حرز امام جواد علیه السلام برای ابطال کردن سحر و جادو و بقیه موارد که امروزه دعا نویسهای برای گره زدن مردم کار میکنند میتوان با به همراه داشتن حرز امام جواد علیه السلام از این دعا در عمان بود و اگر دعا یا سحری هم برای شما انجام داده باشن قطعا باطل میشود چون خود حرز امام جواد علیه السلام کلید خیلی از درهای بسته هست.
سوال: حرز امام جواد علیه السلام برای دفع همزاد هم تاثیر دارد؟
جواب: همزاد وجود ندارد برای انسان، معنی همزاد از موجودی میاید که با متولد شدن انسان یک جن هم متولد بشود و همیشه همراه هم باشند و همزاد باعث آزار انسان شود، ولی خب جن و انسان تفاوت سنی خیلی میتونند داشته باشند مثلا انسان ۶۰ الی ۱۰۰ سال عمر می کند ولی جن بیش از ۶۰۰سال همر میکند و این قانون همزاد بودن را از بین میبرد و دلیل بر این میشود که همزاد وجود ندارد و خرافات میباشد
ولی از اینها جدا باید گفت که امروزه خیلی از هموطنهای خوبمون که دچار سحر و جادو و دعاهای شیطانی دعا نویسها هستن اگر حرز امام جوادی تهیه کنند تا به بازوی راست خود ببندن همراه با دعای حرز که روی پوست آهو دست نویس شده باشد با آداب خواص خود بعد به دست شخصی صالح و بعد داخل نقره ای که روی نقره آیه مشحول دستنویس بشه داشته باشد میتواند از ۸۰ اثر بی نظیر و معجزه آثار حرز بهره مند شود و از هر چه بلایا حفظ شود.
البته این حرز عزیز و معنوی چه در زمان دستنویس شدن و چه در زمان حتی نگهداری و به بازو بستن یا به گردن آویختن یکسری آداب دارد که بهتر است رعایت شود، اداب سختی نیست، مثلا یک نمازی است که باید خوانده شود و اینکه در روزهای قمر در عقرب نباید برای بار اول استفاده، شروع کرد. که با خرید و تهیه حرز امام جواد علیه السلام از فروشگاه اسرارالشفاء این موارد مورد نیاز برای رعایت همراه محصول برای شما عزیز ارسال خواهد شد، ان شاء الله
خرید و نماز حرز امام جواد علیه السلام از سایت اسرارالشفاء
شاید با خود بگویید برای خرید این حرز معنوی و بسیار تاثیرگزار باید به کجا مراجعه کنیم تا بتوانیم با خیال راحت آن را تهیه کنیم، ما به شما فروشگاه اینترنتی اسرارالشفاء که بسیار باسابقه می باشد را برای تهیه انواع حرز امام جواد علیه السلام در بازوبند و یا استوانه ی نقره و… در هر نوع جای دعای که بخواهید وجود دارد، کافیت آدرس www.340.ir را وارد کنید تا بتوانید از خدمات بی نظیر آن استفاده نمایید. برای آشنایی و دریافت راهنمایی در رابطه با آداب و نحوه نماز حرز امام جواد علیه السلام نیز وارد همین سایت اسرارالشفاء بشوید تا به طور کامل با حرز و مطالب آن آشنا شوید، ان شاء الله
حدیث و روایت حرز امام جواد علیه السلام
سید بن طاوس رحمه اللّه در ( مهج الدعوات ) روایت کرده از ابونصر همدانى از حکیمه دختر امام محمّد تقى علیه السلام آنچه که حاصلش این است که بعد از وفات امام مـحـمـّد تـقـى عـلیه السلام رفتم به نزد ام عیسى دختر ماءمون که زن آن حضرت بود جهت تعزیت او، دیدم که بسیار جزع و گریه به جهت امام مى کرد به مرتبه اى که مى خواست خـود را بـه گـریـه بکشد من ترسیم که زهره اش شکافته شود از کثرت غصه، پس در بین اینکه ما مذاکره مى کردیم کرم و حسن خلق و شرف آن حضرت را و آنچه حق تعالى به او مـرحـمـت فرموده بود از عزت و کرامت، ام عیسى گفت که ترا به چیزى عجیب خبر دهم که از هـمـه چـیزها بزرگتر باشد. گفتم: آن کدام است ؟ ام عیسى گفت: من دایم جهت امام غیرت مـى کـردم و مـراقب او بودم و گاه گاه سخنهاى سخت مى شنیدم و من به پدر خود مى گفتم پـدرم مـى گـفـتـم تـحـمـل کن که او فرزند پیغمبر است و وصله اى است از پیغمبر. ناگاه روزى نشسته بودم دخترى از در خانه در آمد و به من سلام کرد، گفتم: چه کسى ؟ گفت از اولاد عـمـار یـاسـرم و زن امام محمّد تقى علیه السلام ام که شوهر تو است، پس مرا چندان غـیـرت گـرفـت که نزدیک بود سر برداشته به صحرا روم و جلاء وطن نمایم و شیطان نزدیک بود که مرا بر آن دارد که آن زن را بیازارم، قهر خود را فرو بردم و با او نیکى کردم و خلعتش دادم.
چـون آن زن از پـیـش مـن رفـت نزد پدرم رفتم و گفتم با او آنچه دیده بودم و پدرم در آن حـالت کـه مـسـت لایـعقل بود اشارت به غلامى کرد که پیش او ایستاده بود که شمشیر مرا بـیـاور، شـمشیر گرفت و سوار شد و گفت که واللّه من مى روم و او را مى کشم، چون این صـورت از پدر خود مشاهده کردم پشیمان شدم و اِنّا للّهِ وَ انّا اِلَیْهِ راجِعُونَ خواندم و گفتم چـه کـردم بـه نفس خود و شوهر خود را به کشتن دادم. بر روى خود مى زدم و پس پدر مى رفـتـم تا درآمد به خانه اى که امام بود پیوسته او را با شمشیر زد تا او را پاره پاره کـرد پـس از نـزد او بیرون آمد من از پى او گریختم و تا صباح از این جهت خواب نکردم و چون چاشت شد نزد پدر آمدم و گفتم: مى دانى دیشب چه کرده اى ؟ گفت: نه، گفتم: پسر امـام رضا علیه السلام را کشتى، از این سخن متحیر شد و از خود رفت و بیهوش شد، بعد از سـاعتى به خود آمد و گفت: واى بر تو چه مى گویى ؟ گفتم: بلى ! رفتى بر سر او و او را بـه شـمـشیر زدى و کشتى. ماءمون اضطراب بسیار کرد از این سخن گفت یاسر خادم را بطلبید یاسر را حاضر کردند با یاسر گفت: واى بر تو! این چه سخن است که دخـتر من مى گوید؟ یاسر گفت: راست مى گوید، ماءمون بر سینه و روى خود زد و گفت: ( اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راَجِعُونَ ) رسوا شدیم تا قیامت در میان مردم و هلاک شدیم، اى یـاسر برو و خبر آن حضرت را تحقیق کن و جهت ما خبر بیاور که جان من نزدیک است از تن بـیـرون آیـد.
یـاسـر رفـت بـه خـانه آن جناب و من به رخساره خود لطمه مى زدم پس زود مراجعت نمود و گفت: بشارت و مژدگانى اى امیر! گفت: چه خبر دارى ؟ گفت: رفتم نزد آن حضرت دیدم نشسته بود و بر تن شریفش پیراهنى بود و به لحاف، خود را پوشانیده بـود و مـسـواک مى کرد، من سلام بر او کردم و گفتم که مى خواهى این پیراهن که پوشیده اى بـه جـهـت تبرک به من دهى تا در او نماز کنم. و مرا مقصود این بود که به جسد مبارک امـام نـظـر کـنـم کـه آیا ضرب شمشیر هست یا نه، به خدا که همچون عاج سفیدى بود که زردى او را مـس کـرده بـاشـد و نـبود بر جسد او از زخم شمشیر و غیره اثرى، پس ماءمون گـریـسـت گـریستن دراز و گفت: با این آیت و معجزه هیچ چیز دیگر نماند و این عبرت است بـراى اولیـن و آخـریـن. بـعـد از آن یـاسـر را گـفـت کـه سوار شدن و گرفتن شمشیر و داخل شدن خود را یاد مى آورم و برگشتن خود را یاد نمى آورم، پس چگونه بوده است امر مـن و رفـتـن مـن بـه سوى او، خدا لعنت کند این دختر را لعنت شدید، برو نزد دختر و به او بگو که پدرت مى گوى به خدا قسم که اگر بعد از این از آن جناب شکایت کنى یا بى دسـتـور او از خـانـه بـیـرون آیى از تو انتقام مى کشم، پس برو به نزد ابن الرضا و سـلام مرا به او برسان و بیست هزار دینار جهت او ببر و اسبى که دیشب سوار شده بودم کـه او را ( شـهـرى ) مى گویند براى او ببر پس امر کنهاشمیین را که به جهت سـلام بـر آن حـضـرت وارد شـونـد و بـر او سـلام کـنند.
یاسر مى گوید: چنان کردم که مـاءمـون گـفته بود و سلام ماءمون را رسانیدم و مالى را که ماءمون فرستاده بود در پیش امام علیه السلام نهادم و اسب را عرضه کردم، حضرت بر آن زر نظر کرد ساعتى بعد از آن تـبـسـم نـمـود و فـرمـود: عـهـدى کـه مـیان ما و ماءمون بود همچون بود که هجوم کند به شـمـشـیـر بـر من ؟! آیا نمى داند که مرا یارى دهنده اى است که میان من و او مانع است. پس گـفـتـم: اى پـسـر رسـول خـدا! بـگـذار ایـن عـتـاب را بـه خـدا و بـه حـق جـدت رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم که ماءمون چنان مست بود که نمى دانسته چیزى از ایـن کار و ندز کرده نذر راستى و سوگند خورده که بعد از این مست نشود و چیزى که مست کـنـنـده بـاشـد نـخورد؛ زیرا که آن از دامهاى شیطان است، پس هرگاه نزد ماءمون تشریف ببرى این سخنان را به روى وى نیاور و عتاب مکن. حضرت فرمود که مرا نیز عزم و راءى چـنـیـن بـود. بـعـد از آن جامه طلبید و پوشید و برخاست و مردم تمامى با آن حضرت نزد مـاءمـون آمـدند، ماءمون برخاست و آن جناب را در کنار گرفت و به سینه چسبانید و ترحیب کـرد و اذن نداد احدى را که بر او داخل شود و پیوسته با آن حضرت حدیث مى گفت، چون مجلس خواست منقضی شود حضرت فرمود: ای مامون من ترا نصیحتی می کنم قبول کن: مامون گفت: بلی آن کدام است یابن رسول الله ؟ فرمود: می خواهم که شب بیرون نروی چون من ایمن نیستم از این خلق نگونسار بر تو و نزد من دعایی است متحصن ساز نفس خود را به آن و حرز کن خود را به آن از بدیها و بلاها و مکروهات همچون که مرا دیشب از شر تو نگاه داشت، و اگر لشکرهای روم و ترک را ملاقات کنی و تمامی بر تو جمع شوند با جمیع اهل زمین از ایشان به تو بدی نرسد، اگر خواهی بفرستم آن را برای تو تا آنکه به واسـطـه آن از هـمـه آن چـیـزها ایمن باشى، گفت: بلى به خط خود بنویس و بفرست به سوى من، حضرت قبول نمود.
چون صباح شد حضرت جواد علیه السلام یاسر را نزد خود طلبید و به خط خود این حرز را نوشت و فرمود با یاسر که این را به نزد ماءمون ببر بگو جهت آن از نقره پاک لوله سـازد و آنـچـه بـعد از این خواهم گفت بر آن نقره نویسد و چون خواهد که بر بازو بندد وضـوى کـامل بگیرد و چهار رکعت نماز کند بخواند در هر رکعت ( حمد ) یک مرتبه و ( آیـه الکـرسـى ) و ( شـهـداللّه ) و ( والشمس و ضحیها ) و ( اللیـل ) و ( تـوحـیـد ) هر کدام را هفت مرتبه و چون از نماز فارغ شود بر بـازوى راسـت خـود بـنـدد تـا در مـحـل سـخـتـیـهـا و تـنـگـیـهـا بـه حـول و قـوه خـدا سـالم مـانـد از هرچه ترسد و حذر کند و مى باید که در وقت بازو بستن قمر در عقرب نباشد.
روایـت شـده کـه چـون مـاءمـون ایـن حـرز را از آن حـضـرت گـرفـت و بـا اهـل روم غـزا کـرد فـتـح کـرد و در هـمه غزوات و جنگها همراه داشت و منصور و مظفر شد به بـرکـت ایـن حـرز مـبـارک، و حـرز ایـن اسـت: ( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ… ) (۳۳)
تـا آخـر حـرز کـه مـعـروف اسـت بـه ( حرز جواد ) و نزد شیعه معروف است، و این موضع جاى نقل آن نیست.
قال العلامه الطباطبائى بحرالعلوم فى ( الدّره ):
وَ جازَ فِى الْفِضَّهِ ما کانَ وِعاء
لِمِثْلِ تَعْویذٍ وَ حِرْزٍ وَ دُعاءٍ
فَقَدْ اَتى فیهِ صَحیحٌ مِنْ خَبَرٍ
عاضَدَهُ حِرْزُ الْجَوادِ الْمُشْتَهَرُ
منبع: عطاری آنلاین اسرارالشفاء
این مطالب مفید از سایت اینترنتی عطاری آنلاین اسرارالشفاء نقل شده است و در صورتی که تمایل دارید به صورت تخصصی تر با حرز آشنا شوید، پیشنهاد ما این است که حتما سری به این تارنما بزنید و از بخشهای مختلف آن دیدن نمایید.