جسد بهصورت سطحی در میان نخالههای ساختمانی دفن شده و حیوانات وحشی بخشهایی از آن را بیرون کشیده بودند. شواهد نشان میداد چندین روز از مرگ این زن گذشته و بههمیندلیل جسدش متعفن شده است. جسد این زن که لباس خانه به تن داشت، با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارشناسان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود دو هفته قبل اعلام کردند؛ اما نتوانستند علت تامه مرگ را مشخص کنند. در بررسیها مشخص شد جسد متعلق به زن ۴۵سالهای به نام آرزو است که همسرش دو هفته قبل، ناپدیدشدن او را به پلیس اعلام کرده بود. همسر و دو دختر این زن به پزشکی قانونی رفتند و پس از مشاهده جسد این زن او را شناسایی کردند.
سپس پلیس برای رازگشایی از جنایت به تکاپو افتاد و در بررسیها مشخص شد آرزو آخرین بار با یکی از دوستانش قرار ملاقات داشت و بههمیندلیل از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. پلیس به بازجویی از همسر و دو دختر مقتول پرداخت و در بررسی فهرست مکالمات تلفنی این زن به رابطه او با یک پسر جوان پی برد. پسر ۳۷ساله بهنام هومن بهعنوان مظنون بازداشت شد، اما مدعی شد از نحوه مرگ زن جوان اطلاعی ندارد.
او گفت: مدتی قبل با آرزو آشنا شدم. روز حادثه با او قرار ملاقات داشتم. من او را دیدم و کمی با هم صحبت کردیم. سپس او به خانهاش برگشت. من خصومتی با آرزو نداشتم تا او را بکشم. ضمن اینکه رابطه ما فقط یک رابطه کلامی بود. درحالیکه مدارکی بهدست آمده بود که نشان میداد هومن بهدنبال رابطه دوستانه با این زن، وی را کشته و جسدش را شبانه در میان نخالههای ساختمانی دفن کرده است؛ بنابراین برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم درحالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر آرزو و دو دخترش برای او حکم قصاص خواستند. دختر بزرگ قربانی درحالیکه اشک میریخت، گفت: مأموران پلیس در حالی جسد مادرم را پیدا کردند که بهشدت متلاشی شده و قابل شناسایی نبود. ما هنوز نمیدانیم متهم چطور و با چه انگیزهای مادرمان را کشته و سپس جسدش را در نخالههای ساختمانی دفن کرده است.
مأموران زمانی جسد را پیدا کردند که ما همهجا را دنبال مادرمان گشته بودیم. حیوانات جسد مادرمان را از زیر خاک بیرون کشیده و قسمتهایی از آن را خورده بودند. ما نمیتوانیم از این جنایت بزرگ گذشت کنیم و برای متهم اشد مجازات را میخواهیم. سپس متهم به دفاع ایستاد و منکر جرمش شد. او گفت: قبول دارم با زن جوان رابطه دوستانه داشتم، اما من او را نکشتم و انگیزهای برای قتل او نداشتم. من اتهام قتل را قبول ندارم و بیگناه بازداشت شدهام. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.