روزنامه «اعتماد» در ادامه نوشت: به بهانه مدال تاریخی الناز رکابی بانوی سنگنورد کشورمان با ایشان به گفتوگو نشستیم.
به نظر این مدال با سختی خیلی زیادی به دست آمده. هم به خاطر نگاهی که به ورزش زنان هست و هم به خاطر امکانات و این جور چیزها. درست میگویم؟
بله واقعا با زحمت زیادی به دست آمد. سنگنوردی هر روز رو به تغییر است و مهارتهایش بهروز میشود و ما باید هر سال در مسابقاتی که برگزار میشود شرکت کنیم تا آپدیت بمانیم. امکانات هم به همین شکل رو به تغییر است. در حالی که در کشور ما امکانات خیلی دیر به دیر آپدیت میشود. به خاطر اینکه ما واردات نداریم و امکاناتی که داریم مشابه مسابقات جهانی نیست. من سالهای سال است در سه رشته سنگنوردی فعالیت میکردم و در حد متوسطی بودم اما توانستم خودم را به حدی برسانم که لیاقت این مدال را داشته باشم. سالها بود که به دلایل مختلف حالا چه بدشانسی چه مساوی نبودن امکانات ما با سایر کشورها با وجود اینکه پتانسیل و تواناییاش را داشتم این مدال نصیبم نمیشد. این مدال برای خود من بسیار با ارزش است چون بعد از سالها تلاش به دست آمده. امیدوارم بتوانم در سالهای بعد در تکرشته این مدال را تکرار کنم و به هدف اصلی زندگیام که کسب مدال مسابقات جهانی در تکرشته سنگنوردی مثل بولدرینگ و سرطناب است، برسم.
فدراسیون چه پاداشی برای شما در نظر گرفت؟
فدراسیون همان پای سکو پاداش ۵۰۰ دلاری به من داد. اما نمیدانم پاداش دیگری در کار هست یا خیر. با توجه به اینکه این اولین مدال به حساب میآید و خیلی سخت بود به دست آوردنش. به دلیل اینکه رشتههای بولدرینگ و سرطناب رشتههای اروپایی هستند. فعلا چیزی راجع به تجلیل و پاداش به من گفته نشده ولی امیدوارم به حق و حقوق خودم برسم. فکر میکنم برای من که عمرم را در مربیگری و سنگنوردی گذاشتم کمترین حقم این باشد که مشکلاتم را درک کنند. من نه بیمه دارم و نه شغلی. من تمام وقتم را برای این رشته گذاشتم. من با ۳۲ سال سن هیچ آینده تامینی ندارم. حداقل میخواهم به من شغلی بدهند و بیمه بشوم.
موفقیت شما همزمان شد با موفقیت رشتههای هندبال و فوتبال. آیا این احساس به شما دست داد که خبر مدال شما در سایه قرار گرفت؟
بله، همین طور است. این به خاطر تبلیغاتی است که رشتههای دیگر نسبت به رشته ما دارد. در رشتههای انفرادی رشد کردن خیلی سخت است. مخصوصا با امکانات ما. مساله دیگر این است که تبلیغات در مورد رشتههای ما خیلی کم است. رشتههای ما با زحمت زیادی به مدال میرسد. زمانش دقیقا میشود مساوی با ۲۰ سال از عمر من. مدالم نسبت به رشتههای دیگر خیلی کمتر دیده شد.
با لقب «زن عنکبوتی ایران» که به شما دادهاند مشکلی ندارید؟
زن عنکبوتی در واقع از همان مرد عنکبوتی گرفته شده که توی انیمیشنهاست. شخصیت خیلی دوستداشتنی و فوقالعادهای دارد. فکر میکنم هر کسی خوشش بیاید که زن یا مرد عنکبوتی خطاب شود. همه سنگنوردها این احساس را دارند.
زن بودن و سنگنوردی از نظر خیلیها نمیتواند کنار هم قرار بگیرد. نظر خودتان در این رابطه چیست؟
تصور غلطی در تمام دنیا و به خصوص ایران وجود دارد که فکر میکنند ورزشهای سخت و سنگین برای زنان خیلی عجیب و غریب است. مخصوصا اینکه در سنگنوردی دست و پاها درگیر است و آن ظرافتها ممکن است از بین برود. یعنی ورزش زمختی به حساب میآید. ولی خب خود ورزش پر از تکنیک و ظرافت و مهارتهای ریز است. چیزهایی که باعث شده صعود کردن یک زن خیلی جذابتر باشد چون پر از تکنیک و خلاقیت است. همه ورزشها در عصر جدید به سمت مهارت میرود. یعنی صرفا قدرت و توانایی بدنی خشک نمیطلبد. مهارت خیلی بالا نیاز است و کسب علم. در این زمینه درست است که از لحاظ فیزیولوژیکی مردان نسبت به زنان برتری دارند ولی چون ورزش به سمت مهارت و علم میرود زنان هم میتوانند همگام با مردان در تمام ورزشها موفق باشند و بتوانند خودشان را به مدالهای بالایی برسانند. تا روزی که زن و مرد بودن و جدایی بین زن و مرد کمکم برداشته شود و همه بتوانند کنار هم ورزش کنند و از یکدیگر چیز یاد بگیرند و پا به پای هم پیشرفت کنند.
ورزشی که انجام میدهید تا حدی ترسناک هم هست.
ترس یک حس طبیعی است و به صورت غریزی در همه آدمها هست. آنهایی که سنگنوردی میکنند آدمهای نترسی نیستند. اکثرا آدمهای ترسویی بودند که وارد این ورزش شدند و خودشان را با ارتفاع آداپته کردند و ترسشان از بین رفته. جالب است بدانید در بین ورزشکاران حرفهای سنگنوردی هنوز کسانی هستند که از ارتفاع میترسند ولی خب همین غلبه بر ترس و تجربه مواجهه با آن بسیار لذتبخش است. از لحاظ خطرناک بودن هم بالاخره ورزشی است که با ارتفاع سر و کار دارد. فدراسیون جهانی یکسری استانداردهای جهانی را در نظر گرفته و این باعث شده سنگنوردی نسبت به ورزشهای دیگر هیچ خطری نداشته باشد. هرقدر ارتفاع میرود بالاتر ابزارها و استانداردها به تبع آن بالا میرود. ما با طناب صعود میکنیم و وقتی هم سقوط کنیم با طناب سقوط میکنیم و فشار روی کل بدن تقسیم میشود و فشار روی یک قسمت خاص از بدن وارد نمیشود که آسیب ایجاد شود. رشته دیگر که بولدرینگ است برای کاهش خطر ارتفاع دیواره را بیشتر از چهار متر نمیگذارند و تشکهای استانداردی تعبیه شده که در هنگام سقوط روی آنها بیفتیم و فشار پخش شود به همه جای بدن و در واقع این رشته هیچ خطری ندارد. من این را تضمین میکنم که خطرات سنگنوردی نسبت به رشتههای دیگر خیلی کمتر است.
چه کار کنیم که این مدال ادامه پیدا کند و بیشتر شود؟
این مدال میتواند آغازگر خوبی باشد برای اینکه خیلیها مخصوصا نسل بعدی به این باور میرسند که اگر من الناز رکابی با این همه زحمت توانستم به مدال برسم آنها هم میتوانند. میبینند که ما خیلی از مهارتها را در خلال مسابقات بینالمللی کسب کردیم و حالا آنها از ما یاد میگیرند. در این دهه یعنی دههای که در آن قرار داریم و قرار است همه از جمله خود من در آن سنگنوردی کنیم امکانات حرف اول را میزند. ما نیاز به سالنهایی مجهز و اردوهای خارجی داریم تا بتوانیم کنار رقبای خارجی تمرین کنیم و در فرهنگ سنگنوردی آنجا قرار بگیریم و به آن چیزها عادت کنیم. آنجا امکانات خیلی خوب است و ایران خیلی طول میکشد تا به آن امکانات برسد. با توجه به سختگیریهایی که وجود دارد. اگر اینها باشد و از دانش مربیان خارجی هم استفاده شود قطعا این مدال تداوم پیدا میکند. حمایت از ورزشکاران هم خیلی موثر است. یک نفر خیلی کم است برای جامعه سنگنوردی. من سالها تنها تلاش کردم. سالها در رشتههای بولدرینگ و سرطناب تنها بودم و تنها اعزام میشدم. این عشق به ورزشم بوده که من را سالها زنده نگه داشته. عشق به اینکه خودم را نماینده ایران میدانستم من را نگه داشته. در بین خارجیها من به عنوان نماینده ایران شناخته شدم و این باعث شد هیچوقت نتوانم مهاجرت کنم. اسمش را بگذاریم عرق به وطن یا هر چیز دیگری اما دوست داشتم بگویم ما با همین امکانات میتوانیم خودمان را برسانیم به سطحی که میخواهیم با همین حجاب و اوضاع ایران. حدودا به جاهایی در سطح جهانی رسیدم و امیدوارم امکانات برای خود من و نسل بعد فراهم شود که بتوانم این سالهای طلایی سنگنوردی به موفقیتهای بیشتری برسم. سالهای طلایی سنگنوردی ۴ یا ۵ سال بیشتر نیست. امیدوارم بتوانم در این سالها با انگیزه بیشتر و احساس بهتری ورزش کنم و امروز که زمان برداشت است چیزهایی که کاشتهام را درو کنم.
وضعیت معیشت و درآمد شما به چه صورت است و چه انتظاری دارید؟
من آنقدر درگیر ورزش هستم که یکسری معیارهایی که برای یک زندگی خوب است را در نظر نمیگیرم. من همیشه در حال تمرین و ورزش قهرمانی هستم. از صبح که میآیم بیرون تمرینم را میکنم و به مربیگریام میپردازم که بتوانم بخشی از هزینههای زندگیام را تامین کنم و بعد هم به خانه برمیگردم. جز این دغدغه دیگری در زندگی ندارم. ولی خب قطعا زندگی خرج دارد و حقوقی که از طریق مربیگری به دست میآورم کفاف زندگیام را نمیدهد و مزد زحماتم نمیتواند باشد. سالها طول کشیده تا من پلهپله خودم را به این سطح رساندم و قطعا نسل بعدی خیلی شرایط بهتری خواهند داشت. ولی امیدوارم مسوولان درک کنند و آن چیزی که مزد زحمات ورزشکاران حرفهای هست را بدهند. ورزشکارانی که تمام زندگیشان را برای ورزش میگذارند. مساله مهم این است که یکسری رشتهها در بازیهای آسیایی یا المپیک مدالآور هستند. این رشتهها و ورزشکارانش خودشان را به سطحی رساندهاند که میتوانند مدالآوری کنند ولی ورزش ما چون نوپاست مدالآوری در آن خیلی سخت است. در واقع باید یکی، دو دهه زمان داد تا به آن سطح برسیم. مسوولان این را نمیبینند و فقط مدال بازیهای آسیایی و المپیک را میبینند. امیدوارم کسانی که مسوولیت دارند این را درک کنند که ورزش ما کار خیلی سختی برای کسب مدال در مسابقات جهانی و بازیهای آسیایی و المپیک دارد و برای کسانی که نامبروانهای این رشتهها هستند همان امکاناتی را در نظر بگیرند که برای المپیکیها در نظر میگیرند. مثلا میگویند به اینها شغل میدهند یا جایی استخدام میشوند. برای ورزشهایی نظیر ورزش ما هم اینها لحاظ شود. من سالها در سطح آسیا چهارم میشدم ولی کسی این را نمیدید. همه فقط سکو را میبینند. همه میپرسند رفتی روی سکو یا نه؟ در حالی که ورزش ما این شکلی نیست و ورزشکاران پلهپله بالا میروند. من خودم از سطح خیلی پایین شروع کردم و بعد به مدال آسیا رسیدم و حالا در سطح جهان مدال گرفتم. دو دهه از زندگی من به صورت کامل برای این ورزش رفته. من دقیقا مثل یک کارگر کار کردم تا بتوانم پرچم کشورم را بیاورم بالا. خیلی امید دارم تلاشم دیده شود و شرایط خوبی برای من در نظر بگیرند.
انتهای پیام