رضا صادقیان
جنگ آغاز شد، روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹. اولین گلوله به فرمان و با دست صدام روی سر مردم خوزستان فرود آمد. نیروهای بعثی آموزش و پرورش و مخازن ذخیره نفت آبادان را از زمین و آسمان بمباران کردند، شهر در آتش میسوخت، اما هدف حصر و تسخیر آبادان و خرمشهر نبود، آنان هدف بزرگتری را در سر پرورش میدادند.
صدام با راهی کردن هزاران تانک و نیروی نظامی برای به دست گرفتن خوزستان و تسخیر اهواز لحظه شماری میکرد، او بود که قبل از شلیک گلوله قرارداد الجزایر در تاریخ ۲۶ شهریور سال ۵۹ لغو کرده بود، در هنگام آغاز عملیات به نظامیان ارشد گفته بود: تا سه روز دیگر خوزستان را تسخیر میکنیم. اسم جدید هم برای خوزستان انتخاب کرده بود. اما در خیالش نبود که مردم خوزستان، نیروهای ارتش و سپاه و بچههای جوان دلباخته وطن که از دیگر شهرها به کمک آمده بودند حتی به اندازه یک وجب خاک را به عراقیها نخواهند داد.
صدام برای به دست گرفتن خوزستان و شروع تجزیه کشور سه محور اصلی را انتخاب کرده بود. الف: محور خرمشهر و آبادان ب: محور بستان و سوسنگرد ج: محور اندیشمک و دزفول. البته این سه نقطه را انتخاب کرد تا به مرکز خوزستان شهر اهواز برسد و با تسخیر مرکز استان، خوزستان را نیز به صورت کامل به تصرف درآورد، اما این همه اتفاق نیفتاد و نشد. محمد درودیان، پژوهشگر جنگ تحمیلی در یادداشت «تجزیه خوزستان، هدف ناکام صدام در جنگ» مینویسد: با وجود اینکه تنها پس از هفت روز از پیشروی ارتش عراق، به گفته برادران ارتش مساحتی بالغ بر ۱۵ هزار کیلومتر از خاک ایران اشغال شد، اما مشارکت مردم و واکنش همه جانبه ارتش در دفاع، پیامدهای جنگ را با تأمین ثبات سیاسی، مهار کرد. کارکرد اولیه جنگ، بهمثابه یک شوک غافلگیرکننده نظامی، بیشتر سیاسی-اجتماعی بود. به همین دلیل جامعه ایران ضمن حفظ موجودیت نظام سیاسی برآمده از انقلاب، نتایج و پیامدهای جنگ و اشغال نظامی را خنثی و از تأمین اهداف سیاسی عراق از جنگ، مبنی بر تجزیه خوزستان و لغو قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، جلوگیری کردند.
روایت نجات خوزستان و تسخیر نشدن شهر اهواز توسط نیروهای عراقی را میتوان در میان خرده روایتهای جنگ یافت؛ در میان خاطرات رزمندگان جنگ که در روزهای نخست و با کمترین تجهیزات نظامی و با تکیه به باورهای ملی و دینی خودشان مقابل ارتش عراق ایستادند. هنگامهای که نیروهای عراقی تا ۲۳ کیلومتری شهر اهواز میرسند، آنان با تصرف سوسنگرد و حمیدیه راه ارتباطی اهواز را مسدود و شهر را بمباران میکنند. اما با اجرای طراحی جنگ نامنظم و شبیخون زدن در دل سیاهی شب به ارتش کلاسیک عراق که توسط شهید علی غیور اصلی برنامهریزی میگردد؛ خیال خام صدامیان نابود میشود. علی غیور اصلی (زاده: ۴ بهمن ۱۳۳۱ مشهد درگذشت:۱۱ مهر ۱۳۵۹) یکی از فرماندهان سپاه در جنگ ایران و عراق و آغاز کننده رزم شبانه در نیروهای ایران بود.
وی در هشتم مهرماه ۱۳۵۹ که عراق با دور زدن سوسنگرد و حمیدیه به ۲۳ کیلومتری اهواز رسیده بود با همراهی چهل نفر از نیروهای سپاه و نیروهای مردمی و داوطلب شهر اهواز، شبیخونی را طراحی و اجرا کرد که موفق شد با کمک نیروهای هوانیروز که صبح به ایشان ملحق شدند نیروهای عراق را تا پشت بستان عقب براند. آنان توانستند نیروهای عراقی را بیش از ۹۰ کیلومتر از شهر اهواز دور کنند. مستند «شبیخون غیور اصلی» به این طراحی عملیات و همت بیمثال بچههای رزمنده اهواز میپردازد، رزمندگانی جوان، پر شور و توانا که حاضر نشدند دست روی دست بگذارند و شاهد تسخیر شهر اهواز و جدا شدن خوزستان از کشورشان باشند.
جنگ آغاز شد، روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹. اولین گلوله به فرمان و با دست صدام روی سر مردم خوزستان فرود آمد. نیروهای بعثی آموزش و پرورش و مخازن ذخیره نفت آبادان را از زمین و آسمان بمباران کردند، شهر در آتش میسوخت، اما هدف حصر و تسخیر آبادان و خرمشهر نبود، آنان هدف بزرگتری را در سر پرورش میدادند.
صدام با راهی کردن هزاران تانک و نیروی نظامی برای به دست گرفتن خوزستان و تسخیر اهواز لحظه شماری میکرد، او بود که قبل از شلیک گلوله قرارداد الجزایر در تاریخ ۲۶ شهریور سال ۵۹ لغو کرده بود، در هنگام آغاز عملیات به نظامیان ارشد گفته بود: تا سه روز دیگر خوزستان را تسخیر میکنیم. اسم جدید هم برای خوزستان انتخاب کرده بود. اما در خیالش نبود که مردم خوزستان، نیروهای ارتش و سپاه و بچههای جوان دلباخته وطن که از دیگر شهرها به کمک آمده بودند حتی به اندازه یک وجب خاک را به عراقیها نخواهند داد.
صدام برای به دست گرفتن خوزستان و شروع تجزیه کشور سه محور اصلی را انتخاب کرده بود. الف: محور خرمشهر و آبادان ب: محور بستان و سوسنگرد ج: محور اندیشمک و دزفول. البته این سه نقطه را انتخاب کرد تا به مرکز خوزستان شهر اهواز برسد و با تسخیر مرکز استان، خوزستان را نیز به صورت کامل به تصرف درآورد، اما این همه اتفاق نیفتاد و نشد. محمد درودیان، پژوهشگر جنگ تحمیلی در یادداشت «تجزیه خوزستان، هدف ناکام صدام در جنگ» مینویسد: با وجود اینکه تنها پس از هفت روز از پیشروی ارتش عراق، به گفته برادران ارتش مساحتی بالغ بر ۱۵ هزار کیلومتر از خاک ایران اشغال شد، اما مشارکت مردم و واکنش همه جانبه ارتش در دفاع، پیامدهای جنگ را با تأمین ثبات سیاسی، مهار کرد. کارکرد اولیه جنگ، بهمثابه یک شوک غافلگیرکننده نظامی، بیشتر سیاسی-اجتماعی بود. به همین دلیل جامعه ایران ضمن حفظ موجودیت نظام سیاسی برآمده از انقلاب، نتایج و پیامدهای جنگ و اشغال نظامی را خنثی و از تأمین اهداف سیاسی عراق از جنگ، مبنی بر تجزیه خوزستان و لغو قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، جلوگیری کردند.
روایت نجات خوزستان و تسخیر نشدن شهر اهواز توسط نیروهای عراقی را میتوان در میان خرده روایتهای جنگ یافت؛ در میان خاطرات رزمندگان جنگ که در روزهای نخست و با کمترین تجهیزات نظامی و با تکیه به باورهای ملی و دینی خودشان مقابل ارتش عراق ایستادند. هنگامهای که نیروهای عراقی تا ۲۳ کیلومتری شهر اهواز میرسند، آنان با تصرف سوسنگرد و حمیدیه راه ارتباطی اهواز را مسدود و شهر را بمباران میکنند. اما با اجرای طراحی جنگ نامنظم و شبیخون زدن در دل سیاهی شب به ارتش کلاسیک عراق که توسط شهید علی غیور اصلی برنامهریزی میگردد؛ خیال خام صدامیان نابود میشود. علی غیور اصلی (زاده: ۴ بهمن ۱۳۳۱ مشهد درگذشت:۱۱ مهر ۱۳۵۹) یکی از فرماندهان سپاه در جنگ ایران و عراق و آغاز کننده رزم شبانه در نیروهای ایران بود.
وی در هشتم مهرماه ۱۳۵۹ که عراق با دور زدن سوسنگرد و حمیدیه به ۲۳ کیلومتری اهواز رسیده بود با همراهی چهل نفر از نیروهای سپاه و نیروهای مردمی و داوطلب شهر اهواز، شبیخونی را طراحی و اجرا کرد که موفق شد با کمک نیروهای هوانیروز که صبح به ایشان ملحق شدند نیروهای عراق را تا پشت بستان عقب براند. آنان توانستند نیروهای عراقی را بیش از ۹۰ کیلومتر از شهر اهواز دور کنند. مستند «شبیخون غیور اصلی» به این طراحی عملیات و همت بیمثال بچههای رزمنده اهواز میپردازد، رزمندگانی جوان، پر شور و توانا که حاضر نشدند دست روی دست بگذارند و شاهد تسخیر شهر اهواز و جدا شدن خوزستان از کشورشان باشند.