ابوالفضل فاتح
چنان که میدانیم باورهای مذهبی از عمیق ترین و ریشه دار ترین و در عین حال لطیف ترین باورهاست و سبک و معنا و هدف زندگی باورمندان را شکل میدهد. نزدیک شدن به باورهای مذهبی انسانها نیازمند دقت، حساسیت و تحفظ فراوانی است چرا که کوچکترین خطا در این حوزه، مسئولیت آور بوده و به شدت یک جامعه مذهبی را دستخوش نگرانی و تلاطم میسازد.
در جوامع پیشرفته، حقوق اساسی و افکار عمومی ملاک بسیاری از موضوعات اساسی است، و پذیرفته نیست از تریبون رسمی حکومت یا مذهب یا قومیت یا حتی ورزش، اقدام به نفرت پراکنی یا هتک و اهانت به گروههای دیگر اجتماعی شود، و معمولا فرد یا گروهی که چنین کند، تحت فشار شدید افکار عمومی برای عذرخواهی و جبران و کناره گیری قرار میگیرد. چرا که این تریبونهای رسمی است که بسیاری دیگر از نظامات اجتماعی را استوار میسازد و باید نسبت به کارکرد آن حساس بود. در حقیقت تریبون رسمی تریبون معیار است و هنجارها را واگو میکند. از مصائب کشور عزیزمان ایران و بسیاری از جوامع نظیر ما، این است که بسیاری از تریبونهای رسمی در حیطهی کسانی قرار گرفته است که چندان آشنا به حقوق اساسی و لوازم آن نیستند و مکرر دیده میشود به راحتی درباره ادیان و اقوام و نژاد و سنتها و شخصیتها و آداب و فرهنگ دیگران سخن گفته میشود وگویی متوجه حساسیت و پیامدهای آن نیستند، و این محدود به موضوع تلخ اخیر نیست و متاسفانه در نزد بسیاری از رجال مذهبی و سیاسی اعم از سنی یا شیعه دیده میشود و باید چاره جویی شود.
همه ما باید از ابتدا بیاموزیم و آموزش دهیم و بدانیم که هیچ کس نمی تواند از یک تریبون رسمی عمومی به باورها و مقدسات یا نَسَب و نژاد و جنسیت و صنف و … هر یک از گروههای اجتماعی تعریض، یا اهانت کند، و یا در سطحی دیگر افراط و خرافه و عدول از حق الناس و بهتان و …. را ترویج نماید، یا مردمی را به بهانه فرهنگ و شمائل و سنت هایشان تمسخر یا تحقیر و یا تهدید نماید (که متاسفانه مکررا شاهد تسامح و تبعیض بسیار بوده ایم). در یک جامعه مدنی، ضرورت دارد، همه تریبونها به ویژه تریبونهای رسمی، تریبون اخلاق، اعتدال و عقلانیت و مدارا باشند و مادام که نماز جمعه تریبون رسمی دانسته میشود مشمول این قاعده است؛ چه آن تریبون، تریبون امام جمعه آزادشهر باشد، چه زاهدان و یا تهران و یا مشهد و تبریز و شیراز و یا تریبونهای رسمی دیگر نظیر مجلس و صدا وسیما و سریال و سینما و ….
اخلاق و حقوق و مصالح اجتماعی اقتضا دارد، تریبون داران، به شکل مضاعف حساب تریبونهای رسمی را از تریبونهای شخصی یا خصوصی و تخصصی متفاوت بدانند ( البته در آن تریبونها هم عدول از حقوق بنیادی پذیرفته نیست) و اکنون نیز در اکثر ملل نسبت به نژاد پرستی، استهزاء و یا اهانت به باورهای دیگران حساسیت زیادی وجود دارد. این مهم اکثریت و اقلیت نمی شناسد.
در واقعه غم انگیز اخیر نزدیک شدن به حریم اهل بیت علیهم السلام، بخش بزرگی از جامعه ایران دچار اندوه، خشم و تلاطم شد. برادران اهل تسنن میپذیرند که سخنان امام جمعه سابق به ویژه درباره نَسَبِ اهل بیت گرانقدر پیامبر (ص)، تخطی از مرزهای یک تریبون رسمی و از مصادیق عرفی و صریح خشونت کلامی و در نوردیدن اخلاق است و ارتباطی به گفت و گوی عقیدتی پیدا نمی کند. با این همه اگر حساب برخی مواضع غیر رسمی و پراکنده را کنار بگذاریم، انصاف اقتضاء دارد که عرض شود، علمای مذهب و جامعه شیعه در واکنش به اظهارات امام جمعه سابق اهل سنت، با درک هوشمندانه شرایط، مجموعا تاب آوری بسیار بالا و کم سابقهای از خود نشان داده و شاخصهای جدیدی را گوشزد کردند. شاهد بودیم که اعاظم درجه اول، به رغم اندوه و آزردگی عمیق، عموما خویشتنداری اختیار کرده و به یادآوری خطوط قرمز و تکریم عقاید مردم اکتفا نموده اند. اساتید و مجتهدان به ویژه حوزه خراسان و قم پاسخهای تاریخی و روایی و فقهی همراه با ادب و آداب گفت و گو ارائه دادند. در تریبونهای رسمی نظیر نماز جمعه ها، به خشونتی دامن زده نشد و از سوی جریانات سیاسی نیز مدارای فراوانی مشاهده شد. جامعه رهبران اهل سنت نیز جانب تلطیف و دوری گزینی از تشدید و تا حدی عذرخواهی را برگزیدند. از حواشی رسانههای غیر رسمی که بگذریم، هر چه بود، مجموعا جامعه مذهبی ایران از اهل تشیع و اهل تسنن رویکرد انعطاف و مراعات و پرهیز از عمومیت دادن به دیگران را برگزیدند.
کشور عزیزمان دچار مشکلات و پیچیدگیهای فراوانی است. به دلیل همان پیچیدگی ها، باید از این ماجرا عبرت گرفته و در عین حال از این گلوگاه تلخ عبور کرد. جامعهی فرهیخته، جامعه ایست که بتواند از عبرت و عبور، آمیزهای برای بلوغ و رشد یافتگی بسازد. باید به آینده اندیشید و در این مسیر، انتظار میرود که نخبگان در فضای تخصصی و عمومی گفت و گوهایی برای اجتناب از هر گونه خشونتهای کلامی آغاز نمایند. از دیدگاه حقیر، گفت و گو آیین همزیستی و از اصلی ترین نیازهای هر نوع توسعهای است و زمان و مکان نمی شناسد و از آسیبهای اصلی که در دهههای اخیر مواجه بوده ایم، عدم پایبندی به امر گفت و گو است. تحکم، آیین گفت و گو نیست. گفت و گو اصولی دارد که به دریافت و مطالعات این حقیر از جملهی این اصول: رعایت چند صدایی، رعایت انصاف، پرهیز از خشونت ( پرهیز هر نوع تهمت، توهین، تحقیر و … و احترام به آراء و باورهای دیگران)، پرهیز از تبعیض، ابتناء بر آگاهی بخشی (مبتنی بر اطلاعات و استدلال بودن) و رعایت اصل کرامت انسان و حقوق متقابل است. که اگر این اصول رعایت شود، دلیلی ندارد که پذیرفته نشود.
فراموش نکنیم که گرفتار تریبون هایی هستیم که صبح تا شام در میان مذاهب و اقوام اعم از شیعه و سنی پمپاژ نفرت میکنند و چه بسا نمی دانند چه چیزی اهانت و هتک به باور دیگران است و چه چیزی صیانت از باور خود. علاوه فراموش نکنیم، جامعه ما از نابرابریهای فراوانی رنج میبرد که بعضا چشم احساس و عقل را در تشخیص صواب و ناصواب دچار اشکال میکند. فراموش نکنیم بسیاری از نقاط حاشیهای میهن مان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم مانده اند. فراموش نکنیم، ظلم فاحش به شیعیان مظلوم مقیم عربستان و بسیاری دیگر از کشورهای با اکثریت اهل تسنن نیز ملاک بی تفاوتی ما به عدالت در ایران عزیز نیست، ما خود را پیرو مکتب علی (ع) میدانیم، اما چه بسیار یکدیگر را آزرده ایم. که همه نیازمند چاره جویی حکیمانه است.
بر اساس همین حکمت، واکنش گروهی از مردمان آزادشهر، در فضای شکل گرفته فعلی نیز باید درک شود. آنها ارزیابی متفاوتی دارند، و لو درمصداق اشتباه کرده باشند. شناخت آنها از امام جمعه سابق که در طول سالها شکل گرفته، با شناخت دیگر بخشهای جامعه متفاوت است و با توجه به بیانیه ابراز ارادت به اهل بیت علیهم السلام، خطای رخ داده را عمدی نمی دانند و امید به پذیرش عذرخواهی دارند. آنها نیز باید بدانند این جراحت جانسوز است و دلهای شیعیان اهل بیت علیهم السلام به آسانی آرام نمی شود و نیاز به جبران دارد. مهم این است که این نوع واکنشها در قالب مدنی صورت پذیرد و همه مراقبت کنند، کج رفتاری یا خشونتی روی ندهد. قبول دارم این مسائل پیچیده و دشوار است، اما بالاخره همه باید از جایی تمرین کنیم. اگر مداخله و خشونتی از سوی افراطیون یا خودسرهای آن سوی و این سوی رخ ندهد، به مرور جامعه حساب هواداری متعصبانه از یک اقدام غلط و قبیلهای را، از هواداری مبتنی بر منطق همزیستی مسالمت آمیز جدا خواهد ساخت و بدین گونه به تدریج افراط منزوی، و عقلانیت و اعتدال و احترام و انصاف و عدم تبعیض و گفت و گو جایگزین خواهد شد و این از مقدمات یک جامعه توسعه یافته است.
واقعهی بسیار تلخ اخیر، دلهای محبان اهل بیت علیهم السلام را شکسته و زخمی عمیق بر جای گذاشت. این اشتباه و رخداد میتوانست علاوه بر این، در شرایط انباشت سایر شکافهای اجتماعی، منجر به پیامدهای دیگری شده و نتایج بسیار ناگواری داشته باشد، لکن به لطف خداوند، با درایت و هاضمهی جامعه ایرانی و بزرگان مذاهب در مسیر بهتری قرار گرفت و چه بسا بتواند نمونهای از عبور به سوی روشنایی از دل تاریکی را به منصه ظهور رساند و امیدهایی را نسبت به عظمت ادراک جامعه ایرانی و اهتمام این جامعهی خوش بنیاد به پیشگیری از این گونه جفاها و تلخی ها، و همزیستی در عین حفظ باورها و مقدسات و ارزشها به رخ کشد و نشان دهد چرا جامعه ایرانی با کظم و دوراندیشی مومنانه ولو با خون دل، راههای عبور از بحرانها و بازسازی خود را میشناسد. از همین روست که طی قرون متمادی در صلح و آرامش، کنار هم زیسته ایم. امید است پس از این، هرگز شاهد نزدیک شدن به حریم باورهای بنیادی مردم نباشیم و تریبونها اعم از شیعه و سنی نسبت به رموز اسلام و خاندان پیامبر (ص) و یکدیگر مراقبتی مضاعف داشته باشند. البته در هر جامعه ای، همیشه قلیلی هستند که مسیر افراط را خواهند برگزید، اما این هرگز شامل اکثریت نخواهد شد. ان شاء الله
چنان که میدانیم باورهای مذهبی از عمیق ترین و ریشه دار ترین و در عین حال لطیف ترین باورهاست و سبک و معنا و هدف زندگی باورمندان را شکل میدهد. نزدیک شدن به باورهای مذهبی انسانها نیازمند دقت، حساسیت و تحفظ فراوانی است چرا که کوچکترین خطا در این حوزه، مسئولیت آور بوده و به شدت یک جامعه مذهبی را دستخوش نگرانی و تلاطم میسازد.
در جوامع پیشرفته، حقوق اساسی و افکار عمومی ملاک بسیاری از موضوعات اساسی است، و پذیرفته نیست از تریبون رسمی حکومت یا مذهب یا قومیت یا حتی ورزش، اقدام به نفرت پراکنی یا هتک و اهانت به گروههای دیگر اجتماعی شود، و معمولا فرد یا گروهی که چنین کند، تحت فشار شدید افکار عمومی برای عذرخواهی و جبران و کناره گیری قرار میگیرد. چرا که این تریبونهای رسمی است که بسیاری دیگر از نظامات اجتماعی را استوار میسازد و باید نسبت به کارکرد آن حساس بود. در حقیقت تریبون رسمی تریبون معیار است و هنجارها را واگو میکند. از مصائب کشور عزیزمان ایران و بسیاری از جوامع نظیر ما، این است که بسیاری از تریبونهای رسمی در حیطهی کسانی قرار گرفته است که چندان آشنا به حقوق اساسی و لوازم آن نیستند و مکرر دیده میشود به راحتی درباره ادیان و اقوام و نژاد و سنتها و شخصیتها و آداب و فرهنگ دیگران سخن گفته میشود وگویی متوجه حساسیت و پیامدهای آن نیستند، و این محدود به موضوع تلخ اخیر نیست و متاسفانه در نزد بسیاری از رجال مذهبی و سیاسی اعم از سنی یا شیعه دیده میشود و باید چاره جویی شود.
همه ما باید از ابتدا بیاموزیم و آموزش دهیم و بدانیم که هیچ کس نمی تواند از یک تریبون رسمی عمومی به باورها و مقدسات یا نَسَب و نژاد و جنسیت و صنف و … هر یک از گروههای اجتماعی تعریض، یا اهانت کند، و یا در سطحی دیگر افراط و خرافه و عدول از حق الناس و بهتان و …. را ترویج نماید، یا مردمی را به بهانه فرهنگ و شمائل و سنت هایشان تمسخر یا تحقیر و یا تهدید نماید (که متاسفانه مکررا شاهد تسامح و تبعیض بسیار بوده ایم). در یک جامعه مدنی، ضرورت دارد، همه تریبونها به ویژه تریبونهای رسمی، تریبون اخلاق، اعتدال و عقلانیت و مدارا باشند و مادام که نماز جمعه تریبون رسمی دانسته میشود مشمول این قاعده است؛ چه آن تریبون، تریبون امام جمعه آزادشهر باشد، چه زاهدان و یا تهران و یا مشهد و تبریز و شیراز و یا تریبونهای رسمی دیگر نظیر مجلس و صدا وسیما و سریال و سینما و ….
اخلاق و حقوق و مصالح اجتماعی اقتضا دارد، تریبون داران، به شکل مضاعف حساب تریبونهای رسمی را از تریبونهای شخصی یا خصوصی و تخصصی متفاوت بدانند ( البته در آن تریبونها هم عدول از حقوق بنیادی پذیرفته نیست) و اکنون نیز در اکثر ملل نسبت به نژاد پرستی، استهزاء و یا اهانت به باورهای دیگران حساسیت زیادی وجود دارد. این مهم اکثریت و اقلیت نمی شناسد.
در واقعه غم انگیز اخیر نزدیک شدن به حریم اهل بیت علیهم السلام، بخش بزرگی از جامعه ایران دچار اندوه، خشم و تلاطم شد. برادران اهل تسنن میپذیرند که سخنان امام جمعه سابق به ویژه درباره نَسَبِ اهل بیت گرانقدر پیامبر (ص)، تخطی از مرزهای یک تریبون رسمی و از مصادیق عرفی و صریح خشونت کلامی و در نوردیدن اخلاق است و ارتباطی به گفت و گوی عقیدتی پیدا نمی کند. با این همه اگر حساب برخی مواضع غیر رسمی و پراکنده را کنار بگذاریم، انصاف اقتضاء دارد که عرض شود، علمای مذهب و جامعه شیعه در واکنش به اظهارات امام جمعه سابق اهل سنت، با درک هوشمندانه شرایط، مجموعا تاب آوری بسیار بالا و کم سابقهای از خود نشان داده و شاخصهای جدیدی را گوشزد کردند. شاهد بودیم که اعاظم درجه اول، به رغم اندوه و آزردگی عمیق، عموما خویشتنداری اختیار کرده و به یادآوری خطوط قرمز و تکریم عقاید مردم اکتفا نموده اند. اساتید و مجتهدان به ویژه حوزه خراسان و قم پاسخهای تاریخی و روایی و فقهی همراه با ادب و آداب گفت و گو ارائه دادند. در تریبونهای رسمی نظیر نماز جمعه ها، به خشونتی دامن زده نشد و از سوی جریانات سیاسی نیز مدارای فراوانی مشاهده شد. جامعه رهبران اهل سنت نیز جانب تلطیف و دوری گزینی از تشدید و تا حدی عذرخواهی را برگزیدند. از حواشی رسانههای غیر رسمی که بگذریم، هر چه بود، مجموعا جامعه مذهبی ایران از اهل تشیع و اهل تسنن رویکرد انعطاف و مراعات و پرهیز از عمومیت دادن به دیگران را برگزیدند.
کشور عزیزمان دچار مشکلات و پیچیدگیهای فراوانی است. به دلیل همان پیچیدگی ها، باید از این ماجرا عبرت گرفته و در عین حال از این گلوگاه تلخ عبور کرد. جامعهی فرهیخته، جامعه ایست که بتواند از عبرت و عبور، آمیزهای برای بلوغ و رشد یافتگی بسازد. باید به آینده اندیشید و در این مسیر، انتظار میرود که نخبگان در فضای تخصصی و عمومی گفت و گوهایی برای اجتناب از هر گونه خشونتهای کلامی آغاز نمایند. از دیدگاه حقیر، گفت و گو آیین همزیستی و از اصلی ترین نیازهای هر نوع توسعهای است و زمان و مکان نمی شناسد و از آسیبهای اصلی که در دهههای اخیر مواجه بوده ایم، عدم پایبندی به امر گفت و گو است. تحکم، آیین گفت و گو نیست. گفت و گو اصولی دارد که به دریافت و مطالعات این حقیر از جملهی این اصول: رعایت چند صدایی، رعایت انصاف، پرهیز از خشونت ( پرهیز هر نوع تهمت، توهین، تحقیر و … و احترام به آراء و باورهای دیگران)، پرهیز از تبعیض، ابتناء بر آگاهی بخشی (مبتنی بر اطلاعات و استدلال بودن) و رعایت اصل کرامت انسان و حقوق متقابل است. که اگر این اصول رعایت شود، دلیلی ندارد که پذیرفته نشود.
فراموش نکنیم که گرفتار تریبون هایی هستیم که صبح تا شام در میان مذاهب و اقوام اعم از شیعه و سنی پمپاژ نفرت میکنند و چه بسا نمی دانند چه چیزی اهانت و هتک به باور دیگران است و چه چیزی صیانت از باور خود. علاوه فراموش نکنیم، جامعه ما از نابرابریهای فراوانی رنج میبرد که بعضا چشم احساس و عقل را در تشخیص صواب و ناصواب دچار اشکال میکند. فراموش نکنیم بسیاری از نقاط حاشیهای میهن مان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم مانده اند. فراموش نکنیم، ظلم فاحش به شیعیان مظلوم مقیم عربستان و بسیاری دیگر از کشورهای با اکثریت اهل تسنن نیز ملاک بی تفاوتی ما به عدالت در ایران عزیز نیست، ما خود را پیرو مکتب علی (ع) میدانیم، اما چه بسیار یکدیگر را آزرده ایم. که همه نیازمند چاره جویی حکیمانه است.
بر اساس همین حکمت، واکنش گروهی از مردمان آزادشهر، در فضای شکل گرفته فعلی نیز باید درک شود. آنها ارزیابی متفاوتی دارند، و لو درمصداق اشتباه کرده باشند. شناخت آنها از امام جمعه سابق که در طول سالها شکل گرفته، با شناخت دیگر بخشهای جامعه متفاوت است و با توجه به بیانیه ابراز ارادت به اهل بیت علیهم السلام، خطای رخ داده را عمدی نمی دانند و امید به پذیرش عذرخواهی دارند. آنها نیز باید بدانند این جراحت جانسوز است و دلهای شیعیان اهل بیت علیهم السلام به آسانی آرام نمی شود و نیاز به جبران دارد. مهم این است که این نوع واکنشها در قالب مدنی صورت پذیرد و همه مراقبت کنند، کج رفتاری یا خشونتی روی ندهد. قبول دارم این مسائل پیچیده و دشوار است، اما بالاخره همه باید از جایی تمرین کنیم. اگر مداخله و خشونتی از سوی افراطیون یا خودسرهای آن سوی و این سوی رخ ندهد، به مرور جامعه حساب هواداری متعصبانه از یک اقدام غلط و قبیلهای را، از هواداری مبتنی بر منطق همزیستی مسالمت آمیز جدا خواهد ساخت و بدین گونه به تدریج افراط منزوی، و عقلانیت و اعتدال و احترام و انصاف و عدم تبعیض و گفت و گو جایگزین خواهد شد و این از مقدمات یک جامعه توسعه یافته است.
واقعهی بسیار تلخ اخیر، دلهای محبان اهل بیت علیهم السلام را شکسته و زخمی عمیق بر جای گذاشت. این اشتباه و رخداد میتوانست علاوه بر این، در شرایط انباشت سایر شکافهای اجتماعی، منجر به پیامدهای دیگری شده و نتایج بسیار ناگواری داشته باشد، لکن به لطف خداوند، با درایت و هاضمهی جامعه ایرانی و بزرگان مذاهب در مسیر بهتری قرار گرفت و چه بسا بتواند نمونهای از عبور به سوی روشنایی از دل تاریکی را به منصه ظهور رساند و امیدهایی را نسبت به عظمت ادراک جامعه ایرانی و اهتمام این جامعهی خوش بنیاد به پیشگیری از این گونه جفاها و تلخی ها، و همزیستی در عین حفظ باورها و مقدسات و ارزشها به رخ کشد و نشان دهد چرا جامعه ایرانی با کظم و دوراندیشی مومنانه ولو با خون دل، راههای عبور از بحرانها و بازسازی خود را میشناسد. از همین روست که طی قرون متمادی در صلح و آرامش، کنار هم زیسته ایم. امید است پس از این، هرگز شاهد نزدیک شدن به حریم باورهای بنیادی مردم نباشیم و تریبونها اعم از شیعه و سنی نسبت به رموز اسلام و خاندان پیامبر (ص) و یکدیگر مراقبتی مضاعف داشته باشند. البته در هر جامعه ای، همیشه قلیلی هستند که مسیر افراط را خواهند برگزید، اما این هرگز شامل اکثریت نخواهد شد. ان شاء الله