روزنامه قانون آورده است: مدتها از نظریهپرداز سیاسی سالهای اول ریاست جمهوری احمدینژاد خبری نبود و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ محمدعلیرامین به طورکامل کمرنگ شد تا نامش با خبر ازدواج مهناز افشار و فرزندش دوباره مطرح شود.
او که یکی از نزدیکترین افراد به محمود احمدینژاد بود، در دولت نهم به عنوان مشاور مطبوعاتی او مشغول به کار شد. عدهای معتقدند که تئوریسین احمدینژاد در ابتدای دولت نهم، او بوده و بحث جنجالی انکار هولوکاست را نیز از ابداعات رامین میدانند. رامین در سال ۸۸ و دولت دهم معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شد و ۹ لغو امتیاز، ۱۵ توقیف و ۶۱ تذکر کتبی در حدود ۱۳ ماه فعالیت او را در صدر اخبار قرار داد.
البته او در مصاحبهای بستن روزنامهها را یک دروغ بزرگ خواند و مدعی شد که برخوردی دوستانه با روزنامهنگاران داشته است. بعد از انتخابات سال ۹۲ تعدادی از وزرای احمدینژاد از او فاصله گرفتند و حزبی به نام یکتا را تأسیس کردند. در اظهارنظرهایی که از سوی یکتاییها مطرح میشد، گفته شده بود که راهشان را از احمدینژاد جدا کردهاند اما رامین معتقد است که هدف یکتاییها با احمدینژاد یکی است.
بعد از مدتها بیخبری رامین را در مراسم تشییع آیتالله خزعلی دیدیم و با او گفتوگویی در باره یکتا و احمدینژاد و مسیر سیاسیشان انجام دادیم که در زیر میخوانید:
آقای رامین! مدتی است از شما خبری نیست؟
خب مگر باید خبری باشد. درگیر کارهای خودم هستم.
چند ماه قبل عدهای از یاران احمدینژاد از او جدا شدند و تشکیلات «یکتا» را تأسیس کردند. شایعه شده که شما هم به یکتا پیوستید. این ادعاها تا چه حد صحت دارد؟
این بحثهایی که شما خبرنگاران دنبالش هستید به چه درد میخورد؟ سوال بهدرد بخور بپرسید.
شما بفرمایید که شایعات پیوستن شما به یکتا صحت دارد؟
دوستانی که معتقد به یک مسیر هستند، در همان مسیر گروه گروه جمع میشوند و حرکت میکنند. حالا این گروهها ممکن است متفاوت باشد ولی هدف مشترک است.
یعنی هدف یکتا با هدف احمدینژاد یکی است؟
کدام احمدینژاد را میگویید؟
احمدینژاد از نظر ما تغییری نکرده، ولی شما فرض کنید احمدینژاد بعد از ریاست جمهوری را میگوییم.
ممکن است هدف یکی باشد اما نوع نگرش و روش متفاوت از یکدیگر هستند. دوستان یکتا جزو نیروهای مخلص و فداکار ولایی هستند که به همین دلیل اکثر آنها در دولت نهم و دهم با آقای احمدینژاد همکاری کردند. به نظر من هدفها هیچ تفاوتی ندارد.
اما یکتاییها خطشان را جدا از احمدینژاد اعلام کردهاند.
ممکن است گروهی مسیرشان را تغییر دهند ولی جماعتی که برای کمک به آقای احمدینژاد آمده بودند همه از شخصیتهای برجسته و ممتاز هستند و قطعا مسیر خودشان را حفظ میکنند.
عدهای بیان میکنند که دلیل جدایی آنها از احمدینژاد در سالهای آخر، حضور جریانی با نام انحرافی و شخص رحیممشایی است.
نه، واژه جریان انحرافی را هاشمی رفسنجانی ساخته و مطرح کرده است. اتفاقاً خود این واژه، یک واژه غلط و انحرافی است که عدهای از آن برای تخریب آقای احمدینژاد و یارانش استفاده میکنند.
اما خیلی از اصولگرایان هم این واژه را قبول دارند و در اظهارنظرهای مختلف شاهد بودیم که از آن استفاده میکنند.
خب اصولگرایان هم اشتباه میکنند. باید به ریشه ساخت این واژه دقت شود. اگر کسی بگوید حلقه انحرافی آن هم بدون ایدئولوژی، راهبرد و آرمان مشخص و منظورش وجود چند نفر دور آقای احمدینژاد باشد شاید درست باشد. اما وقتی بگوییم جریان انحرافی، این واژه با واقعیت در تعارض قرار میگیرد. جریان انحرافی اندیشمند، نظریهپرداز و تعریف آرمانهای جدید میخواهد. این افراد نه آرمان، نه اندیشه و نه تعریف جدای از انقلاب اسلامی طراحی کردند و نه راهبردهای مشخصی را برای خودشان در نظر گرفتند.
یعنی همه جریان احمدینژاد بر اساس همان اندیشههای انقلاب اسلامی که مدتی قبل مطرح کردند و میکنند فعال هستند؟
بله، در کلیت همین است. اما تفاوتهایی هم دارد. البته وقتی انسان به کج فهمی گرفتار شود، ممکن است به یک آرمان بزرگ و هدف مقدس هم آسیب برساند.
چه کسی دچار کج فهمی شده؟
فکر کنم جوابم به اندازه کافی روشن بود.
شما گفتید که با یکتا همکاری ندارید، اما آیا در جلسات ولنجک شرکت میکنید؟
نخیر، من هیچ ارتباطی با این گروه و ارتباطی با این حلقهای که شما میفرمایید ندارم.
احتمال اینکه تعدادی از مدیران دوران احمدینژاد به صحنه انتخاباتی وارد شوند زیاد است. شما برای انتخابات مجلس برنامهای ندارید؟
من حتماً در انتخابات آینده شرکت خواهم کرد و به کاندیداهایی که برای انتخابات ثبتنام کردند رأی خواهم داد.