این مترجم و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه اگر در جایی از آیین و دینی سخن گفته میشود، لزوما به معنی تبلیغ و ترویج آن نیست بیان کرد: وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بودند سانسور نباید باشد. در حوزه ادبیات کودک هم همچنان در عرصه تألیف و ترجمه نویسندگان و مترجمان به گونهای آهسته و پیوسته عمل میکنند و کارهای خوب در کنار کارهای بد به چاپ میرسند؛ یعنی بسیاری از ناشران بیتوجه به حقوق مخاطبان، آثاری را منتشر میکنند که در شأن مخاطب ما نیست.
او در ادامه بیان کرد: در بخش ادبی در ژانر وحشت مترجمان با ممانعت از ورود کلمه «روح» در آثار ادبی مواجهاند. در این آثار «روح» به آن منزله که مد نظر ما است تلقی نمیشود. ممیزان میگویند این کلمه اصلا نباید وجود داشته باشد و باید هر جا که روح است آن را به شبح تبدیل کرد. مثلا تصور کنید در جایی از کتاب یکی از شخصیتهای داستانی بخواهد به ارواح پدرش قسم بخورد. او باید بگوید: «به اشباح پدرم قسم میخورم» و این کار را مضحک میکند. یعنی همچنان روند ممیزی غیرکارشناسانه تداوم دارد؛ اگرچه این موضوع تعدیل شده است.
اقبالزاده همچنین گفت: مشکل اساسی فعلی جامعه این است که با رکودی مواجه هستیم که این رکود دامنگیر نشر هم شده است و روز به روز این اوضاع بدتر میشود. این رکود صرفا جنبه اقتصادی ندارد. بخشی از آن به سیاستگذاریهای غلط و بخشی به نبودن سیاستگذاری مربوط است. پیش از انقلاب حدود ۱۰۰ هزار دانشجو داشتیم و تیراژ کتابها بین ۱۵ تا ۳۰ هزار بود. در دوره انقلاب برخی از کتابها در یک شب ۱۰۰ هزار تا به فروش میرفتند و تیراژ کتابها تا ۱۵ هزار تداوم داشت. در حالی که با جمعیت فعلی این تیراژ به زیر ۳۰۰۰ کاهش پیدا کرده است. این یعنی چه؟
او افزود: بسیاری از این کتابها در انبارها ماندهاند. ما نتوانستهایم قشر کتابخوان تربیت کنیم و قشر کتابخوان نسل قبلی را هم نتوانستهایم پاسخگو باشیم. همه چیز را به گردن اقتصاد و دولت نیاندازیم. برای کتاب خواندن و کتابخوان کردن مردم یک جامعه انگیزههای مادی و معنوی باید وجود داشته باشد که متأسفانه هر دو از بین رفتهاند. بسیاری از مردم دو، سه شغله هستند. نبودن سیستم سراسری پخش هم که خود مشکلی است مضاعف بر مشکلات دیگر. بسیاری از کتابفروشیهای شهرستانی تعطیل شدهاند. دولت به تنهایی نمیتواند در این زمینه وارد عمل شود. باید مشارکت نهادهای مردمی و مدنی را جدی گرفت تا بتوان بر این مشکلات فائق آمد.
اقبالزاده با تأکید بر اینکه مبنای رسیدگی به این مشکلات باید متوجه سیاستگذاریهای درست باشد، گفت: در دولت اصلاحات زمانی که مسجدجامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان پروژه تحقیقاتی را بر عهده گرفت که بر مبنای اصول علمی و با بهرهگیری از دو روش مطالعات کتابخانهای و میدانی توانست به این نکته دست یابد که وضعیت نشر و ادبیات کودک بحرانی است. در آن زمان تیراژ کتابها ۳۰۰۰ نسخه بود. وقتی ما در انجمن خواستیم این پژوهش را منتشر کنیم ارشاد فشار آورد که این کار را انجام ندهید چون سفارشدهنده این پروژه خود ارشاد بود و این شد که پروژه مذکور در قفسه کتابخانه قرار گرفت. باید تحقیقات را جدی گرفت، حمایت کرد و براساس آن برنامهریزی. همچنان که باید مترجمان و نویسندگان جوان را در بحران اشتغال امروز مورد توجه قرار داد. / ایسنا