موقعیتی را فرض کنید که با نادیده گرفتن جنسیتتان خسته و عصبی هستید، خبری بد را شنیدهاید و یا مشکلی بزرگ در زندگی شخصیتتان دارید، به پارک میروید یا قدمزنان در پیادهروهای شلوغ شهرتان حرکت میکنید، به خرید میروید و یا عجلهای برای انجام کاری اداری دارید. آن روز امتحان مهمی دارید یا کسی از عزیزانتان بیمار است. آنوقت کسی مدام پشت سرتان خطاب به شما حرفهای ناشایست بزند، مردی که از روبهرو میآید و از دهانش چیزی جز توهین و وقاحت بیرون نمیریزد، خشونت جنسیاش را بر شما تحمیل میکند، چه میکنید؟ گاهی آنقدر در طول روز و در حیات اجتماعی زنان این توحش تکرار میشود که زنان آموختهاند با سکوت از کنارش بگذرند.
وقتی درباره مزاحمتهای خیابانی با شما صحبت میکند، اولین واکنشتان چیست؟ این نوع تجاوز روحی شدید که اغلب بر زنان و دختران جامعه تحمیل میشود، در نگاه کلی علاوه بر خشونت روانی شدیدی که همراه دارد، به قطعیت تأثیر طولانیمدتش در زندگی کسی که این عمل را انجام میدهد و کسی که مورد تجاوز روحی از این ماجرا قرار میگیرد بهوضوح جای باز میکند. تجاوز معناهای گستردهای دارد، دیدگاههای روانشناسانه و جامعهشناسانهٔ بسیاری دراینباره نوشتهشده است که سعی در ریشهیابی و رفع و یا شاید توجیه این عمل متوحشانه داشتهاند.
شما به اولین زنی که میرسید، زنی که در جامعه حضور دارد و نقش مهمی در جایگاه اجتماعی نیز به عهده دارد، از خواهر همسر و یا دوست خود سؤال کنید، از او بپرسید که چقدر مورد هجوم مزاحمتهای خیابانی هنگامیکه با شمایل معمولی در شهر حضور دارد قرارگرفته است؟ بپرسید زمانی که برای خانهات خرید کردهای و خستهای و کیسههای خرید را حمل میکنی، وقتی در تاکسی نشستهای، هنگامیکه به سینما میروی، وقتی برای یافتن شغلی به آگهیهای استخدامی تماس میگیری و صدها موقعیت معمولی به هنگام حضور انسانیات در اجتماع داری، عابری مذکر که از کنارت میگذرد، با تمام آراستگیاش در هر سنی که باشد چیزی به تو بگوید، مسخرهات کند، حرف رکیکی بزند که تحقیر جنسیتی در آن نهفته است را مواجه شدهای؟ بیشک و متأسفانه پاسخ آنها بسیار و بسیار است.
کتوشلوار رسمی و کیف اداری، در آغاز صبح میطلبد که مرد باادبی را به تصویر کشد، مردی که قطعاً تحصیلکرده است و موقعیت اجتماعی شایستهای دارد، قطعاً مادر و خواهر و یا همسرش را دوست دارد. یا چه بسیار پدران و مردهای جاافتادهای که از لحظهای کوتاه در مواجه با زن و دختری نمیگذرند تا خشونتی را با کلمه به او منتقل کنند؛ یعنی نمونههای مزاحم خیابانی در تمام تیپها و شخصیتهای مذکر اجتماعی گسترشیافته است. همهٔ ما میدانیم در همهٔ دنیا چالشهای بسیاری دربارهٔ این حق اندک حضور محترمانه زن در اجتماع در جریان است، اما بهراستی اعتماد و آرامشی که از بین میرود را چگونه باید به چالش کشید؟ مزاحمتهای خیابانی چه در شهرستانها و چه در پایتخت آنقدر بیداد میکند که اغلب زنان آموختهاند به آن بیتوجه باشند، آموختهاند چیزی نگویند و گوشهایشان را در خیابان ببندند، زنان با هر نوع پوششی که دارند گریبان گیر این نوع توحش میشوند. این نوعِ بدوی آسیبرسانی به زنان، بیشک خشم پنهان و یا شاید نفرتی نهادینه را در زندگی فردی زنان باعث میشود، آنها قطعاً از خود میپرسند نکند پدران و برادران و همکاران ما همه و همه آمادهٔ حملهٔ کلامی به زنان هستند؟ قطعاً هنگامیکه تا این حد، خشونت مضحک رواج مییابد و جامعه به سمت عادت به موضوع پیش میرود، آسیب روحی آن نیز جبرانپذیر نخواهد بود. هنگامی شما مدام سعی در نشنیدن داشته باشید، سعی داشته باشید با سکوت از خود دفاع کرده باشید که دامنهٔ فاجعه را گستردهتر نکنید که خلوت شکسته شدهتان بیش از این آسیب نبیند، بامتانت اخلاقی عملنکردهاید، این سکوت حتی بیتوجهی هم نیست، این سکوت تنها آسیب رساندن به خودتان و دامن زدن به تکرار این فاجعه است. ترویج این عملکرد غیرانسانی ست، باید بهت و شوک ناشی از این حمله را در خود خاموشکنیم و عملاً اعتراض کرده تا شعلههای وقیح این بیماری را لااقل در اطراف خودمان خاموش کرده باشیم. تا باور کنیم که سکوت بزرگترین اشتباه است در مقابل اقدامی که ما را آزار میدهد.
سکوت؛ چراغ سبزی به مزاحمتهای خیابانی
یادداشت / شیرین کاظمیان
قلم | qalamna.ir :