این بازیگر پیشکسوت تأکید میکند امثال کسانی که او نقشش را بازی میکند در جامعه ما کم نیستند. او همچنین تصریح میکند همه کاراکترها از جمله اسدی به عنوان یک دلال و قاچاقچی برنج، یکسری ویژگیهای مثبت و منفی را با هم دارند و نمیتوان گفت یک انسان به شکل مطلق سفید یا سیاه است.
میرزایی که سالها است بیشتر ایفاگر نقشهای منفی است تأکید میکند دوست دارد نقشهای متفاوتتری را تجربه کند اما به خاطر فیزیک و چهرهاش بیشتر نقشهای منفی به او پیشنهاد میشود. بازیگر سریال برادر، همبازی شدن با بازیگران جوان را از جمله خاطرات خوش حضور در این اثر نمایشی ذکر میکند و میگوید قصه سریال به موضوعاتی پرداخته که برای مردم آشنا است. روزگار جوانی، چشم به راه، همشاگردیها، گمگشته، پهلوانان نمیمیرند، یک مشت پر عقاب، مدار صفر درجه، کلاه پهلوی و دزد و پلیس از جمله سریالهایی به شمار میرود که بیوک میرزایی در آنها جلوی دوربین رفته است.
او این روزها در فصل دوم “روزگار جوانی” ایفای نقش کرده و در سریال “جشن سربرون” هم نقش سردار اکرم را برعهده دارد. به بهانه این سریال و کارهایی که در راهند به سراغِ این بازیگر رفتیم که اصلاً گفتوگو کردن با او ترسی ندارد؛ چرا که برخی از مخاطبین فکر میکنند بیوک میرزایی همچون کاراکترهای منفیاش بداخلاق است؛ در صورتی که همیشه با مهربانی، فروتنی و خوشرویی پیشه میکند. اگرچه در این سالها به کارنامه کاریاش نگاه کنیم در کارهای خوب و ماندگاری حضور پیدا کرده و عمدتاً با وجود مشکلات معیشتی و اقتصادی سعی کرده در کارهای بیکیفیت که به شعور مخاطب بیاحترامی میکند حضور نداشته باشد.
گهگاه در کنارِ پرداختن به اتفاقات روز و برنامههای جاری رادیو و تلویزیون، به سراغ قدیمیهای این عرصه میرویم. این روزها به پیشکسوتان سینما و تلویزیون تماس میگیریم بعضاً با حالت بغض و اندوهی پنهان در صدایشان درباره هنرهای نمایشی صحبت میکنند. متأسفانه این روزها مشکلات اقتصادی و معیشتی، بازیگران پیشکسوت را درمانده کرده و بسیاری دوست ندارند درباره این مسائل صحبت کنند؛ یکی از آنها بیوک میرزایی است که دوست ندارد از مشکلاتش بگوید.
برخی از آنها در بستر بیماریاند و کسی حالی از آنها نمیپرسد، برخی هم از بیکیفیتی آثار هنری به خصوص در تلویزیون گلایهمندند و برخی هم مطالباتی دارند که هیچکدام از اهالی خانه سینما، انجمن بازیگران و مدیران مربوطه در تلویزیون گوشی برای شنیدن حرفهایشان نداشتهاند و ندارند. از فضای سلبریتیزده امروز دلخور و نگران آینده دنیای تصویر ایران اسلامیاند.
بیوک میرزایی از “پهلوانان نمیمیرند” و “گمگشته” تا عباس آقای “روزگار جوانی” و “برادر” هزاران بار خاطره برای مردم آفریده است. صدایش را جمعه صبحها از “صبح جمعه با شما” میشنویم و مردِ نجیب و پرتلاش عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون به شمار میرود. دوست ندارد گلایه کند و از مشکلات و ناراحتیهایش بگوید. هرچه اصرار کردیم چیزی نگفت اما همگان میدانند بازیگران پیشکسوت که کارهای ماندگاری از خودشان به جای گذاشتهاند، اگر به سراغشان برویم این روزها حال و روزِ خوبی ندارند.
بیوک میرزایی با وجود نقشهای منفی و خاکستری که ایفا کرده، بسیار خوشبرخورد و در عینحال متواضع است. همیشه دغدغهاش عدم توجه درست به فرهنگ و هنر است خصوصاً مسئولینی که اصلاً به حقوقِ پیشکسوتان و دستمزدِ پایین رادیوییها توجهی ندارند. جالب است که با وجودِ مصدومیت در جریان فیلمبرداری “جشن سربرون” و در سن ۶۵ سالگی، دوست دارد بدونِ بدل، خودش را در خدمت بازیگری قرار دهد و مرزی برای سختی و طاقتفرسایی نمیشناسد. حتی موقعی که برخی از تهیهکنندگان دستمزدش را نمیدهند!
او میگوید در فیلمها بارها مخاطبان شاهد شخصیت داستانیاند که برجساز است و یا در خانههای آنچنانی نقشآفرینی میکند اما همان بازیگر در شرایط سختی مستأجر است و زندگی میکند، “ما در حقیقت از مسئولین انتظاری نداریم، چون عاشقِ کارمان هستیم. اما آدمهایی که در این راستا مسئولیت دارند باید به مشکلات و معضلات پیشروی هنرمندان پیشکسوت توجه کنند. ما عاشقانه کار میکنیم اما بسیاری از مشکلات اذیتمان میکند. “مشروح گفتوگوی او درباره ایفای نقش در سریال “برادر” جواد افشار که کاراکتر ماندگاری از او به جای گذاشت:
آقای میرزایی به نظر میرسد نقشتان در سریال برادر در ادامه همان نقشهای پرشمار منفیای است که تا به امروز بازی کردهاید. نقشتان در برادر خیلی منفی و کلیشهای نیست؟
به هرحال، امثال اسدی که من نقشش را در سریال بازی میکنم در جامعه ما کم نیستند. منظورم افرادی است که حاضرند برای پول و سود بیشتر حتی با جان و آبروی مردم بازی کنند. اسدی یک دلال برنج است که با بهرام کلایی داد و ستد دارد و با او برای به تله انداختن و بیآبرو کردن ناصر پهلوان همکاری میکند. او البته مثل بهرام کلایی دشمنی و کینه قدیمی با کاظم پهلوان ندارد و فقط به منافع خودش فکر میکند.
البته در سکانسی میبینیم که اسدی حتی به دختر کلایی هم نظر سوء دارد و هیچ چارچوب و ملاک اخلاقی درست و مشخصی ندارد.
بله، به هر حال اینها همه اثرات مال و نان حرام است که خودش را نشان میدهد. اصولاً بدی آدمهایی مثل اسدی فقط در زمینههای اقتصادی خلاصه نمیشود و به لحاظ اخلاقی هم قید و بند چندانی ندارند. امثال او فقط به فکر خود هستند. مثلاً میبینیم وقتی از دختر کلایی جواب رد میشنود باز هم همکاریهای تجاریاش را با او ادامه میدهد.
به نظرتان کاراکتر اسدی خیلی شعاری و کلیشهای نیست؛ یک شخصیت کاملاً منفی و بدون حتی یک نقطه مثبت و روشن؟
همه آدمها یکسری ویژگیهای مثبت و منفی اخلاقی را با هم دارند و نمیتوان گفت یک انسان به شکل مطلق سفید و سیاه است. حالا این نسبت مثبت و منفی بودن در هر آدمی میتواند متغیر باشد اما بعید است که مطلقاً سیاه یا سفید باشد. در هر صورت، ما بازیگریم و باید به آنچه در فیلمنامه آمده است وفادار باشیم. کاراکترهای سریال برادر اینگونه طراحی شده بودند.
خودتان دوست ندارید از بند نقشهای منفی رها شوید و تجربههای جدیدی را در بازیگری داشته باشید؟
هر بازیگری دوست دارد نقشهای جدید و متنوع را تجربه کند و من هم از این قاعده مستثنا نیستم. اما گاهی به خاطر فیزیک و چهره و تُن صدا بیشتر نقشهای منفی پیشنهاد میشود. کمتر کارگردانی هم پیدا میشود که حاضر باشد ریسک کند و به بازیگری که سالها است نقش منفی بازی میکند یک نقش مثبت را پیشنهاد بدهد. البته خودم هم فکر میکنم که نقشهای منفی بیشتر به من بیاید اما دوست دارم نقشهای دیگری را هم تجربه کنم.به هر حال، سالها است که بیشتر نقشهای منفی را بازی کردهام و مردم مرا با این نقشها به یاد میآورند. البته خودم همیشه تلاش داشتهام تا در پذیرش همین نقشهای منفی هم وسواس به خرج دهم و در بازی آنها هم تنوع را به کار گیرم.
در زمان پخش سریال “برادر” با چه بازخوردها و واکنشهایی از سوی مخاطبان مواجه بودید؟ سریال آنقدر که فکرش را میکردید در جذب بیننده موفق بود؟
برادر یک سریال مناسبتی بود و کارهای مناسبتی هم معمولاً با استقبال مردم مواجه میشوند. سریال برادر هم در زمان خودش پربیننده بود و افراد زیادی پیگیر قصهاش بودند.
خودتان هم مثل مخاطبان، سریال را دوست داشتید و از نتیجه کار راضی بودید؟
بله، سریال خوبی بود. برای خود من بازی در این سریال تجربه شیرینی بود. بازیگران جوانی در آن حضور داشتند که همبازی شدن با آنها جذابیت خودش را داشت. یک ارتباط مفید و مثبت بین بازیگران پیشکسوت و جوان سریال برقرار بود و بین همه عوامل همدلی وجود داشت.
نقاط قوت و تمایز سریال برادر در برقراری ارتباط با مخاطبان و جذب آنها را چه میدانید؟
به نظرم، نقطه اصلی قوت سریال، قصه جذابش بود. در این قصه به مسائلی پرداخته میشد که برای مردم آشنا بود و خودشان با آن مواجه بودند. موضوعاتی مثل گرانی، احتکار و تقلب برای مردم ما ناآشنا نیستند و همه با آن درگیریم. سریال توانسته بود علاوه بر روایت قصه یک تاجر خوشنام برنج و فرزندانش و اتفاقاتی که برای آنها میافتد، به مسائل و مشکلات اقتصادی هم به خوبی بپردازد و از درد جامعه بگوید. همین نزدیکی با مردم، باعث شده بود که خیلیها هر شب به تماشای سریال بنشینند.
مناسبتی بودن و پخش در ایام ماه مبارک رمضان را چقدر در این موفقیت دخیل میدانید؟
معمولاً مردم در ایام خاص مثل ماه مبارک رمضان و نوروز بیشتر فرصت و دل و دماغ سریال دیدن را دارند و برای تلویزیون وقت میگذارند. همین موضوع میتواند یک امتیاز برای سریالهای مناسبتی محسوب شود. منتها باید این مسئله را هم در نظر داشت که بازی در این سریالها به خاطر فشردگی و عجلهای که در کار است سختیهای خاص خودش را دارد و معمولاً به بازیگر فشار زیادی وارد میآورد.
تجربه همکاری دوباره با جواد افشار در سریال برادر چگونه بود؟
سریال “برادر” سومین همکاری من با جواد افشار بود. کار کردن با او را همیشه دوست داشتهام چرا که کارش را بلد است و با مدیریت درستی که دارد، نمیگذارد به بازیگران و عوامل فشار زیادی وارد شود. ضمن اینکه، ارتباط خیلی خوبی با بازیگران دارد و محیط خیلی خوب و آرامی را در پشت صحنه فراهم میکند.