شاه قاجار در سفر فرنگ مهمان تزار روسیه بود و آنجا در بازدیدهایش از عمارتهای سلطنتی برای نخستین بار زیبایی چراغ برق را دید و به نظرش «چراغ بهشتی» آمد و در خاطراتش نوشت:
«خیلی خوب عمارتی است. دو سفر سابق هم که آمده بودیم همین جا به عین همانطور است که دیده بودیم. چیزی که تازگی داشت ۵ چهلچراغ در اتاق شام بود که با چراغ الکتریسیته روشن شده بود و کاسههای چهره رنگ داشتند. به قدری قشنگ بود که مثل چراغ پریان یا چراغ بهشتی به نظر میآمد و تمام تالار را مثل روز روشن کرده بود، در صورتی که چشم را هم نمیزد.»
همان موقع ناصرالدین به سرش افتاد که برق را به تهران بیاورد و تاریخ میگوید به آرزویش هم رسید. گویا «حاجعلیخان امین الدوله» با همکاری یک مهندس فرانسوی یک دستگاه کوچک برای تولید برق به تهران آورد و در خیابان باب همایون مستقر کرد و ناصرالدینشاه هم رفت و کلید را زد و اولین چراغ روشن شد؛ و این مولد کوچک برای مدتی چند چراغ برق را در خیابان باب همایون روشن کرده بود.
روایت دیگر این است که «محمدحسن امین الضرب» برای اولین بار یک مولد برق به ایران آورد که کاخ گلستان را روشن کرد و بعدها برای مراسم تعزیه در تکیه دولت نیز استفاده شد.
عهد ناصری که تمام شد عهد مظفری رسید و یک بار که «محمدحسین امین الضرب» که پسر همان «محمدحسن امین الضرب» بود همراه مظفرالدینشاه قاجار به روسیه رفته بود و همانجا تصمیم گرفت یک کارخانه برق وارد ایران کند و برق بفروشد به مردم.
به این ترتیب در سال ۱۲۸۴ شمسی یک کارخانه برق ۴۰۰ کیلو واتی خرید و آورد تهران و گذاشت در همان خیابان «چراغ گاز» تا اسم خیابان بشود «چراغ برق». یک امتیازنامه هم از مظفرالدینشاه گرفت و نخستین کسی شد که در تهران کارخانه برق شهری راه انداخت و در تاریخ ملقب شد به «پدر برق ایران».
کارخانه اش هم روزی ۶ ساعت برق تولید میکرد و میفروخت به خانههای اعیان و برخی مغازه داران آن حوالی. جالب اینکه میزان هزینه برق مشترکان بر اساس تعداد چراغهای هر خانه یا مغازه تعیین میشد که به تناوب شمارش میشد؛ برای هر چراغ بسته میزان مصرفش از ۴ شاهی تا ۱۰ شاهی.
با همین کارخانه برق امین الضرب خیابانهای چراغ برق، لاله زار، شاه آباد و سعدی هم روشن شد. خیابان لالهزار بعدها روشنتر هم شد و شد نماد نوگرایی در ایران و «شانزه لیزه تهران» لقب گرفت. جالب اینکه همان موقع هم خیلیها طرف چراغهای برق خیابانها نمیرفتند یا از کنار آنها ذکرگویان میگذشتند که مبادا از این جادوی منور فرنگی آسیبی ببینند!
آن روزگاران نیروی برق و روشنایی چراغ برقی هنوز در جامعه ایران پدیدهای عجیب و رازآلود بود و مردم ساده دل دوره قاجار هم شنیده بودند که برق خطرناک است و آدم را میکشد و میترسیدند از این عجایب و غرایب نوظهور. البته برخی هم میرفتند تماشا و «جعفر شهری» در کتاب «تهران قدیم» دراینباره چنین روایت کرده است:
«کارخانه امین الضرب از عجایبی بود که تا سالها موجب حیرت و تماشای مردم شهر شده بود. هر غروب به تماشایش میرفتند و مدتها به شگفتی اش لب به دندان میگزیدند و لاحول میگفتند.
اما با این همه که هر نور لامپش تا ساعتها وقت مردم را به تماشا میگرفت، اندک عکس العمل و رغبتی به استفاده از آن نشان نمیدادند و تنها فایدهای که از آن مترتب میشد همان نور چند لامپ دو سه خیابان اطراف اندرون شاهی بود و بس، که اول غروب روشن و آخر شب از خود کارخانه خاموش میگردید.»
صنعت برق در ایران به کندی پیش رفت و برق تا پایان دوره قاجار بیشتر مصرف صنعتی داشت؛ برخی کارخانههای بزرگ برای خودشان مولد برق داشتند و مصرف خانگی همچنان محدود بود. با این حال بنا به اسناد تاریخی مولدهای برق در برخی شهرهای بزرگ ایران ازجمله تبریز و مشهد و رشت فعال بودند و مقدار محدودی برق تولید میکردند برای طرفداران روشنایی از نوع مدرن و فرنگی.
راه اندازی کارخانههای تولید برق نیز دردسر کم نداشت؛ از گرانی مولدها گرفته تا دشواریها و خطرهای حمل ونقل و استخدام مهندس خارجی برای راه اندازی و مراقبت از تجهیزات و البته یافتن مشتریهایی که بالاخره از چراغ نفتی و روغنی دست بکشند و برق بخرند برای خانه یا مغازه شان.
نکته جالبی هم که شاید خیلیها ندانند اینکه یکی از نخستین اماکنی که در ایران با چراغهای برقی نورانی شد حرم مطهر رضوی بود.
در عهد مظفری «حاج محمد باقر میلانی» یک مولد برق به قیمت ۸هزار تومان خرید و از روسیه باهزار زحمت به مشهد مقدس برد و حرم را نورانی کرد. این مولد برق ۴۰۰ لامپ را روشن میکرد و تجهیزات آن در «بالاخیابان» مشهد مستقر بود و بخشی از این خیابان را هم نور میداد.
منبع: خبرگزاری میزان