادر یا پدر شدن در سردارید، شاید بهترین و گران‌ترین پدیده‌های آموزشی این مرزوبوم چیزی جز آموزش مستقیم تحقیر و اشتباه به شکل موسیقی، شعر و سرود به چند زبان زندهٔ دنیا نیست. نهایتاً در کنار این‌ها فراموشی زبان مادری و سرودهایی دیگر از فصول، حیوانات و مناسبت‌های مختلف هم به آن‌ها آموزش داده می‌شود تا شب که چشمان کوچکشان آرام می‌گیرد شما به هوشِ زیادِ غم‌انگیزشان مفتخر شوید و همان‌طور که اسم سخت و ناموزون جدیدالکشف ایرانی‌شان که در کل ثبت‌احوال کشور سه تا از آن یافت می‌شود را با خود تکرار می‌کنید به خود ببالید که چه گلی کاشته‌اید و درنهایت کجا فرستاده‌اید که کسی شود.
و چه بد، چه بد که نمی‌توان این حقیقت حزن‌آلود را انکار کرد که فضای شغلی و به‌طور کل کسب درآمد، بدون فشار و تحقیر کردن و فشار یا تحقیر دیدن در این خاک میسر نمی‌شود و چه مضحک که درنهایت نیز، آن‌یک درصدی که به نودونه درصد دیگر جهان می‌خندند در هیچ جهنمی آسیب هم نخواهند دید، چه برسد به حرارت و آتش و سختی و سوختن.

هشتگ: ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.