وی گفت: برادرم حسن ۴۷ساله سالهاست با همسرش اختلاف دارد. دیروز ظهر چند بار با برادرم تماس گرفتم اما با حالتی خاص با من صحبت کرد. آخر شب بار دیگر با او تماس گرفتم اما جوابم را نداد. من که نگران او شده بودم مقابل در خانهاش رفتم و بعد از واردشدن به خانه با جنایت وحشتناکی که برادرم مرتکب شده بود روبهرو شدم.
او دو دختر خودش و پدر و مادر همسرش را کشته و بعد از قتل دست به خودکشی زده بود که او را به بیمارستان رساندم. با این تماس مأموران پلیس به خانه مورد نظر رفتند و با جنازههای خونین سولماز ۱۹ و ساناز ۱۷ساله و پدربزرگ و مادربزرگ آنها به نامهای سبزعلی ۷۹ساله و بمانی۷۰ساله روبهرو شدند که گلوی هر چهار نفر بریده شده بود.
جنازهها به پزشکی قانونی منتقل شد و حسین بعد از درمان تحت بازجویی قرار گرفت. متهم گفت: من و همسرم ۲۴ سال قبل در مطب یک پزشک با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. من شغل آزاد دارم و ما زندگی خوبی داشتیم و صاحب دو فرزند بودیم. دختر بزرگمان دانشجوی رشته حقوق و دختر کوچکمان دبیرستانی بود. اما از چهار سال قبل اختلافهای من و همسرم شروع شد تا اینکه از هم جدا شدیم اما به خاطر فرزندانمان تصمیم گرفتیم بار دیگر زندگی را از نو شروع کنیم. بههمینخاطر مدتی قبل همسرم را صیغه کردم اما همسرم دست از ناسازگاری برنمیداشت.
آخرین بار هجدهم مهر ماه درحالیکه برای همسرم گل خریده بودم به خانه آمدم اما همسرم مرا مسخره کرد و با بیاعتنایی جوابم را داد. از این موضوع ناراحت بودم. صبح روز بعد همسرم از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. پیامکهای زیادی برایش فرستادم و بارها با او تماس گرفتم اما جوابم را نمیداد.
چند بار از پدر و مادرش خواستم تا به من بگویند همسرم کجا پنهان شده اما آنها هم جواب سربالا میدادند. آخرین بار به بهانه اینکه قصد دارم به شمال کشور بروم و ویلایم را بفروشم از پدر و مادر همسرم خواستم به خانهمان بیایند تا دخترانم تنها نباشند. من آنها را عامل اختلاف با همسرم میدانستم بههمینخاطر شیرموز مسموم درست کردم. دخترانم و پدر و مادر همسرم آن را خوردند و ساعتی بعد خوابیدند.
من اول سراغ دختر بزرگم رفتم. سپس ساناز را کشتم و بعد پدر و مادر زنم را که در پذیرایی خوابیده بودند، کشتم. با اعترافهای تکاندهنده این مرد او به پزشکی قانونی معرفی شد. کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند وی به اختلال روانی خاصی مبتلا نیست و دلیلی مبنی بر فقدان قوه تمییز یا اراده در وی به دست نیامده است.
به این ترتیب کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه همسر سابق متهم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت حاضر به گذشت نیست، متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من قاتل نیستم. زن سابقم کلید خانه ما را داشت و به آنجا رفتوآمد میکرد. شب وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم دو دخترم و پدر و مادر همسرم کشته شدهاند.
من از دیدن جسد خونین آنها شوکه شده بودم و میخواستم همان لحظه بمیرم. به همین دلیل دست به خودکشی زدم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به یک بار قصاص و پرداخت دیه محکوم کردند.
با توجه به اینکه متهم دو دخترش را هم به قتل رسانده بود یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت تا این بار درباره قتل دخترانش به قضات پاسخ بدهد. متهم که در جلسه قبلی اتهام قتل را انکار کرده بود این بار به قتل اعتراف کرد و گفت: من از قتلهایی که مرتکب شدم پشیمان هستم. میدانم به زودی حکم اعدامم به خاطر قتل پدرزنم اجرا میشود و من چیزی برای ازدستدادن ندارم. اما از همسرم تقاضا دارم تا قبل از مرگم من را حلال کند و ببخشد.