شاید شما هم خبر اعتصاب کارگران صنایع نفت و گاز در هفتههای اخیر را شنیده باشید. کارگرانی که به دلیل مشکلات معیشتی و در بعضی موارد، عدم اعمال افزایش حقوقشان دست به اعتصاب و اعتراض زده اند و سعی در شنیده شدن صدایشان توسط دولت و وزارت نفت دارند.
این در حالی است که بسیاری از رسانههای داخلی، تنها ابتکار عملشان برای حل مشکلات این قشر زحمتکش، سانسور اخبار مرتبط با آنها بوده است و هیچ راه حلی نیز برای حل معیشت کارگران ارائه ندادند، به عقیده کارشناسان، یکی از مهمترین مشکلات کارگران صنعت نفت، نبود تشکلهای مستقل کارگری برای رسیدگی به مطالبات به حق و واقعی خود است.
بر همین اساس نیز حمید حاج اسماعیلی، فعال حوزه بازار کار و کارگری گفت: همچنان داشتن نهاد کارگری در مجموعههای بزرگ با محدودیت جدی مواجه بوده و به کشور لطمه زده است، باید اجازه بدهیم که کارگران، سازمانهای اختصاصی خودشان را تاسیس کنند.
وی افزود: از دیگر مشکلات این کارگران، وجود پیمانکارانی است که بر حسب رانت دولتی پروژهها را دریافت میکنند و فقط به دنبال سود شخصی خود هستند و همچنین عدم اعمال افزایش حقوق گروهی از کارگران با توجه شرایط سخت تورمی سال جاری است.
عمده معترضان صنعت نفت به اجرایی نشدن بندهای معیشتی ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات نفت اعتراض دارند. از طرفی بسیاری از کارمندان و کارگران صنعت نفت با تصویب ماده (۱) جزء الف تبصره ۱۲ قانون بودجه کل کشور توسط مجلس در سال جدید با تعیین سقف و کسوراتی که در حقوقشان اعمال شده، میتوان گفت افزایش حقوق خاصی در سال جدید نداشتهاند و حتی برای برخی از آنها عملا حقوق نسبت به سال گذشته دچار کاهش شده است.
امری که با اعتراض ضمنی مقامات ارشد وزارت نفت هم مواجه شد و این نهاد از مطالبات کارگران صنعت نفت حمایت کرد. از طرف دیگر شرایط کار نیز برای کارگران صنعت نفت دشوارتر شده است.
قراردادهای پیمانی و عدم امنیت شغلی کارگران را نگران کرده است. آنها طرف حساب خود را پیمانکاران نفتی میدانند که هر لحظه ممکن است اخراجشان کنند و همچنین کارگران پیمانی با تبعیض مزدی شدیدی نیز روبهرو هستند.
با توجه به مسائل مطرح شده، رضا عاشوری زاده، صنعت نفت در گفتگویی پرداخته است که در ادامه تقدیم میشود.
علت این اعتصابات اخیر چیست و تا چه حد گستردگی دارد؟ چرا در پایان دولت شاهد این اعتصابات هستیم؟
اسم اتفاقات اخیر را باید اعتراض بگذاریم. اعتراض به شنیده نشدن صدای ما. جامعه شرکت نفت حدود ۲۰۲ هزار نفر جمعیت دارد که شامل کارمند رسمی، پیمانی، پیمانکاران میشود و همه آنها ناراضی هستند.
نگاه آقای زنگنه به کارکنان وزارت نفت، نگاه کارمند محوری نبود و ایشان همیشه یک نگاه ناپدری به کارکنان داشتند. کارکنانی که با تحریم، فرسودگی تجهیزات و همچنین خطرات جانی ساختند. درواقع شاکلهای ساخته شده است که در آن همه کارکنان ناراضی اند.
وقتی نگاه مقام عالی وزارت نفت به کارکنان خودش در هر سطحی، نگاه مازاد باشد، این نگاه تاثیر بدی روی سایر کارکنان خواهد گذاشت. مشکل اینجاست که یک سری تبعیضهایی قائل شده اند که شامل پسران خوب و مدیران وارداتی آقای زنگنه و سایر کار کنان میشود. در واقع مهمترین موضوع وزارت نفت، معیشت کارکنان آن است.
به عقیده بعضی کارشناسان و فعالان حوزه کارگری یک سری کارهای تخصصی به پیمانکارانی داده شد که رانت داشته اند و طبیعتا حق کارگران نیز ضایع میشود. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
بحث نظام حقوقی صنعت نفت، همیشه یک موضوع جداگانه و متفاوتی با سایرین بوده است، چرا که کشورهای حاشیه خود را ببینیم، گارگران متخصص ما به اربیل عراق میروند و برای ۲۸ روز کار، ۱۵ هزار دلار دریافت میکند.
همان کارگر متخصص اگر به ایران بیاید، در بهترین حالت و در یک شرکت پیمانکاری، حداکثر دریافتی اش به ۴ میلیون تومان میرسد. شرکت ملی حفاری ایران، به عنوان شرکتهای تابعه وزارت نفت محسوب میشود و ماهیت آن پیمانکاری است. این شرکت یک سری نیروهای متخصص دارد که شامل کارگران متخصص و ماهر میشود.
موقعی برای بخش کارفرمایی، شرکت مناطق نفت خیز جنوب، میخواست فاکتور هزینه برای نیروهای متخصص خود بزند، بسیار متفاوتتر از رقم پرداختی آن در انتها به کارگران بود. حوزه کارگری نفت با توجه به نخصص محوری آن باید نظام مجزایی در موردش دیده شود همانند نظام پرسنل رسمی آن. بخش کارگری نفت، کارهای تخصصی خطر آفرین انجام میدهند.
ما به سمت برون سپاری رفته ایم که شاید به چابک سازی کمک کند، اما مشکل اینجاست که کارگران صنعت نفت را مثل کارگران سایر ارگانها و سازمانها میدانند در صورتی که اگر ما نگاه ویژهای به نیروی کارگر متخصص و ماهر نفت داشته باشیم، قطعا آن کارگر را میتوانیم از لحاظ مادی و معنوی راضی نگه داریم.
از لحاظ معنوی باید جایگاه شخص را حفظ کنیم، یعنی باید بین یک نیروی عادی و کارگر متخصص با سابقه تفاوتی قائل شویم، مثلا در بحث استفاده از امکانات رفاهی برایشان امتیازات خاصی قائل شویم، نه اینکه بگوییم، چون زیر نظر پیمانکار هستند، اهمیتی برای ما ندارند.
با توجه به اینکه این کارگران تشکل کارگری هم ندارند، وقتی که اعتراضی میکنند، اخراج و یا بازداشت میشوند. نقش دولت آینده برای حل مشکلات این کارگران چیست و شما چه پیشنهادی برای حل این نارضایتی دارید؟
اگر دولت را به عنوان حاکمیت و وزارت نفت را به عنوان نماینده حاکمیت و ناظر عالی نگاه کنیم، با توجه به اینکه اکثر گرهها را جامعه کارگری در کشور حل میکند، اگر دولت به عنوان ناظر عالی بجای دخالت را در نظر بگیریم، یک سمت هم وادادگی را در نظر بگیریم و در وسط آن نهاد حاکمیتی را در نظر بگیریم، متاسفانه به جای اینکه بین این وادادگی و دخالت، وسط بایستیم و نظارت عادلانه داشته باشیم و احقاق حق کارگران را انجام دهیم، بیشتر به بهانه اینکه تحت نظر پیمانکار رفته اند، به سمت وادادگی رفته ایم.
درواقع بیخیال این جامعه کارگری شده ایم، چرا که معتقدیم زیر نظر پیمانکار هستند و کار را رها کرده ایم و باید بدانیم که آخرش به همه آسیب میزند. در پروژههای وزارت نفت، بحث تسریع در اتمام پروژه ها، عامل بسیار مهمی است.
در گذشته پاداش میدادیم تا پروژهای که بر اساس نظر کارشناسی که قرار بود اگر ۱۰۰ روزه تمام بشود، ۹۰ روزه به اتمام میرسید که ۵ روز آن به نفع دولت تمام میشد و ۵ روز دیگر آن را به کارگران و همه کسانی که درگیر پروژه بودند پاداش میدادیم. عملا یک مزیتی ایجاد میشد تا یک کارگر با شوق بیشتری کار کنند. این امکانات در گذشته وجود داشته است، اما در حال حاضر به سمت وادادگی رفتیم و آن را رها کرده ایم. درواقع اساس صنعت نفت، صنعت کارگری بوده است.
ساختار وزارت نفت، یک ساختار کارگری و احترام به کارگران بوده است. متاسفانه در چند سال اخیر اقداماتی را انجام داده ایم که قشری که این صنعت را با زحمات خود پا برجا نگه داشته اند، نادیده میگیریم و دچار مشکل شده ایم.
کارگران یا فرزندان سر راهی؟!
وزارت نفت در مسیری حرکت میکند که کارگرانش را به عنوان فرزندان سر راهی خود نیز نمیشناسد. قرار بود سامانهای با یک هزینه حدود ۶۰ میلیارد تومان، اجرایی شود تا به کمک آن متوجه شویم تولید روزانه بشکه نفت برای ما چقدر هزینه دارد.
ما با یک صنعتی رو به رو هستیم که تجهیزاتش فرسوده است و درگیر تحریم است و کارگران به عنوان سربازان خط مقدم این جبهه قرار میگیرند. موضوع در جایی اهمیت پیدا میکند که اگر صنعت نفت خود را با استفاده از فناوریهای نوین در مقابل آسیبهای ناشی از خوردگی و فرسودگی تجهیزات، به نحو درست مدیریت کنیم، این سو مدیریت را در پرداخت حقوق کارگران نخواهیم داشت.
در دولت بعد باید نگاه کارگر محور داشته باشیم و به معیشت و تسهیلات رفاهی کارگران توجه کنیم. باید امید و انگیزه را به کارگران تزریق کنیم. باید یک نظام مجزای حقوقی برای کارگران متخصص خودمان ایجاد کنیم.