روزنامه ایران نوشت: «این روزها که ما منتظریم نوبت گروه سنیمان برسد و واکسن بزنیم برخی درست روی پشت بام خانهشان یا در لابی همان برجی که زندگی میکنند، واکسن میزنند و گواهینامه بینالمللی میگیرند. آیا واقعاً این طور است؟
«به من گفت فقط روی پشت بام واکسن میزند و نباید خیلی کنجکاوی کنیم و نباید هم خیلی پرسوجو کنیم.» خیلی از ما این روزها به صفحه سامانه واکسیناسیون وزارت بهداشت خیره شدهایم تا نوبت گروه سنی ما برسد و بلکه اندکی از شر ویروس کرونا در امان بمانیم. برخی به جای زلزدن به این سایت خودشان واکسن تهیه میکنند. کسی واقعاً نمیداند واکسنی که میزنند واقعی است یا تقلبی اما آنها این ریسک را با وجود همه هشدارهای مقامات رسمی بهویژه مسئولان وزارت بهداشت به جان خریدهاند.
دو پسر جوان واکسن آسترازنکا زدهاند. آنها ۲۴ و ۲۸ ساله هستند. پس معلوم است نوبت گروه سنیشان نرسیده. از همان واکسنهای بازار آزاد واکسن تزریق کردهاند؛ هر دوز هفت و نیم میلیون تومان. مادرشان میگوید: «خودم تشویقشان کردم واکسن بزنند. گفتم فوقش آب مقطر است. بعد آزمایش آنتیبادی میدهید اگر مشخص شد بدنتان آنتیبادی تولید نکرده یک جور دیگر عمل میکنیم.» البته برای این خانواده دور ریختن ۱۵ یا ۳۰ میلیون خیلی اهمیت زیادی ندارد اما برای برخی این پول به همین راحتیها به دست نمیآید… ضمن این که برخی از کارشناسان هم اعلام کردهاند اساساً اندازهگیری آنتیبادی تشکیلشده توسط واکسن به این سادگیها نیست.
«آقایی که این واکسن را برای ما آورد مطمئن است یعنی در بیمارستان … کار میکند. یک روز آمد پشت بام خانه برای چهار نفری که ما از قبل اعلام کرده بودیم سریع واکسن زد و رفت.» تصویر ویال (شیشه) واکسن آسترازنکایی را که تزریق کردهاند نشانم میدهد. روی شیشه این کلمات به چشم میخورد: «اهدایی کواکس.» یعنی این واکسن میتواند از سری واکسنهای اهدایی به ایران باشد که حالا از بازار آزاد سردرآورده است؟ چقدر ممکن است این ویال جعلی و ساختگی باشد؟ چقدر شرایط نگهداری درست آن رعایت شده؟ اصلاً تزریق واکسن تقلبی چه عواقبی دارد؟
به نظر میرسد برای زن همه اینها چندان اهمیتی ندارد و به قول خودش برای حفظ سلامت خانواده چنین کاری کرده است و باقی قضایا مهم نیست: «سهمیه یکی از پزشکان است. آخر میدانی هر پزشکی سه تا سهمیه دارد. من بعید میدانم تقلبی در کار باشد. تازه پسرهای من بعد از تزریق تب کردند که نشان میدهد واکسن واقعی زدهاند. دیگر دست روی دست که نمیشود گذاشت تا نوبتشان برسد. تازه آن وقت هم معلوم نیست چه واکسنی بهشان تزریق کنند.»
خود زن هم نام و نشان کسی را که در بیمارستان کار میکند، ندارد. هرچند بارها از یک بیمارستان در تهران نام میبرد اما کسی که برای تزریق آمده به آنها تأکید کرده که نباید اسم طرف اصلی را بدانند و او هم وارد خانه نمیشود و فقط روی پشت بام برج تزریق را انجام میدهد و بعد زود میرود. میگوید: «گفت توی فضای باز انجام میدهم.»
«سلام عزیزم! نمیخواهی واکسن آسترازنکا بزنی یک بسته رسیده ۹ نفر متقاضی کامل شده اما باید ۱۰ نفر باشیم. اگر میرسی هفت و نیم بزن به این کارت و سریع بیا برج…»
بازار سیاه خرید و فروش واکسن این روزها حسابی داغ است. این حکایتها قطرهای است از دریای آن چه در واقعیت رخ میدهد. مسئولان وزارت بهداشت میگویند که اصلاً نباید به این افراد اعتماد کرد و آنها همه سودجویانی هستند که به دنبال پرکردن جیب خودشان هستند و تزریق این مدلی واکسن کاملاً پرریسک است. حتی همین چند روز پیش پلیس تهران اعلام کرد یک گروه را دستگیر کرده که شیشههای خالی واکسن را از بیمارستانی در کرج میخریدند و داخلش را با داروی شلکننده عضلات پر میکردند و میفروختند. یک پزشک هم با این گروه همکاری میکرد و وظیفه تزریق را بر عهده داشت. پلیس میگوید سه هزار نفر این واکسن تقلبی را تزریق کردهاند. سعید راستی، معاون عملیات پلیس امنیت، گفته که اعضای این باند واکسنهای تقلبی را در ازای دریافت «مبالغ کلانی» به مشتریان عرضه کردهاند.
آن طور که او اعلام کرده بر اساس آمارهای موجود در دست پلیس، تاکنون ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر در تهران از این واکسنهای تقلبی استفاده کردهاند و برخی از دریافتکنندگان واکسن مبالغی از ۷ تا ۲۰ میلیون تومان برای یک دوز این واکسن پرداخت کردهاند.
با این حال سازمان غذا و دارو درباره احتمال پرشدن ویالها (شیشههای) خالی واکسن کرونا هشدار داده و اعلام کرده بود که «گروههای کلاهبردار» و «سودجو» دنبال چنین کاری هستند تا بتوانند واکسن تقلبی به مردم عرضه کنند. اما بیتوجه به همه این هشدارها یک عده کار خودشان را میکنند؛ واکسنفروشها و مردمی که متقاضی واکسناند. برخی از خریداران قسم میخورند که به چشم شیشه واکسن را دیدهاند و اصل بوده و گواهینامه معتبر هم دارد. حتی برخی از کسی در بیمارستانی یا جای معتبری اسم میآورند. هر چه هست این بازار رونق جدی دارد و رسیدن به سرشاخهها هم تنها نیازمند جستوجوی بیشتر و کاملاً امکانپذیر است.
«اول باید پول را واریز کنی. فیش را ارسال کنی و بعد هم روز و ساعت قرار را برایت اسام اس میکنیم.» این را یک دلال دیگر واکسن در تهران میگوید. او هم تأکید میکند قرار، ۱۰ نفره است؛ چراکه بستههای واکسن آسترازنکا این مدلیاند و وقتی باز میشوند باید هر ۱۰ دوز با هم تزریق شود. وقتی میپرسم چقدر تضمین میدهی که واکسن اصل باشد، جواب میدهد: «خیلی تضمین نمیکنم یک جا را در شمال میشناسم که رد خور ندارد و تضمینی است از خود بیمارستان میآید. ارزشش را دارد؛ یک نصفه روز میروی در عوض واکسن خوب میزنی.»
اما دختر جوان که دو – سه روزی است تب کرده جور دیگری واکسن زده. او حرفهایش را این طوری شروع میکند: «وای بندبند وجودم دارد از هم جدا میشود. آخر سه روز پیش واکسن جانسون اند جانسون هلندی زدم. الان هم بدن درد و تب دارم.» واکسن کرونایی که دختر تزریق کرده تکدوزی است.
میپرسم چطور جانسون اند جانسون زدی؟ مطمئنی تقلبی نبود؟ میگوید: «آره بابا من اصلاً پول ندادم. آدمی که واکسنها را آورده واردکننده است. واکسنها را برای کارمندانش میآورد و اگر اضافه آمد به نزدیکان میدهد. گواهی بینالمللی هم میدهد. اگر باز اضافه آمد سریع بهت خبر میدهم که بروی جانسون اند جانسون بزنی.»
طوری حرف میزند که انگار تزریق هر نوع واکسنی از جانسون اند جانسون تا فایزر و مدرنا و آسترازنکا در ایران ممکن شده، کافی است پول داشته باشی و جالبتر آن که انگار آدمها راحت به شرایط نگهداری واکسن و نوع آن هم اعتماد میکنند.
یک روانشناس در لابی برج بزرگی در تهران واکسن آسترازنکا زده. همان قرار ۱۰ نفره و بعد هم تزریق. برای هر دوز پنج و نیم میلیون پرداخت کرده. البته هنوز موعد دوز دومش نرسیده اما پول را پیشپیش داده. میگوید نیاز دارد یک مدرک معتبر داشته باشد تا اگر خواست از کشور خارج شود بتواند. میگوید تقریباً همه میدانند که بعد از این، سفر به اروپا بدون داشتن گواهینامه بینالمللی واکسن معتبر امکانپذیر نیست و مدعی است واکسنهایی که توی ایران تزریق میشوند هم آن اعتبار بینالمللی را ندارد، تازه معلوم نیست کی نوبت گروه سنی متقاضی برسد. به قول خودش کارت واکسن و مهر و همه چیزش ردخور ندارد. آقای روانشناس هم چندان به کیفیت واکسنی که زده شکی ندارد؛ این که آیا در دمای درست نگهداری شده، دقیقاً از کجا آمده و … انگار مجبور است، اعتماد کند: «بعد از تزریق دو – سه روزی تب و بدن درد داشتم. همین برایم کافی است.»
یک مهد کودک در شمال تهران هم آسترازنکا را پولی تزریق میکند. دوستی صفحه اینستاگرام مهدکودک را برایم میفرستد. توی یکی از استوریها زنی با خوشحالی صحنه واکسن زدنش را گذاشته و رو به دوربین میخندد: «دیگر دوران سخت کرونا برایم به سر آمده.» میگویند یک آدم مطمئن از یک جای دولتی مطمئن واکسنها را برایشان میآورد و توی مهد میزنند و همان جا هم پولش را میگیرند.
نمیدانم چقدر واکسنهایی که تزریق شدهاند واقعیاند یا تقلبی اما قطعاً رسیدن به سرشاخههای اصلی، کار دشواری نیست. خارجکردن هر یک دوز واکسن از سیستم رسمی اگر واقعیت داشته باشد، فساد محض است و شراکت در آن ناامید کردن مردمی که چشمانتظار رسیدن واکسن هستند، ناامیدکردن بیماران زمینهای و دیگرانی که نوبت گروه سنیشان هنوز نرسیده و در انتظار رسیدن واکسن کلافه شدهاند. شاید هم این واکسنها تقلبیاند و فقط با جان عدهای که میخواهند از خود مراقبت بیشتری کنند بازی میکند. هر چه هست تنور واکسن بازار سیاه بدجوری داغ است و قطعاً یک جای کار هم بدجوری میلنگد.»
انتهای پیام