پای مأموران قلابی در میان است
شاکی که مغازهداری ورشکسته است در اینباره گفت: مدتها مغازه موبایل فروشی داشتم، اما بهخاطر نوسانات قیمت دلار و مشکلات مالی که داشتم ورشکست شدم. نمیدانستم چطور مشکلاتم را برطرف کنم. یکی از دوستان قدیمیام که از مشکلاتم خبر داشت. سراغم آمد و فردی به نام ارسلان را به من معرفی کرد. او گفت ارسلان راهی سراغ دارد که با آن پول خوبی نصیبم میشود و میتوانم مشکلاتم را برطرف کنم. ارسلان در کار فروش عتیقه بود و وعده داد با کمک او همه مشکلاتم برطرف میشود.
شاکی در ادامه گفت: ارسلان پیشنهاد وسوسهکنندهای برای خرید عتیقه داد. او مدعی بود که بعد از مدتی با فروش این عتیقهها کلی پول به جیب میزنم و ورشکستگیام جبران میشود. با اینکه آن زمان پولی نداشتم اما از دوستانم حدود ۵میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان قرض گرفتم. از ارسلان چند ظرف عتیقه خریدم. آن روز به خانه مجردی ارسلان رفتم و او عتیقهها را تحویلم داد و گفت بهزودی میتوانم آنها را بفروشم و سود زیادی نصیبم میشود.
مالباخانه در ادامه گفت: امیدوار بودم با این کار همه مشکلاتم برطرف شود اما یک روز زنگ خانه به صدا در آمد و چند نفر وارد شدند. آنها میگفتند مأمور هستند و گزارش شده که من در خانهام اجناس عتیقه نگهداری میکنم. آنها همه جا را به دقت بازرسی کردند و توانستند عتیقهها را پیدا کنند. عتیقهها را با خود بردند و گفتند باید روز بعد به کلانتری بروم. حالا متوجه شدهام که آنها مأموران قلابی بودند.
پرونده در پلیس آگاهی
حرفهای این مرد نشان میداد که او قربانی یک نقشه پیچیده شده است. به همین دلیل پرونده به اداره پنجم پلیس آگاهی فرستاده شد. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که بهاحتمال زیاد بین فروشندگان عتیقه و مأموران قلابی ارتباط وجود دارد. تحقیقات با این فرضیه ادامه پیدا کرد تا اینکه مشخص شد که ارسلان، همان دوست قدیمی شاکی نیز ردپایش در این معامله و سرقت وجود دارد و او طراح اصلی این نقشه است. به همین دلیل مأموران سراغ ارسلان رفتند اما او به یکی از شهرهای شمال غربی کشور گریخته بود. فرار او نشان میداد فرضیه پلیس در اینباره درست است. او تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام در عملیاتی غافلگیرانه در مخفیگاهش به دام افتاد و ۳همدست دیگرش نیز در تهران دستگیر شدند.
دل بستن به عتیقههای قلابی
وقتی ارسلان تحت بازجویی قرار گرفت جزئیات بیشتری از این ماجرا برملا شد. آنطور که او میگفت عتیقههایی که به شاکی فروخته شده بود قلابی بود. او گفت: عتیقهها قلابی بود و ارزش آنها بیش از ۲۰۰میلیون تومان نبود. ابتدا چند روز با شاکی که از دوستان قدیمی یکدیگر بودیم صحبت کردم تا او راضی شد عتیقه بخرد. سپس یکی از دوستانم را به او معرفی کردم و او هم عتیقههای قلابی را به او فروخت.
از این طریق بیش از ۵میلیارد تومان پول نصیب مان شد. دوستم غافل از همه جا به عتیقههای قلابی دل بسته بود و امیدوار بود با فروش آنها ورشکستگیاش جبران شود. متهم در ادامه گفت: با اینکه از طریق فروش عتیقههای قلابی پول زیادی نصیب من و همدستانم شده بود اما اگر شاکی تصمیم به فروش عتیقهها میگرفت همهچیز از بین میرفت؛ چرا که خریدار با یک نگاه متوجه قلابی بودن عتیقهها میشد و آن وقت ما دچار دردسر میشدیم.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم مرحله دوم نقشه مان را اجرا کنیم. من که از نگهداری عتیقههای قلابی در خانه دوستم با خبر بودم همدستانم را به خانه او فرستادم تا بهعنوان مأمور پلیس آنجا را بازرسی کنند. آنها هم نقششان را به خوبی بازی کردند و توانستند عتیقهها را از خانه شاکی بیرون ببرند. چون با اجرای این نقشه توانسته بودیم پول خوبی بهدست بیاوریم قصد داشتیم با همین عتیقههای قلابی و با تکرار نقشه از افراد دیگری نیز کلاهبرداری کنیم اما دستگیر شدیم.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام جزئیات این پرونده گفت: بهدنبال اعترافات متهم اصلی و همدستانش، هماکنون آنها در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات در اینباره همچنان ادامه دارد.