این گزارش میافزاید که نیروی کار شاغل در بخش مسکن و هتلداری، رستورانداری، خردهفروشی، تولید و فعالیتهای اداری و تجاری بیش از سایر بخشها در معرض بیکاری قرار خواهند داشت و تنها در آمریکا ۴۳.۲ درصد نیروی کار فعال در این بخشهای پرخطر شاغل هستند. این نرخ در اروپا و آسیای مرکزی ۴۲.۱ درصد و در سطح جهانی ۳۷.۵ درصد است.
پس بیکاری کرونا مختص یک کشور یا یک ناحیه خاص از جهان نیست اما میزان حمایتهای دولتها میتواند کشورها را از هم متمایز سازد. در مناطقی از جهان که نظام تامین اجتماعی یکپارچه و قوی دارند در مواقع بحران این نظام ساخت یافته به داد گروههای کم درآمدی میآید که راه امرار معاش خود را از دست دادهاند اما هرکجا تامین اجتماعی قوی برقرار نباشد و همچنین این نظام، فراگیر، یکپارچه و گسترده نباشد، هم گروههای بسیاری از چتر حمایت خارج میشوند و هم حمایتهایی که از گروههای قلیل صورت میگیرد به هیچ وجه کافی و رضایتبخش نیست.
نظام تامین اجتماعی غیرفراگیر و بیکاری بدون حمایت!
قوی بودن تامین اجتماعی به برخورداری از منابع مالی کافی و قابل اطمینان برمیگردد که این منابع میتواند صرف حمایت از کارگران و کم درآمدهای بیکار شود به گونهای که این گروهها بتوانند حداقلهای مورد نیاز برای زندگی روزمره خود را تامین کنند. به عبارت ساده لااقل بتوانند پول سرپناه و اجاره خانه بدهند و از بیغذایی و کمبود امکانات تلف نشوند. در ایران قدرت ساختار تامین اجتماعی تا این اندازه نیست. به همین علت است که سال گذشته و امسال صفهای طویل تقاضا برای برخورداری از بیمه بیکاری داشتیم و در نهایت نیز آنهایی که موفق به برخورداری از «بیمه بیکاری کرونا» میشوند مبلغ ماهانهای که دریافت میکنند کافی نیست و نمیتواند نیازهای ضروری خانوار را تامین کند.
طبق آخرین اطلاعات دریافتی، افراد بسیاری تا آخرین ماه سال قبل موفق به دریافت بیمه بیکاری کرونا نشدند. گروههایی نیز بعد از بیکاری و از دست دادن فرصت امرار معاش، مدتها در صف ایستادند بدون اینکه هیچ راهی برای تامین هزینههای زندگی داشته باشند.طبق آخرین آمار اعلام شده توسط محمد شریعتمداری (وزیر کار)، در سال قبل ۶۷۰ هزار نفر بیمه بیکاری دریافت کردند. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به شیوع بیماری کرونا در کشور گفت: تثبیت اشتغال از جمله سیاستهای دولت در دوران همهگیری بیماری کرونا بود و در این ایام ۸۰۰هزار نفر افراد بیکار در سامانههای طراحیشده برای دریافت بیمه بیکاری ثبتنام کردند و ۶۷۰هزار نفر در این ایام بیمه بیکاری دریافت کردند و ۴۹۰هزار نفر به کار بازگشتند.
مشکل بعدی غیرفراگیر بودن نظام تامین اجتماعی است. بنا بر آمارهای رسمی، بیش از دو میلیون کارگر که عموماً کم توان و متعلق به لایههای پایین اجتماعی و بعضا زنان سرپرست خانوار هستند، در بخش غیررسمی اقتصاد و بدون برخورداری از بیمه کار میکنند. بیمه بیکاری و حمایتهای اجتماعی به هیچ عنوان این گروه تعلق نمیگیرد و حتی اگر بحران مهیبی مثل بحران اخیر کرونا پیش آمد کند بازهم قرار نیست نظام تامین اجتماعی از آنها حمایت به عمل بیاورد. برای حمایت از همه گروهها با اولویت آنها که نیازمندترند، نیاز به پایگاههای اطلاعاتی قوی و به روز، بودجه مناسب و کافی که برای این کار کنار گذاشته شود و البته یک ساختار تامین اجتماعی فراگیر داریم. وقتی اینها را نداریم بیکارشدگانِ بدون بیمه کاملاً به حال خود و به امان خدا رها میشوند.
حمید؛ کارگر یک انبار پوشاک در تهران که سال قبل در تماس با ایلنا، بارها از قانون گریزی کارفرما انتقاد کرده است. او امروز به دلیل اینکه بازار پوشاک به خاطر تعطیلیهای کرونا و وضعیت قرمز کساد شده است، تعدیل شده و هیچ منبع درآمدی ندارد. او که شش سال بدون بیمه کار کرده، امروز میگوید: هیچ امیدی به بیمه بیکاری ندارم. هیچ کس از من حمایت نمیکند؛ من که که شش سال زحمت کشیدم و بار بر دوش گذاشتم و در انبار پوشاک شبانه روزی جان کندم. آیا این عدالت است؟امثال حمید در روز جهانی کارگر امسال زیادند؛ بیشتر از همیشه و بیشتر از سالهای قبل. بنابراین یکی از مهمترین مطالبات طبقه کارگر، همین گستردگی نظام تامین اجتماعی است تا با بروز بحرانهای گوناگون، میلیونها کارگر به حال خود رها نشوند.
مشکل فقط محدود به کارگران غیررسمی نیست
به گفته حسین حبیبی (عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) مشکل فقط محدود به کارگران غیررسمی نیست: «اگر دادنامه ۱۷۹ دیوان عدالت باطل شود و در کارهای مستمر، قرارداد دائم منعقد شود آن زمان دیگر کارفرمایان نمیتوانند به همین سادگی تا رکود و اختلال پیش میآید، کارگران را با سالها سابقه بیکار کنند. امروز کارگران بیمه شده نیز چون قرارداد موقت دارند وضعیت مناسبی ندارند لذا مهمترین مطالبه کارگران در روز جهانی کارگر امسال، احیای امنیت شغلی از دست رفته و تضمین آینده مطمئن است؛ اگر این مشکل حل شود بسیاری از مسائل و مشکلات دیگر خود به خود حل خواهد شد.»
دستمزد کم و درمان و آموزش پولی!
بحث دستمزد نیز همیشه بحثی جدی و چالشی است. نمودارهای تورمی همچنان صعودی است (رجوع به دادههای تورمی رسمی فروردین ماه این ادعا را به اثبات میرساند) و دستمزد فعلی حتی نیمی از هزینههای زندگی را جبران نمیکند؛ بنابراین وقتی بحرانی مانند کرونا پیش میآید ناتوانی معیشتی نسبت به همیشه برجستهتر میشود. نمونه آن نیز کارگرانی هستند که در طول یک سال و چند ماه گذشته نتوانستند برای فرزندان محصل خود گوشی هوشمند و وسایل آموزش مجازی تهیه کنند.
پایین بودن دستمزد وقتی همه هزینهها سر به فلک میکشد یک معضل غیرقابل حل است. نه تنها هزینههای آموزش در بحران کرونا افزایش یافت بلکه درمان نیز تبدیل به معضلی لاینحل شد. امروز که تمام بیمارستانهای دولتی کشور تقریبا در آستانه تکمیل ظرفیت هستند، کارگران هیچ گریزی ندارند که در صورت ابتلا به کرونا، اول سراغ بیمارستانهای تامین اجتماعی بروند و اگر آنجا هم ظرفیت نبود بروند در بخش خصوصی و چندین میلیون تومان بپردازند تا مراحل درمان را پشت سر بگذارند. بنابراین در این برهه خاص زمانی، ارائه خدمات درمانی رایگان به کارگران و بازنشستگان که هم در قانون اساسی و هم در قانون الزام تامین اجتماعی به صراحت الزام شده، یک مطالبهی اساسی دیگر است.
به گفته آیت اسدی (عضو کارگری شورایعالی کار) «در روز جهانی کارگر امسال باید از دولت با تمام توان و قدرت خود بخواهیم که درمان رایگان را در دستور کار قرار دهد لااقل درمان کرونا را در تمام بخشهای درمانی کشور برای کارگران و مزدبگیران رایگان کند تا شاهد اینهمه ناتوانی و استیصال نباشیم؛ ناتوانی کارگرانی که در صورت ابتلای خانواده به کرونا، به بخش خصوصی مراجعه میکنند و وقتی میبینند هزینهها چقدر بالاست با تنگی نفس و خطر مرگ به خانه بازمیگردند یا برای تامین صورت حساب بیمارستان به هزاران در بسته میزنند!»سعادتی بازنشسته کارگری مشهد نیز در این رابطه میگوید: کارگر و بازنشستهای که در زمان اشتغال ۹ درصد حق بیمه خود را برای درمان پرداخته چرا باید امروز که به درمان رایگان نیاز دارد از آن بیبهره باشد؟ کارگران سالها پول بابت درمان میدهند که یک روز مثل امروز از آن استفاده کنند. اگر تامین اجتماعی ظرفیت ندارد دولت به میدان بیاید و با رایگان کردن درمان کرونا در تمام بخشها، به کارگران و بازنشستگان کم درآمد کمک کند.
زندگی دشوارتر از همیشه!
همه این دغدغهها حاکی از این است که در روز جهانی کارگر امسال با معادلات بغرنجتر و پیچیدهتری نسبت به همیشه روبرو هستیم؛ از یک طرف گروههای بیشماری از کارگران رسمی و غیررسمی به دلیل رکود و تعطیلی کرونا بیکار میشوند و بسیاری از آنها به دلیل ضعفهای نظام تامین اجتماعی، فاقد یک چتر حمایتی حداقلی هستند و بنابراین بدون یک قران درآمد به امان خدا رها میشوند از سوی دیگر آنهایی که خوش شانستر هستند و هنوز شغل خود را از دست نداده اند، نمیتوانند با دستمزد حداکثر ۴ میلیون تومانی، هزینههای خوراکی (که هر روز با تورم جدید روبروست)، آموزش مجازی و درمان را تامین کنند. با این حساب، در روز جهانی کارگر امسال، زندگی برای کارگران ایران سختتر از همیشه شده است. اگر پیش از این میتوانستند صورت خود را با سیلی سرخ کنند و هر طور که شده هزینههای یک زندگی بسیار ساده را تامین نمایند، امروز دیگر «ادامه حیات» بدون حمایت دولت و فرادستان به هیچ نحوی از انحا میسر نیست!