گروه جامعه: پخش تصاویر ادعایی منتسببه تیراندازی گشت نیروهای بسیج- غیرپلیس- در مشهد به یک موتورسوار، که البته تاریخ و چرایی آن مشخص نیست، بار دیگر جدا از اینکه به چه دلیل و با چه نیتی این اتفاق افتاده است در کنار انتشار یکی دو روز قبلتر برخورد قابل تامل گشت ارشاد، که دختری را روی زمین میکشید تا به ماشین گشت بیندازد – اگرچه در ایامی که همه خبرها تحت پوشش موج چهارم کرونا قرار گرفته گم ماند- اما باز هم منجر به سوالات بسیاری شد.
در ایران هرازگاهی حوادثی مشابه در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ حوادثی که گاه به دلیل آنچه مبارزه با بدحجابی خوانده میشود روی میدهد یا طرح مقابله با اراذل و اوباش یا معتادان، اما نحوه برخورد مسئولان با این افراد و انتشار برخی از این رفتارها در شبکههای اجتماعی بیش از هر چیزی این سوال را مطرح میکند که حقوق شهروندی دراین باره چگونه تعریف میشود؟
گشتهای غیر از نیروی انتظامی
دراین میان یکی از مسائل مهمی که مطرح است حضور گشتهای مختلف و با عناوین گوناگون است که گاه خارج از لباس عرف و معمول نیروهای انتظامی، که آن را به عنوان نیروهای امنیتی مسئول میشناسیم، ظاهر میشوند. گشتهایی با لباسهای شطرنجی تحت عنوان بسیج یا چیزی شبیه به این یا از سایر نهادها و بخشها، که بعضا تحت عنوان مانورهایی، ناگهان در خیابانهای تهران و کشور ظاهر میشوند و اقدام به ایست و بازرسی در داخل شهر و حتی سوال و جوابها و توقف عابرین پیاده میکنند که بعضا بیش از آنکه تداعیکننده امنیت برای مردم سواره و پیاده شهر باشد، باعث تعجب، خشم درونی و اندوه ملتی خواهد بود که باید خود را به کسانی غیر از پلیس و نیروی انتظامی نیز پاسخگو بدانند؛ بیآنکه بدانند این گروه ناگهان در سر فلان میدان از کجا پیدایشان شد؟
انگیزهشان برای بازرسیها و سوالات چیست و چرا باید مردم به سوالهای آنها که از «کجا آمدهاید و کجا کار میکنید و کجا میروید و…» جواب بدهند و چرا و بر چه اساس مورد سوال قرار گرفتهاند؟ قطعا این نوع پرسوجوها از مردم عادی درسطح شهر و میادین، که شباهت به عبور از مرزهای کشورها یا ترانزیتهای خاص یا برخی بازرسیهای بیناستانی دارد، تنها به نامتعادلی ذهنی مردم منتهی خواهد شد.
ازسویی این پرسش مطرح میشود که مردم تا چه میزان به این گروه از افراد تحتعناوین مختلف بسیج، لباس شخصی یا گشتهایی از این دست و… موظف به پاسخگویی هستند؟ سوال مهم دیگر اینکه آیا این گروه اختیار استفاده از تیر و شلیک به متهمان، مظنونان و مردم را تحت هرعنوانی دارند؟ مگر نه اینکه باید پلیس و نیروی انتظامی مامور امنیت کشور و شهر باشند و تنها این گروه اجازه استفاده از اسلحه؛ آن هم در شرایط خاص را دارد؟ حضور این گشتهای جدای از پلیس و نیروی انتظامی چقدر ضرورت دارد؟
به غیر از رفتارها و اساسا حضور بحثبرانگیز این گروههای شبهنظامی در شهرها، اختیار افرادی که تحت هر عنوانی از آتش به اختیار تا آمران به معروف و نهی از منکر و افرادی با لباس شخصی و… احساس تکلیف میکنند تا چه میزان است؟ آیا آنها میتوانند به این بهانه که چرا فلانی حجابش مناسب نیست یا مثلا سگ دارد، جلوی ماشین او یا شخص او را بگیرند و بعضا در مقابل همسر آن فرد برایش شاخ و شانه بکشند و تهدیدش کنند؟
رفتارهای توجیهناپذیر
موضوعی که اما دراین میان نیز نمیتوان از آن به راحتی گذر کرد، رفتار بعضا غیرموجه عدهای در بخش موجه امنیت شهری یعنی پلیس و نیروی انتظامی است. شوربختانه پخش تصاویری از عدهای از ماموران نیز بر پرسشها افزون کرده است. مثلا اینکه یک مامور تا کجا میتواند با متهم یا مجرم برخورد فیزیکی یا شخصیتی داشته باشد؟ آیا مرزی برای این تعیین شده است؟ در طول سالهای اخیر تصاویر غمباری از جنس تصویر اخیر آن دختر برای ورود به ماشین گشت ارشاد را دیدهایم.
بارها دختر نوجوانی را بهداخل ماشینهای ارشادی انداختهاند یا زنی را روی زمین کشیدهاند، یا دختری را از باجه پست پرت کردهاند، همواره صحنه تلخ از نحوه برخوردها با این افراد به ثبت رسیده است. صحنههای تصاویر خشونتآمیز که در ملأعام متهمان و مجرمان را کتک میزنند و سوار بر ماشین و با بلندگو، بر سرشان میکوبند تا بگویند «غلط کردم» نیز مخالفان بسیاری دارد. دردناکترین آنها شاید تصاویر جوانی مشهدی بود که حالا با هر خطا و جرمی که کرده دست بسته به میلهها و با شوکر برقی و گاز فلفل جلوی دیدگان همه، بهجانش افتادند و یا حوادث بسیار دیگری که به صورت مشابه در گوشه و کنار در اینباره دیده و شنیده میشود و البته افکار عمومی هم در نهایت بعد از یکی دو روز آنها را از یاد میبرد تا با فاجعه دردناک دیگری روبهرو شود. تا چه زمانی باید این وضعیت ادامه بیابد؟
چه کسانی بر این نوع رفتار نظارت میکنند و چه کسانی بر گشتهایی غیر از پلیس که خود را مسئول امنیت مردم میدانند، نظارت دارند و اصلا دلیل حضور گشتهایی غیر از پلیس و نیروی انتظامی چیست؟ و در این میان سرنوشت مردمی که باید هراز گاهی از تجربههای تلخ این برخوردها گذر کنند، چه خواهد شد؟