اینها را «شهرام ناظری» در مراسم بزرگداشتِ خود در آیین روز ملی فردوسی گفت. در برنامهای که به مناسبت روز فردوسی در تالار رودکی برگزار شده بود. او همچنین در این برنامه، بخشی از مقدمهٔ «بیژن و منیژه» را با همراهی سهتار خودش اجرا کرد. شوالیهٔ آواز ایران، در این مراسم از «عشق» ی گفت که در این سالها در میان هنرمندانِ ایرانی تجلی پیدا کرده است و همین نیرو مانند یک سلاح از آنان محافظت کرده و باعث شده تا با تمام دشواریها به فعالیتهایشان ادامه دهند و او نیز از این قاعده مستثنی نیست: «۳۷ سال است که عاشقانه هر آنچه را که باید یک هنرمند انجام میداده، انجام دادهام. به خصوص کرد بودن و روحیهٔ حماسیای که در مردمان کرد وجود دارد و همچنین آشناییام از زمان کودکی با ادبیات ایران، سبب شده است تا با ادبیات پارسی به خصوص فردوسی بزرگ آشنا شوم و البته با عطار و مولانا و آثار متعددی با استفاده از آثار این شاعرانِ برجسته انجام دهم و همچنان نیز این راه را ادامه میدهم. هیچزمان هم به اینکه کسی این فعالیتها را مورد حمایت یا تشویق قرار دهد، فکر نکردهام. برای مثال خانهٔ اصلی ما رادیو و تلویزیون است که من در تمام این سالها هیچگاه پایم را به آنجا نگذاشتهام. حقوقی از آنجا نگرفتهام و آنها کارهای من را بدونِ اجازهام، به هر شکلی که خواستهاند، پخش کردند.»
او میگوید دلیلِ آنکه با تمامی این مشکلات همچنان توانسته است به فعالیتهایش ادامه دهد عشق به سرزمین و مردمانش است: «با همهٔ این مشکلات در کشور خودم ماندم، در حالی که پیشنهادات مالی و امکانات بسیاری برای زندگی در خارج از کشور برایم وجود داشته است؛ اما ما ماندیم و سختیهای بسیاری کشیدیم، برای مثال تا چند سال پیش حتی اجرای شاهنامه هم در اینجا امکانپذیر نبود و دوستان از اجرای آن واهمه داشتند؛ حتی نامِ «شاهنامه» هم حساسیتزا بود. ما برایشان توضیح میدادیم که اگر شاهنامه میخوانیم، قرار نیست شاه برگردد؛ به هر حال ما تنها در خارج از ایران این آثار را اجرا میکردیم تا اینکه بخشیهایی از این اجراها از طریق سایتها و رسانهها در داخل کشور هم شنیده شد و مسوؤلان متوجهٔ این ماجرا شدند که شاهنامه مربوط به شخص یا طیف خاصی نیست و دربارهٔ مفاهیم مهمی در آن صحبت میشود.»
«شهرام ناظری» همچنین به این مساله اشاره کرد که در تمام سالهای گذشته هر جا که نامی از فردوسی و شاهنامه بوده است، از جمله در دانشگاههای مختلف (دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه فردوسی و غیره) به صورت رایگان و افتخاری به اجرای شاهنامه پرداخته است. او همچنین با انتقاد از این مساله که در این سالها در حالی که بودجههای بسیاری برای مسایل دیگر در نظر گرفته شده است، همواره به هنر بیتوجهی شده است، میگوید: «در تمامی این سالها به شاهنامه و فردوسی بیتوجهی شده است.»
در این مراسم بعد از اینکه از او خواسته شد تا قطعاتی از شاهنامه را به صورت زنده اجرا کند، گفت: «من معمولا بدون هماهنگی قبلی کاری را انجام نمیدهم، به خصوص موسیقی که به شدت به آن حساسیت دارم؛ اما چون در محفلی هستم که عشق به فردوسی آن را شکل داده است، چند بیتی اجرا میکنم.» قبل از آن اما «شهرام ناظری» به این مساله اشاره کرد که مدتی است، جرات ندارد تا کارهای جدیدش را اجرا کند: «طرحی را در یک کنسرت اجرا میکنم تا بعد آن را پختهتر کنم، اما به سرعت میبینم که دهها اثر با همان شعر و همانطرح منتشر میشود، در حالی که در نسل ما این اتفاقات رخ نمیداد. ما به اساتیدمان اجازه میدادیم تا طرحهایشان را اجرا کنند و بعد از آنها تقلید میکردیم؛ کمااینکه من در همهٔ این سالها ضمن آنکه از تمامی دایرهالمعارف موسیقی و استادانِ گذشتهام، بهره بردهام؛ اما از کسی تقلید نکردهام و صدا و نحوهٔ آوازخواندنم، شبیه هیچکس دیگری نبوده است. در واقع از تجربیات گذشته بهره برده و تراوشاتِ ذهنی خودم را در آنها پیاده کردهام.»
شوالیهٔ آواز ایران، سپس بخشی از مقدمهٔ «بیژن و منیژه» را با سهتاری که خود نواخت، اجرا کرد و البته با کنایه گفت امیدوار است که پیش از اجرای آن توسط خودش، دهها فرم از آن منتشر نشود. او با همان شخصیتِ آوازی مختص به خود خواند: «شبی چون شبه روی شسته به قیر / نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر/ دگرگونه آرایشی کرد ماه / بیسچ گذر کرد بر پیشگاه/ شده تیره اندر سرای درنگ / میان کرده باریک و دل کرده تنگ/ سپاه شب تیره بر دشت و راغ/ یکی فرش گسترده از پر زاغ..» در این مراسم همچنین سردیسی ساختهٔ «اسفندیار ایمانزاده» با حضور «احمد مسجد جامعی» – وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی – و «ایرج راد» – مدیر عامل مستعفی خانهٔ تئاتر- به او اهدا شد. سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی – و «ایرج راد» – مدیر عامل مستعفی خانهی تئاتر- به او اهدا شد.
منبع: موسیقی ما