«کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک» و توصیه نامه مکمل آن در سال ۱۳۸۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی و تائید شورای نگهبان ایران رسیده و متن این قانون نیز در سایت سازمان بهزیستی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی کشور قرار گرفته؛ بنابر ماده ۳ این مصوبه، سه مورد از بدترین اشکال کار کودک عبارتند از:
۱- کلیه اشکال بردگی یا شیوههای مشابه بردگی.
۲- استفاده، فراهم کردن یا عرضه کودک برای روسپیگری، تولید زشتنگاری یا اجراهای زشتنگارانه.
۳- کاری که به دلیل ماهیت آن یا شرایطی که در آن انجام میشود، احتمال دارد برای سلامتی، ایمنی یا اخلاقیات کودکان ضرر داشته باشد.
امروزه، در حالی که فعالان و سازمانهای مردم نهاد و بهزیستی در حال مددکاری کودکان سطح شهر هستند، کودکان زیادی در فضاهای مجازی از توجه باز ماندهاند؛ کودکانی که از مصادیق ماده قانونی نامبرده هستند و با بیتفاوتی والدینشان گاهی حتی در معرض خطرهای جانی «مثل رانندگی کردن همراه پدر» قرار میگیرند.
آسیبهای روانی در کودکان اینفلوئنسر و مخاطبان کوچک آنها
پروین میرعنایت- روانشناس بالینی معتقد است: امنیت کودکان اینستاگرامی در معرض خطر است، انتشار تصاویر کودکان حتی ممکن است فرصتی را برای کسانی که دچار اختلالات جنسی هستند ایجاد کند و ما به عنوان والدین تصاویر کودکانمان را در اختیار این افراد قرار میدهیم.
وی ادامه داد: ما در آینده تصویری و پیشنیه کودکانمان دخالت میکنیم، در حالی که اجازه نقض حریم خصوصی هیچ انسانی را نداریم؛ هویت پیش از تولد ایجاد میشود و پدر یا مادر بودن حقی را در این مورد برای ما ایجاد نمیکند و چه بسا با دخالت در حریم این کودکان، فرزند خود را مورد آزار هم قرار میدهیم.
میرعنایت مؤلفههای روانی که تحتالشعاع این جریان قرار میگیرد را عامل دیگری برای پرهیز از ادامه اشتراکگذاری تصاویر کودکان دانست و افزود: ما کودکان را در معرض فضایی قرار میدهیم که تصویری غیر واقعی از آنها را نمایش میدهد؛ به طور کلی در فضای مجازی، تحسینات افراطی پر رنگ و نظرات منفی حذف یا بلاک میشود و نهایتا، یک تصویر مصنوعی و دور از واقعیت ساخته میشود که در مورد کودکان فاجعه آفرینی این فضا بسیار زیاد احساس میشود.
این روانشناس تشریح کرد: کودکان در سن حساس شکلگیری شخصیت هستند و فاصله شخصیت واقعی آنها با تصویر بیرونی که از اینستاگرام و تبلیغات به دست میآید، زمینهساز آسیبهای روانی و اجتماعی در آنها میشود؛ کودکی که با فضای تائید افراطی در اینستاگرام خود مواجه میشود، با باور اینکه شخصیت منحصر به فردی است تشنگی شدیدی به تحسین و تائید دیگران در خود احساس میکند و دچار توهم موفقیت، زیبایی و قدرت و منحصر به فرد بودنش میشود و این پایه اختلالات شخصیتی همچون خود شیفتگی را در آنها ایجاد میکند.
وی اظهار کرد: مورد دیگری که این کودکان را درگیر میکند کاهش قدرت تحمل ناکامی در این کودکان است؛ این کودکان به دلیل تائید افراطی صورت گرفته، به خود اجازه اشتباه کردن، ضعیف بودن و بهترین نبودن و… را به خود نمیدهند و این باعث ناتوانی فرد در مقابل پریشانی و شکست میشود و کوچک ترین اتفاقی انسجام آن فرد را بهم میریزد.
میرعنایت در خصوص کودکان مخاطب پیجهای اینفلوئنسر ابراز نگرانی کرد و گفت: بچههایی که مخاطب این کودکان مشهور میشوند، ناخودآگاه در سیکل بیمار کننده مقایسه با کودک «بِرند شده» و «اینفلوئنسر» قرار میگیرند و دچار خشم و پرخاشگری، خود کم بینی و به اندازه کافی شایسته نبودن و ناکامی، حسادت و… میشوند.
وی راه حل مشکل مورد بحث را پیچیده عنوان کرد و افزود: بسیاری از مواقع پشت این بچهها پدران و مادران آسیب دیدهای قرار دارند که یا در کودکی طرد شدهاند و یا مورد تائید و تحسین قرار نگرفتهاند و… حالا این خلأ درمان نشده را با ابزارسازی کودکان خود جبران میکنند و البته به ترمیم و درمان روان خود ناآگاه هستند.
میرعنایت خاطرنشان کرد: بسیاری از مراجعین ما، حوادث کودکی از جمله تجاوزات جنسی را ناشی از غفلت و مراقبت ناکافی مادران خود میدانند و خشم خود را بیش از فرد متجاوز، متوجه والدین خود میدانند، از این رو والدین این کودکان احتمالا در آینده معرض اعتراض این بچهها خواهند بود.غزاله دلفانی- روزنامه نگار و فعال اجتماعی که دوسال اخیر وقت خود را صرف مطالعه و اطلاع رسانی در مورد «کودکان کار مجازی» کرده، معتقد است آسیبهای وارد بر این کودکان اینفلوئنسر به قدری عمیق خواهد بود که هم خودشان و هم طبیعتا جامعه اطرافشان را با گرفتاریهای زیادی مواجه خواهد کرد.
او که خود شیفته دنیای پیچیده کودکان است و دوست دارد قوانین حمایت از کودکان در ایران هم اجرا شود، تصریح کرد: در بیشتر کشورها حقوق کودکان به رسمیت شناخته میشود، اما در ایران، متاسفانه ضعف و نقصهای بسیاری داریم، در کشورهای توسعه یافتهای مانند آلمان، قانون نه تنها به طور جدی رفتار والدین و جامعه با کودکان را زیر نظر دارد، بلکه برای بی قانونیهای موجود جریمههای سنگینی هم در نظر گرفته شده است.
دلفانی ادامه داد: به عنوان مثال، اگر یکی از ویدیوهایی که «اینفلوئنسرهای کشور ما» حین رانندگی با کودک و نوزاد خود منتشر میکنند در آلمان انتشار پیدا کند، قانون اختیار زیر سوال بردن صلاحیت خانواده برای رشد و تربیت فرزندشان را تا آنجا دارد که حتی حضانت کودک یا نوزاد از پدر و مادرش سلب شود، این در حالی است که هر روز ایرانیان زیادی در صفحات عمومی فضای مجازی، از رانندگی خود با حضور کودکانشان فیلم و عکس به اشتراک میگذارند.
این فعال اجتماعی با اشاره به اینکه موضوع مورد بحث، موضوعی جهانی است افزود: فعالان حوزه کودکان در سراسر دنیا مطالب مفیدی نوشتند که این روزها به واسطه سرعت بالای تبادل اطلاعات در دسترس همه هست و من و فعالان دیگر هم با خواندن آنها سعی در بالا بردن آگاهی خود و دیگران در صفحات مجازی داریم، اما متاسفانه والدین این کودکان حاضر نمیشوند در ازای «نه» گفتن به اطرافیان و یا بدتر از آن، در ازای گرفتن لایک و کامنت و فالوئر بیشتر که در نهایت باعث بالا رفتن تبلیغات و درآمدزایی میشود، دست از این کارشان نمی کشند.
وی تصریح کرد: این پدیده به معنی واقعی کلمه جنایت است چون نه تنها زندگی فرزندان این والدین که زندگی یک جامعه در خطر جدی عواقب آن قرار میگیرد، بلکه کافیست تصور کنید روزی فرزندان خانوادههای دیگر در کنار کودکان آسیب دیده از این محیط در مهدهای کودک و مدارس کنار هم بنشینند.
دلفانی گفت: واکنش والدین به فعالیت این صفحات روشنگر، توهین، تهدید و افترا و بلاک کردن بوده و تعداد انگشت شماری از کسانی که این خطا را مرتکب میشدند، متوجه اشتباه خود شدند و محتوای تولید شده از حریم خصوصی فرزندشان را حذف کردند، در این بین مردم عادی واکنش خوبی به این جریان داشتند و متوجه خطرات ناشی از این جریان شده اند.
این روزنامهنگار و فعال اجتماعی افزود: اینفلوئنسرهایی را میشناسم که هنوز به طور مستقیم، صفحاتشان مورد نقد قرار نگرفته، اما خودشان پیشدستی کردند و صفحهشان را از عکس و فیلم بچهها پاک کردند و به من که خبر دادند و این رویه خوب فضای مجازی و همکاریهای خوب را نشان میدهد.به اعتقاد او، با توجه به سرعت فراگیری فضای مجازی، علاوه بر لزوم فرهنگسازی عمومی که باید توسط صداوسیما و رسانههای مردمی شکل بگیرد، وقت آن رسیده که قوانین بسیار واضح و جدی در این حوزه برای حمایت از کودکان مصوب شود و برای اجرای این قوانین، انتظار می رود تمام ارگانهای قضایی از جمله نیروی انتظامی، پلیس فتا و حتی راهنمایی و رانندگی، وارد عمل شوند و اجازه ندهند آینده این همه کودک که روز به روز به تعداد آنها افزوده میشود به خطر بیفتد و جامعهای بیمار و ناتوان برای آینده آماده شود.
بنابر تبصره ۳ مصوبه ممنوعیت کار کودک، وزارتخانههای کار و امور اجتماعی و صنایع و معادن مسئول اجرای کنوانسیون نام برده و نیز نظارت بر اعمال مقررات آن هستند و با این حساب اختیار کافی برای طراحی برنامههای اجرائی با هماهنگی و موافقت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و ابلاغ آن به دستگاه های اجرائی وجود دارد.