«برنامه دولت این است که در کوتاهترین زمان ممکن فقر مطلق را از بین ببرد و اساس کار ما توانمندسازی است وگرنه پرداخت مبلغی آن هم به میزان ناکافی در سر ماه که مسئله مهمی نیست». جملات ذکر شده، اظهارات ابراهیم رئیسی در دیدار با مردم یزد است.این اظهارات در حالی بیان میشود که مهمترین شعار انتخاباتی رئیسی در رقابتهای انتخاباتی، حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بود. با این وجود از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم قیمت کالاهای مورد نیاز مردم نه تنها کاهش پیدا نکرد، بلکه با روند افزایشی نیز مواجه شد. سوال مهم این است که با توجه به شرایط موجود رئیسی چگونه میخواهد فقر مطلق را از بین ببرد.
گزارش جدید وزارت کار ایران نشان میدهد که بیش از یک سوم جمعیت ایران در «فقر مطلق» زندگی میکنند و تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی زندگی کردهاند از ۲۶ میلیون نفر به حدود ۳۰ میلیون نفر رسیده است. فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با اشاره به پژوهشهای اخیر هشدار میدهد که افزایش سریع جمعیت زیر خط فقر در ایران به مرحله «شوکآوری» رسیده است.مومنی معتقد است «نتایج پژوهشها، بهویژه مطالعه موسسه عالی پژوهش نشان میدهد که در دوره سه ساله ۹۶ تا ۹۹ جمعیت زیر خط فقر بیش از دو برابر شده و این نیازمند گفتگوهای جدی است و باید بررسی شود که چه عواملی موجبات ایجاد این شوک را فراهم کرده است؟!».
معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با استناد با این پژوهش اعلام کرد تا پایان سال گذشته ۲۶ میلیون ایرانی در فقر مطلق زندگی میکردهاند. این معاونت میگوید با توجه به افزایش قیمتها، عدم افزایش متناسب دستمزدها و بیکاری حدود ۲ میلیون نفر بر اثر پاندمی کرونا برآورد میشود جمعیت زیر خط مطلق فقر تا پایان سال به ۳۰ میلیون نفر افزایش یابد.
مراد راهدای استاد اقتصاد در این زمینه معتقد است: «ما یک فقر نسبی و یک فقر مطلق داریم. فقر مطلق یعنی شخص نان شب هم ندارد و شاید در طول ماه تنها به اندازه ده روز خوراک داشته باشد، چه برسد به بحث مسکن و پوشاک و…؛ این یعنی فقر مطلق و شخص در این شرایط مشکل حیات دارد. در فقر نسبی شخص فقیر است، ولی به این صورت نیست که نان و پنیر گیرش نیاید و نتواند حداقل زندگی و خوراک و پوشاک و مسکن خود را تأمین کند. فرزندش را در مدارس دولتی ثبت نام میکند و در بیماری به بیمارستان دولتی میرود. شاید بتواند چهار یا پنج سال یک بار با قطار یا اتوبوس به مشهد هم برود، اما نمیتواند طبق نیاز و در مقایسه با دیگران و در شأنی که انتظار دارد و منطقی است، زندگی کند. این یعنی فقر نسبی که میزان درآمد یا خط فقر در برای یک خانوار چهار نفری حداقل ۱۲ میلیون تومان است. وقتی سر انگشتی حساب میکنید تقریبا ۷۰% از مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند.برای تحلیل و بررسی این موضوع با کارشناسان گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
رزاقی: ممکن است میزان خط فقر مطلق از ۳۰ میلیون تجاوز کند
ابراهیم رزاقی استاد سابق اقتصاد دانشگاه تهران در این زمینه گفت: در گذشته خط فقر مطلق در حدود ۱۰ میلیون تومان بود که این رقم با توجه به گرانیهای اخیر و عدم افزایش حقوق میتواند تا ۱۲ میلیون نیز افزایش داشته باشد. به همین دلیل سوال اینجاست که کسانی که به مردم وعده میدهند چگونه میخواهند این خط فقر را بشکنند و به وعدههای خود عمل کنند؟ من تعجب میکنم دوستان آقای رئیسی به دنبال ایجاد سرمایهداری در کشور هستند. سرمایهداری در ایران از دولت آقای هاشمی آغاز شد و تا امروز در دولتهای مختلف وجود داشته است.
این اقتصاددان افزود: برخی ارقام نگرانکننده است. به عنوان مثال مجلس عنوان میکند در حدود ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند. آمارهای رسمی دیگر نشان میدهد که بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر در کشور زیر خط فقر مطلق هستند. بدون تردید اگر این وضعیت ادامه پیدا کند و سیاستهای اقتصادی تغییر نکند این آمارها روزبه روز افزایش پیدا میکند و در آینده به شکل غیرقابل کنترلی در خواهد آمد. به همین دلیل اگر دولت رئیسی قصد دارد در بین افکار عمومی جامعه برای خود جایگاه ایجاد کند در ابتدا باید برای کاهش فقر راه حل اساسی پیدا کند. کاهش فقر در کشور نیازمند یک عزم ملی و همراهی همه نهادها و دستگاهها است و تا زمانی که این عزم ملی شکل نگیرد نمیتوان نسبت به آینده امیدوار بود.
ابراهیم نکو: ۹۰ درصد مردم ایران فقر را به شکلهای مختلف چشیدهاند
ابراهیم نکو نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی نیز در این زمینه گفت: تعریف دقیقی از اصطلاحات اقتصادی صورت نگرفته و به همین دلیل آمارهای مختلفی در زمینه فقر نسبی و فقر مطلق در کشور ارائه میشود. کسانی که میزان خط فقر را ۱۰ و ۱۲ میلیون عنوان میکنند باید معیار خود را براساس شاخصهای اقتصادی مشخص کنند که براساس چه معیارهایی این میزان را خط فقر میدانند. این مشکلی است که هنوز کارشناسان اقتصادی نتوانسته اند به آن پاسخ بدهند.
وی افزود: خط فقر ۱۲ میلیونی دارای پیچیدگیهای است که تحلیل را مشکل میکند. به عنوان مثال ما هنوز نمیدانیم که چه میزان از این افراد مستأجر هستند و چه میزان خانه دارند. در صورت مشخص شدن این موضوع نیز بررسی وضعیت متفاوت خواهد بود. ما هنوز با ابهامات جدی در این زمینه مواجه هستیم. این در حالی است که در برخی از کشورهای توسعهیافته این ابهامات برطرف شده است. اگر معیارهایی مانند مسافرت و میزان تفریح خانوادهها را در نظر بگیریم به احتمال زیاد باید در خطر فقر متعارف امروز تغییراتی ایجاد شود. این تغییر نیز به دلیل این است که در شرایط کنونی میزان سفر خانوادهها و حتی داشتن خودرو برای آنها در وضعیت نامناسبی قرار دارد. من معتقدم ۹۰ درصد مردم ایران در زندگی خود به شکلهای مختلف فقر را چشیدهاند. حتی اگر کسانی بیشتر از ۱۲ میلیون نیز درآمد داشته باشند، اما به انحای مختلف طعم فقر را چشیدهاند.
در چنین شرایطی دولت رئیسی برای جلوگیری از عمیقتر شدن وضعیت فقر و کاهش آن، باید به صورت جدی با گروهها و نهادهای رانتی غیرپاسخگو برخورد کند و دست آنها را از اقتصاد کوتاه کند. این گروههای رانتی همواره بخش مهمی از اقتصاد کشور را در اختیار داشته و بدون پاسخگویی نسبت به عملکرد خود رفتار کردهاند. اگر رئیسی در واقع قصد دارد فقر را در کشور ریشهکن کند، باید منابع این گروه رانتی را از آنها بگیرد و به تولید کشور تزریق کند. در چنین شرایطی میتوان شاهد رونق اقتصادی و کسب و کارها بود.
دوم اینکه مجموعه حاکمیت به این نتیجه برسند که مناقشه اتمی ایران باید پایان پذیرد و سطح تنش با برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان کاهش پیدا کند. حتی در صورت تحولات آینده احتمالی در کشور، زمینه برای گفتوگوی جدیتر با کشورهای غربی با موضوع رفع مشکلات فراهم شود. در چنین شرایطی دولت رئیسی میتواند از سرمایههای خارجی برای تقویت بنیه اقتصادی کشور استفاده کند و پولهای بلوکه شده را در اختیار تولید قرار بدهد.در نتیجه اگر دولت رئیسی قصد دارد فقر مطلق را در کشور ریشهکن کند باید ارکان مختلف حاکمیت را در راستای این رویکردها با خود همراه کند. اتفاقی که با توجه به حمایتهایی که از وی میشود و همراهی ساختار قدرت امکانپذیر است.