دو نماینده از اراک رای آوردند ، یک اصولگرا و یک اصلاح طلب! با هم عقد اخوت و دوستی بسته اند و گفته اند که قرار است دفتر مشترکی هم داشته باشند !
معنای این حرکت چیست ؟ آیا این حرکت تاثیر غالب گفتمان اعتدال و جو غالب امیداست که نماینده های هر دو جریان سیاسی را ترغیب می کند که کنار هم بنشینند و با هم بر سر منافع مشترک گفتگو کنند!
گفتمان غالبی که شعار روحانی برای انتخابات بود و اکنون در انتخابات مجلس به شکل عینی خود را نشان می دهد .
جریان سیاسی با لیست امید که برای اولین بارافرادی را از طیف های مختلف و حتی اعتدالیون اصولگرا به خود جذب کرده و می خواهد افراطی گری را به خاطر مصالح کشور در برهه ای خاص کنار بگذارد .
البته این هم به آن معنی نیست که این دونماینده دیگر هیچ اختلاف نظری با هم نخواهند داشت اما می شود این گفتمان غالب را تقویت کرد و برای پیشبردش برنامه های عملی ارائه داد.
آیا خواست واقعی مردم ، حذف افراطی گری ونشان دادن حسن نیت احزاب و گروههای سیاسی و تلاش برای رفع مشکلات و مسایل واقعی شان است ؟
این را می شود از رای نیاوردن نماینده های مخالف گفتمان اعتدال در کشور ارزیابی کرد .نمایندگانی که از هر حربه ای برای کند کردن حرکت اعتدال استفاده کردند. آنها گمان می کردند خواهند توانست حرکت اعتدال را متوقف کنند .
آنها که عاقبت از نشستن بر صندلی سبز بهارستان بازماندند و اکنون مردم زمان لازم برای ارزیابی و تغییر گفتمان ،در اختیارشان قرارداده اند .
مردم از تند روی و افراطی گری خسته شده اند و حاضرند هر حرکت و تلاشی برای باقی ماندن گفتمان اعتدال و حفظ سرمایه های اجتماعی انجام دهند آنها به ندای رهبران گفتمان اعتدال پاسخ دادند و به افرادی که حتی خیلی شناخته شده نبودند رای دادند
حالا نوبت به نمایندگان راه یافته به مجلس است که نشان دهند صدای واقعی مردمند و حرکت امروز نمایندگان اراک نشان دهنده ی شنیدن این صداست .
آنها باید به صورت عملی نشان دهند که دنبال دعواهای سیاسی نیستند، حسن نیت دارند و گفتمانشان اصلاح و
اعتدال است و حاضرند برای اثبات درستی این گفتمان هزینه هم بدهند .
از آن سو احزاب و گروههای سیاسی هم باید رویه ای جدی برای عملی کردن این گفتمان در پیش بگیرند
پیشنهاد من به احزاب و جریانات سیاسی در هر دو جناح سیاسی این است که به جای تلاش برای غالب کردن افراد مورد نظرخود در سیستم های دولتی و شبه دولتی و یا برعکس آن خارج کردن افرادی از جناح مقابل و در یک کلام فرد محوری برای پیشبرد اهدافشان ، برنامه محوری را در راس امورشان قرار دهند که در این صورت هم به نماینده های منتخبشان کمک خواهند کرد و هم اعتماد بیشتر مردم را جلب خواهند کرد.
اینجاست که احزاب و تشکل های سیاسی می توانند مورد اعتماد مردم قرار بگیرند و بد بینی ها نسبت به خودشان را از بین ببرند وبه جای مطالبه ی جایگاه مدیریتی ،یا فشار برای وارد کردن برخی افراد،دنبال تحقق برنامه هایی برای اشتغال زایی ،رفع آلایندگی ،احیای صنعت ،فرهنگ و…. باشند و از نماینده شان بخواهند که این طرح ها را دنبال کند.احزاب برای تحقق این امر ابتدا باید به توانمند سازی و آموزش اعضای خود همت بگمارند و سپس برنامه ی جامعی تهیه و برای پیشبرد آن تلاش کنند .
آن موقع هر نماینده از هر جریان سیاسی باید پاسخ گوی پیشبرد این برنامه ها باشد و انرژ ی اش را برای این قبیل امور بگذارد نه اینکه دنبال این باشد که چطور فلان مدیر را از گردونه مدیریت خارج کند و یا فلان فرد را چطور زمین بزند و آدم های خودش را وارد چرخه ی مدیریتی کند!