زمان اندکی مانده به یک تصمیم بسیار مهم. شاید در زمان انتخابات مجلس، تصوراتی که وجود داشت، چنین اهمیتی را برای کرسی ریاست نشان نمیداد؛ اما حالا مانند مسابقه فوتبالی که به ضربات پنالتی کشیده شده، بازی جناحهای کلان کشور، به انتخابات صحن علنی رسیده است. حالا یک طرف «لاریجانی» است و کارنامهای از فعالیتها و مدیریتها و لابیگری و طرف دیگر «عارف» قرار دارد و آخرین روزنه امیدها و آرزوهای یک بخش عظیم از جامعه. بخشی که نزدیک به یک دهه است از معادلات سیاسی کنار رفته و بیم آن میرود که کاملاً به انزوا کشیده شود!
بخشی که نسل گذشته و حجم عظیم محافظهکاری آن را درک نمیکند و جهان را درگرو معیارهای «توسعه» و «اصلاح» میبیند و نماینده آنها علیرغم همه موانع، به شکل باشکوهی بالاخره به مجلس راه پیدا کرد! خلاف نسل گذشتهای که جهان را در چهارچوب «ثبات» و «اصول» تفسیر کرده و نماینده آن رئیس دوره قبل مجلس است.
شاید اصولگراها راست بگویند و با توجه به شرایط مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، اصلاحطلبها پیروز نشده باشند. شاید این حجم امیدی که به باقی ماندن لاریجانی وجود دارد، نشاندهنده این باشد که این لیست خیلی هم «اصلاحطلبانه» نبوده است؛ اما باید این مسئله را در بستر «زمینه»ای که در انتخابات به وجود آمد و «خیرالموجودین»ها بررسی کرد و قصهای که ازاینجا به بعدش را همه میدانند.
جامعه چه کم دارد؟
انتخاب هوشمندانه و عاقلانه لیست اصلاحطلبان بازهم برخاسته از تصمیم حجم نخبگانی بود که در این طیف قرار دارند. نخبگانی که حتی در انزوا، تصمیمات درستی برای کشورشان میگیرند. «امید» کلیدواژه خلأ مهمی است که هر چه پیش میرود، حفرۀ آن در جامعه وسیعتر میشود. این روزها امید را از مغازههای گرانفروش و اهل احتکار هم نمیشود خرید! اما یک جا روزنهای دیده شد و «عارف» و یارانش آمدند به صحنه. حالا پرده آخر صحنه است و باید دید که آیا مجلسی را انتخاب کردهایم که به «امید» رأی میدهد یا «ثبات»؟
درواقع تحلیلهایی که انتخاب لاریجانی را تبلیغ میکنند حول همین واژه میچرخند. واقعیت هم همین است که ریاست لاریجانی، یعنی شرایطی که تجربه کردهایم و با همه ضعفها و قوتها؛ از آن مطمئنیم، درحالیکه انتخاب عارف یعنی انتخاب شرایطی که آن را زیاد نمیشناسیم، اما نسبت به آن «امید» داریم. مردم در انتخابات اخیر، به شکل واضحی «امید» را انتخاب کردند. در شرایطی که گزینههای زیادی وجود نداشت و در بسیاری از شهرستانها شرایط به وجود آمدن «آگاهی» لازم فراهم نشد! حالا مردم از نمایندگان امتحان میگیرند: امید را انتخاب میکنید یا پایداری وضع موجود را؟
اختلاف احتمالاً جزئی
معادلات صفبندی مجلس عددهای واضحی را به ما ارائه نمیدهد؛ اما با توجه به ترکیب رأیهایی که ائتلافها به دست آوردند، میتوان به این نتیجه رسید که هر دو رقیب ـ یا به قول خودشان رفیق ـ ۱۲۰ رأی مطمئن دارند. چهل، چنجاه رأیی که وضعیتشان مشخص نیست تعیینکننده هستند. البته این پیشبینی دور از انتظار نبود. شاید بشود حدس زد که هرکدام از دو دکتر، حداقل ۱۲۰ و حداکثر ۱۵۰ رأی خواهند داشت. با این شرایط بعید نیست که تعداد اختلافی بسیار کم، تعیینکننده ریاست مجلس باشد. فقط باید امیدوار باشیم که آن دو نماینده که انتخابشان تأیید نشد، درنتیجه این انتخاب تعیینکننده نباشند.
گذشته در مقابل آینده
انتخاب عارف، بهتر از انتخاب لاریجانی است. چراکه لاریجانی متعلق به دورۀ گذشته است و هر آنچه تا الآن اتفاق میافتاده؛ اما عارف یعنی آینده! در یک نگاه محافظهکارانه، باید از آینده نامعلوم عارف ترسید و لاریجانی را به خاطر یک گذشته معلوم پسندید، اما اگر انگیزه و هدف، توسعه و پیش رفتن به سمت جلو است، همیشه انتخاب آینده بهتر از بازگشت به گذشته است. حتی اگر این تصمیمگیری تا حدودی ناپایدار باشد و بیم خطر برود.
تفاوت در نگاه پیر و جوان است. در نگاه والدانۀ کهنسال، گذشته انتخاب میشود اما نگاه جوان، آینده را انتخاب خواهد کرد. انتخاب مجلس نشان خواهد داد که کدام جو غالب است.
از همۀ اینها گذشته، عارف در هر جا که بوده، نفر دوم مانده یا خود را کنار کشیده است. اگر زمانی باشد که عارف، بتواند نفر اول شود، آن موعد الآن است. اگر «این نیز بگذرد»، همیشه باید دکتر عارف را در سایه ببینیم.
شاید رفتارهای اخیر علی لاریجانی این توهم را برای اعتدالگرایان ایجاد کرد که او از بدنه اصولگرایی جداشده، اما با پوچ درآمدن همه امیدها در جریان تعامل با لاریجانی برای پست ریاست مجلس، همه میتوانند مطمئن شوند که چنین اتفاقی برای این بزرگمرد دنیای اصولگرایی نیفتاده است.
حالا و در شرایطی که تعامل اتفاق نیفتاد، عارف به رأی همه کسانی که به او ایمان دارد احتیاج دارد. رأیی بهدوراز محافظهکاری و ترس و بهانه. حمایت تمامقد از عارف، فضای سیاسی مجلس و بهتبع آن فضای سیاسی کل کشور را زیرورو خواهد کرد. بهانهای که در تحلیلهای چند ماه اخیر مطرح میشد ـ مثل ارتباط با قوا و ترس از مخالفان شدید عارف ـ دیگر رنگی ندارند.
رأی باید به حقیقت داده شود و حقیقت، شایستگی دکتر عارف است، این روزها وقت لابی و مصلحتاندیشیهای این شکلی نیست و نمایندهها نیاز نیست از رأی دادن به کسی که حدس میزنند رأی نمیآورد بترسند.