در ویژهنامه نوروزی روزنامه شرق میخوانیم: «امکان ندارد فردی از رجال سیاسی بعد از انقلاب باشد و نامش در کتابهای خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی نیامده باشد. از تیزهوشی هاشمی بود که خاطرات روزانهاش حالا منبع و سند مطمئنی شده تا بتوان بر اساس آن، مواضع و دیدگاههای دیگر سیاسیون را مرور و بررسی کرد. علی لاریجانی نیز یکی از آن چهرههاست که در خاطرات دهه ۷۰ آیتالله حضور دارد و اتفاقا رابطه متعادل و روراستی با هم داشتهاند. مرور این خاطرات، هم چهره بهتری از لاریجانی نشان میدهد و هم مروری است بر مهمترین اتفاقات آن دهه که سیاسیترین سالهای بعد از پیروزی انقلاب بود.
سال ۷۱
حضور مستمر علی لاریجانی در خاطرات آیتالله از تیرماه سال ۷۱ آغاز میشود؛ درست بعد از استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد. خاتمی که از سال ۶۱ و کابینه اول میرحسین موسوی، سکان فرهنگی کشور را در دست داشت، در سوم تیر سال ۷۱ به دلیل فشارها استعفا داد. هاشمی نیز به جای او لاریجانی را که تا پیش از آن جانشین ستاد کل سپاه بود، برای این سمت کاندیدا کرد. او در خاطرات ۲۲ تیرماه آن سال نوشته: «آقای علی لاریجانی آمد و درباره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مذاکره شد.» او البته طرفدارانی هم دارد؛ در ۱۹ تیرماه حبیبالله عسگراولادی، از اعضای ارشد مؤتلفه اسلامی، به دیدار هاشمی میرود و از انتخاب لاریجانی برای وزارت ارشاد اظهار رضایت میکند.
مرحوم هاشمی خاطره رأی اعتماد وزیر جدیدش را در ۲۰ مرداد این گونه تعریف میکند: «ساعت نُه صبح برای معرفی آقای علی لاریجانی به مجلس رفتم. نمایندگان خیلی با گرمی و صمیمیت برخورد کردند. صحبت کوتاهی کردم و به دفتر برگشتم. رأی خوبی آورد. کسی مخالفت نکرد.»
لاریجانی بعد از رسیدن به وزارت، دو کار را در پیش میگیرد: تعویض مدیران سابق و تلاش برای آزادکردن ویدئو. آیتالله در خاطره ۱۲ مهر سال ۷۱ مینویسد: «ساعت دَه، علی لاریجانی آمد. گزارش اقدامات در خصوص سازماندهی، عزل و نصبها و اصلاحات را داد. مدعی است وضع وزارتخانه در زمان آقای خاتمی بد بوده؛ معمولا مدیران جدید، چنین قضاوتی در مورد گذشته میکنند. برای آزادکردن ویدئو و فعالترنمودن فیلمسازی و ویدئوکلوبها و ساخت وسیع سینما اجازه خواست. قرار شد در مورد کمک به فیلمسازان خوب و کتابهای خوب و انضمام سازمان میراث فرهنگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند؛ سیاستهای خوبی ارائه کرد.»
لاریجانی خیلی سریع با کابینه هاشمی هماهنگ و همراه میشود و حتی تلاش میکند در مقابل منتقدان دولت کاری انجام دهد. رئیس دولت پنجم در خاطره ۱۹ دی در این باره نوشته: «آقایان علی لاریجانی، محسن هاشمی، فریدون وردینژاد و اخوی محمد، رئیس سازمان صداوسیما آمدند. از اقدامات مخرب رقبا نگران بودند. گفتم ما مقابلهبهمثل نمیکنیم و مانع تبلیغاتشان نمیشویم ولی میشود بر محور امیدوارکردن مردم، با توضیح کارها و برنامههای دولت و جلوگیری از گرانکردن کالاهای مهم کار کرد.»
سال ۷۲
اردیبهشت سال ۷۲، هاشمی رفسنجانی خود را برای ششمین دوره انتخابات ریاستجمهوری آماده میکند و علی لاریجانی را به عنوان حامی در کنار خود دارد. هاشمی در خاطرات آن روزهای خود به تاریخ هشتم اردیبهشت این گونه مینویسد: «سر شب آقای لاریجانی آمد. درباره تبلیغات انتخابات پیشنهادهایی داشت» و در ۲۵ اردیبهشت نیز نوشته: «عصر لاریجانی آمد. برای تشکیل ستاد تبلیغات انتخابات اصرار داشت. گفتم خودشان باشند و افراط در تبلیغ نکنند و کارها هزینهبر نباشد.»
بعد از انتخابات و پیروزی دوباره هاشمی، لاریجانی با یک پیشنهاد خاص به دیدار او میرود؛ پیشنهادی که البته در همان حد ماند و هنوز هم برخی رؤسای جمهور از آن برای کسب محبوبیت استفاده میکنند. هاشمی در ۱۲ تیرماه سال ۷۲ نوشت: «آقای لاریجانی پیشنهاد داشت که ترتیبی بدهیم ایرانیهایی که در خارج هستند ولی میترسند به ایران بیایند و فعلا با بستگان خود در ترکیه دیدار میکنند؛ به نحوی بتوانند در جایی مثل جزیره کیش ملاقات کنند.»
۲۵ مرداد، آیتالله کابینه دوم خود را به مجلس چهارم معرفی میکند؛ علی لاریجانی رأی لازم را برای ادامه کار به دست میآورد اما در عین ناباوری رئیس دولت، مرحوم محسن نوربخش برای تصدی وزارت اقتصاد رأی نمیآورد. در اینجا باز هم لاریجانی تلاش میکند تا به عنوان مشاور در کنار او حضور داشته باشد. هاشمی مینویسد: «ساعت سه بعد از ظهر، نتیجه رأیگیری اعلام شد. قبل از اعلام، مهدی آمد و خبر افتادن دکتر نوربخش را داد. دکتر روحانی هم تلفنی خبر داد. برای همه مایه تعجب بود، چون در مذاکرات مخالفتی با او نبود. آقای لاریجانی تلفنی اطلاع داد که تلویزیون بیبیسی بلافاصله خبر را نقل کرده و تحلیل روی آن گذاشته است. پیشنهاد داشت که من برای تغییر مسیر تحلیلها، اقدام ضربتی در مورد او داشته باشم.»
بر اساس خاطرات آیتالله هاشمی، لاریجانی یک بار نیز به همراه فریدون وردینژاد، رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی، پیشنهاد تأسیس روزنامهای را که ارگان دولت باشد، مطرح میکنند که بعدها از دل این پیشنهاد «روزنامه ایران» متولد میشود. عمر حضور علی لاریجانی در دولت دوم سازندگی کوتاه است و از خاطرات مرحوم هاشمی میتوان متوجه شد که از اوایل بهمن، او خود را برای رفتن به سازمان صداوسیما آماده میکرده است. او در خاطرات هفتم آن ماه مینویسد که با لاریجانی و محمد هاشمی، رئیس وقت صداوسیما، مذاکره تلفنی میکند. در نهایت نیز در ۲۴ بهمن مقام معظم رهبری، علی لاریجانی را به ریاست سازمان صداوسیما منصوب میکند. او البته بر خلاف زمانی که وزارت ارشاد را تحویل گرفت، از مدیریت گذشته صداوسیما رضایت داشت. هاشمی در خاطره چهارم اسفند خود این گونه مینویسد: «آقای لاریجانی، رئیس جدید سازمان صداوسیما آمد. وضع صداوسیما را گفت و از نیروهای حذفشده در زمان محمد هاشمی و نحوه اداره آن اظهار رضایت کرد و گفت تغییرات زیادی لازم نیست.»
سال ۷۳
در اوایل سال ۷۳ همچنان روابط دولت و صداوسیما خوب است. هاشمی در ۲۹ اردیبهشت مینویسد: «آقای لاریجانی آمد. طرحی برای تبلیغ کارهای دولت و دستاوردهای نظام ارائه داد و خواست برای تهیه برنامهها، کمک اطلاعاتی کنیم.»
رئیس دولت ششم نیز در ۲۲ تیرماه در دیدار مدیران صداوسیما با او از خدمات علی لاریجانی تشکر میکند و تذکر میدهد سیاست موذیانه دشمنان، تضعیف روحیه مردم از طریق بزرگکردن مشکلات و کمجلوهدادن دستاوردهای دولت سازندگی است. لاریجانی نیز بعد از استقرار در مهمترین و پربینندهترین رسانه دهه ۷۰، به دنبال طرحها و ایدههای جدید بود. هاشمی در ۱۲ مهر مینویسد: «آقای لاریجانی آمد. گزارش کار و برنامههای جدید صداوسیما را داد و پیشنهاد گرفتن عوارض تلویزیون از طریق قبضهای برق داشت. برای توسعه پوشش بیشتر و اصلاح تجهیزات کمک میخواهد و پیشنهاد اجرای طرح متمرکز تبلیغ برای برنامههای دولت، جهت توجیه افکار عمومی را داشت و برای تکمیل ساختمان کنفرانسها کمک گرفت.»
لاریجانی در آن ایام تلاش میکند نقشی فراتر از رئیس سازمان صداوسیما داشته باشد؛ چه در سفرهای خارجی و چه استفاده از نفوذش در شهر قم. هاشمی در دهم آبان مینویسد: «عصر آقای لاریجانی آمد. گزارش سفر به عمان و اظهارات سلطان قابوس را داد که پیشنهاد همکاری ما و عمان و یمن را داده و از عربستان و قطر انتقاد داشته و از سلطه غربیها اظهار تأسف کرده است.»
او در ۱۲ آذر نیز نوشته: «عصر دکتر ولایتی آمد. از سفر به قم، همراه با آقای علی لاریجانی و ملاقات با اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] … گزارش داد.»
سال ۷۴
سال ۷۴ در حالی آغاز میشود که در اواخر سال قبل سیداحمد خمینی دنیا را ترک کرده است. هاشمی در ۱۵ فروردین از گلایه بیت امام نسبت به علی لاریجانی مینویسد: «مغرب به خانه آمدم. خانواده امام برای جواب تسلیت ما آمدند. مقداری مذاکره کردیم. دلداری دادم. از نحوه کار صداوسیما بعد از عید شکایت داشتند.»
در ۲۴ فروردین نیز رئیس صداوسیما گلایه خود را نزد آیتالله میبرد: «علی لاریجانی آمد. از مجلسیان و [وزارت] اطلاعات و بعضی از جراید و بیت امام، به خاطر فشار و انتقاد از صداوسیما گلایه داشت.»
اردیبهشت آن سال آمریکا تلاش میکند با تحریمهای اقتصادی به ایران فشار بیاورد. هاشمی درصدد برمیآید تا برای عبور از این بحران، تذکراتی نیز به علی لاریجانی بدهد. او در ۲۴ اردیبهشت نوشته: «شب میهمان آیتالله خامنهای بودم. درباره تشکیل گروه مشاور عالی امور اقتصادی و همچنین مسائل مربوط به تحریم آمریکا مذاکره کردیم. به آقای علی لاریجانی درخصوص پرهیز از تندرویهای نامعقول در مورد آمریکا که بهانه به دست آنها میدهد، تذکر دادم.»
در تیر و مرداد نیز لاریجانی دو بار به دیدن آیتالله میرود. یک بار برای شکایت از زیادهخواهی مدیریت مجلس در استفاده از صداوسیما و بار دوم برای تأسیس تلویزیون ماهوارهای برای اروپا. فشارها اما به رئیس صداوسیما هم در حال زیادشدن است؛ لاریجانی حتی یک بار برای مشکلات شخصی و کاری خود به دیدار هاشمی میرود. او در ۲۹ مرداد نوشته: «آقای دکتر علی لاریجانی آمد. از مشکلات زندگیاش به خاطر کمی حقوق گفت و استمداد کرد و نیز از فشارها، به خاطر برنامههای صداوسیما به او وارد میشود، اظهار خستگی کرد و گفت از ناراحتیها، میگرن گرفته است.»
برنامههای پخششده از صداوسیمای لاریجانی نیز کمکم اعتراضاتی را برمیانگیزد. مرحوم هاشمی در خاطره ۱۴ شهریور خود نگاشته که لاریجانی از تصمیم حزبالله برای تظاهرات در مقابل صداوسیما در اعتراض به برنامه «ساعت خوش» که مهران مدیری آن را میساخته، نزد او شکایت کرده است.
رابطه هاشمی و لاریجانی اما همچنان صمیمانه پیش میرود؛ تا جایی که برای افتتاح شبکه پنج سیما، لاریجانی، آیتالله را به صداوسیما دعوت میکند و به همراه احمد پورنجاتی، معاون آن روزهای سیما، شخصا با رئیس دولت گفتوگو میکنند. یک بار نیز مادر همسر علی لاریجانی تلاش میکند او همراهی بیشتری با مرحوم هاشمی داشته باشد. او در خاطره هفتم اسفند نوشته است: «به دفترم رفتم. عفت آنجا بود. گفت به خانم آقای مطهری تلفن کرده و او به آقای لاریجانی [داماد شهید مطهری و رئیس سازمان صداوسیما] تلفن کرده و به کمنشاندادن برنامههای من اعتراض کرده که گفتم اشتباه کرده است؛ من از زیادی برنامههایم در صداوسیما ناراحتم.»
اواخر سال ۷۴، بازار انتخابات مجلس داغ میشود و لاریجانی نظرسنجیهای سازمان صداوسیما را برای مرحوم هاشمی میبرد. او در خاطره ۱۷ اسفند نوشته: «عصر آقای [علی] لاریجانی [رئیس سازمان صداوسیما]، از نظرسنجی صداوسیما خبر داد که میگوید جامعه روحانیت مبارز ۴۸ درصد و کارگزاران سازندگی ۲۱ درصد رأی دارند ولی شب خبر داد که گزارش جدید میگوید جامعه روحانیت مبارز ۳۶ درصد و کارگزاران سازندگی ۳۷ درصد است؛ مضطرب بود.»
در نهایت در این انتخابات، فائزه هاشمی، دختر آیتالله و تعدادی از نامزدهای حزب تازهتأسیس «کارگزاران سازندگی» که از طرف جمعی از مدیران دولت سازندگی تشکیل شد بود، به مجلس راه یافتند.
سال ۷۵
یک روز بعد از سیزدهبهدر آن سال، علی لاریجانی به دیدار هاشمی میرود. این دو درباره تبلیغات انتخابات و اشکالاتی که تبلیغات صداوسیما در این خصوص داشت، صحبت میکنند. یک هفته بعد نیز مرحوم آیتالله درباره تبلیغات یکطرفه صداوسیما در انتخابات به لاریجانی تذکر میدهد.
در خرداد، ماجراهای انتخابات مجلس پنجم به پایان رسیده، اما این بار لاریجانی به دلیل دیگری با هاشمی دیدار میکند. او در خاطره روز بیستوهشتم نوشته: «آقای علی لاریجانی آمد. گزارش عملکرد داد و برای بعضی از اقدامات جدید استمداد کرد و از شایعات اختلاف من و آیتالله خامنهای اظهار نگرانی کرد.»
سالی که با اتفاقات انتخابات مجلس پنجم شروع شده بود، در حال تمامشدن با وقایع پیش از انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد ۷۶ بود. از خاطرات هاشمی این گونه برمیآید که لاریجانی در تلاش بوده تا حسن روحانی را برای رفتن به پاستور ترغیب کند. هاشمی در ۱۹ بهمن نوشته: «شب دکتر روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی آمد… در مورد احتمال نامزدی ایشان در انتخابات هم مشورت کرد. آقای روحانی گفت آقای علی لاریجانی به ایشان گفته که به نظر رهبری هم مایلاند، ایشان هم نامزد شود.»
آیتالله همچنین در ۱۴ اسفند نوشته: «دکتر علی لاریجانی برای ترغیب دکتر حسن روحانی و دکتر حسن حبیبی برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری پیگیری نمود.»
سال ۷۶
با آغاز سال ۷۶ و نزدیکشدن به دوم خرداد، تب انتخابات بالا میرود و نگرانیهای علی لاریجانی نسبت به محمد خاتمی که روزگاری به جای او به صندلی وزارت ارشاد تکیه زده بود، بیشتر میشود. هاشمی در ششم اردیبهشت نوشته: «عصر دکتر علی لاریجانی آمد. نتیجه افکارسنجی انتخابات را آورد که نشان میدهد به موازات پایینآمدن شانس آقای ناطق نوری، شانس آقای خاتمی بالا میرود. اظهار نگرانی نمود و از من استمداد کرد.»
در ۱۷ و ۳۰ اردیبهشت، لاریجانی به دیدار هاشمی میرود و نتایج افکارسنجی صداوسیما را به او نشان میدهد که بر اساس آن، رفتهرفته سطح رأی آقایان ناطق نوری و خاتمی به هم نزدیک میشده است.
انتخابات ریاستجمهوری ششم با پیروزی سیدمحمد خاتمی تمام میشود و حالا فرصتی است تا لاریجانی از هاشمی و حمایتهایش از او قدردانی کند. آیتالله در خاطره ۱۷ خرداد خود نوشته: «آقای لاریجانی آمد. پیشنهاد داشت که یک روز زندگی من را [فیلم] تهیه کنند و در پایان کارم، یک روز به صداوسیما بروم و همزمان پخش شود.»
لاریجانی حالا چنان به هاشمی نزدیک است که برای حل مشکلات سیاسی اطراف خانوادهاش، از او کمک میخواهد. او در خاطره ۳۱ خرداد آن سال نوشته: «عصر آقای علی لاریجانی آمد. برای حل مشکل فشاری که جناح چپ روی برادرش – محمدجواد – به خاطر مصاحبهای که با مقامات انگلیس داشته میآورند، استمداد کرد.»
محمدجواد لاریجانی که در آن زمان ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را بر عهده داشت، در دیدار با «نیک براون»، از مدیران وزارت خارجه، از پیروزی قطعی ناطق نوری در انتخابات ریاستجمهوری گفته بود. علی لاریجانی بعد از پیروزی جناح چپ در انتخابات، روزهای خوبی را سپری نمیکند و این را در خاطرات مرحوم هاشمی میتوان به وضوح دید. او در خاطره ۱۴ تیرماه مینویسد: «آقای لاریجانی آمد. از وضع کابینه آینده اظهار نگرانی نمود و خواستار دخالت من شد.»
هاشمی دو هفته بعد مینویسد: «عصر آقای لاریجانی برای تبلیغات خارج از کشور آمد و از تحرکات منفی نیروهای چپ اظهار نگرانی کرد.»
لاریجانی حتی در ۱۳ مرداد و روز تحلیف سیدمحمد خاتمی نیز در دیدار با آیتالله هاشمی رفسنجانی از چپبودن اکثریت اعضای کابینه آقای خاتمی اظهار نگرانیکرده و از هاشمی خواسته بود به نحوی در بحثهای شورای عالی امنیت ملی نظرش مطرح شود. مرحوم هاشمی همچنین در ۳۰ آذر در خاطرات خود مینویسد: «عصر دکتر لاریجانی آمد. از ضعف دولت جدید و عدم تسلط آقای خاتمی بر امور اقتصادی و فنی و کمشدن اعتبارات سال جاری و سال آتی و نیز از وضعی که در مورد ولی فقیه پیش آمده و مشکل انتخاباتهای آینده، با توجه به افکار عمومی، اظهار نگرانی کرد. از من خواست برای نجات انقلاب و ولایت در آینده اقدامی بکنم.»
لاریجانی حتی دیگر احمد پورنجاتی، معاون خود را، نیز تحمل نمیکرد. هاشمی در ۱۸ بهمن نوشته: «عباس آخوندی استعفای آقای احمد پورنجاتی، [معاون سیما] را اطلاع داد. قرار شد اگر من به عربستان رفتم، برای تأسیس دفتر در عربستان برای صداوسیما همراه من بیاید. آقای لاریجانی تلفنی از من درخواست کرد که ایشان را ببرم و مجموعا از تلاشهای جناح چپ برای تضعیف رهبری اظهار نگرانی کرد.»
سال ۷۷
سال ۷۷ با بازداشت غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، آغاز شد. لاریجانی نیز تلاش کرد به نحوی این مسئله را حل کند. آیتالله هاشمی در خاطره ۱۸ فروردین نوشته: «عباس آخوندی، قائممقام سازمان صداوسیما آمد. از مسائل پیشآمده بر اثر بازداشت شهردار تهران، اظهار نگرانی کرد و گفت آقای لاریجانی با رهبری صحبت داشته. زمینهای هست برای پیداکردن راه حل ولی طرح مشخصی ندارد مگر پیشنهاد این که سران سه قوه ابتکاری به خرج دهند.»
او همچنین در ۲۳ فروردین نوشت: «لاریجانی آمد. راجع به خطرهای وضع موجود و اختلاف قوای مجریه و قضائیه گفت و از من خواست بیشتر دخالت کنم. گفتم خود او با دفتر رهبری و سایرین مربوط به موضوع مذاکره و آنها را قانع کند که آزادکردن شهردار و ادامه محاکمه آرام به نفع است. عصر آقای لاریجانی آمد و گفت نتوانسته نتیجهای بگیرد.»
اختلافات صداوسیما با دولت خاتمی در حال جدیشدن است. همین باعث میشود تا علی لاریجانی پای هاشمی را به میان بکشد. آیتالله در خاطره ۱۲ خرداد نوشته است: «آقای علی لاریجانی آمد. از روند امور در کار دولت و رهبری اظهار نگرانی کرد و از این که خودشان بتوانند امور را سامان دهند، اظهار یأس نمود و گفت با جمعی از همفکرانشان از چپ و راست و میانه، راه چاره را منحصر در میدانداری شما دانستیم. گفتم هنوز فکر میکنم باید تلاش کنیم انقلاب از وابستگی به افراد و شخص من نجات یابد و کمکها را بدون نام و غیر علنی داشته باشیم. پیشنهاد داشت حزبی تشکیل شود که بر اساس افکار و روشهای اعتدالی، به طور غیر مستقیم، تحت هدایت من باشد. اخیرا مطلع شده که جمعی از مدیران دولت من بنا دارند چنین حزبی تشکیل دهند و او را هم دعوت به همکاری کردهاند. از قدرت آقای ناطق نوری برای اداره جناحشان هم مأیوس است. از برنامه دوم خرداد در دانشگاه تهران هم انتقاد داشت. از این که جناح مقابل هم انتقادات را متوجه سوت و کفزدن کرده، ناراضی است.»
همان روز حسن روحانی نیز به دیدار مرحوم هاشمی میرود و میگوید اخیرا آقای لاریجانی در حال پیگیری برای تأسیس حزب است. ۲۱ آذر علی لاریجانی باز به دیدار هاشمی میرود و از دولت گلایه دارد: «آقای لاریجانی آمد. گزارشی از سفر به یونان داد که مسئولان اروپا خیال میکنند انقلاب اسلامی در ایران، رو به زوال است و بهزودی ارزشهای انقلاب از قبیل حجاب منسوخ میشود و نیز از آثار سوء مراسم نشست رئیسجمهور با دانشجویان در دانشگاه گفت.»
۲۵ آذر، آیتالله به سازمان صداوسیما که تحت مدیریت لاریجانی است، میرود. هاشمی خاطره آن روز را این گونه نگاشته است: «به مرکز صداوسیما رفتم. لدیالورود، بدون قرار قبلی، مصاحبهای کوتاه با سیما کردم که مستقیم پخش شد. سؤالی در مورد اتهام جناحی عملکردن صداوسیما کرد که گفتم تا حدودی اتهام وارد است ولی عمدتا غیر جناحی است. لابد انتظار این جواب صریح را نداشتند.»
نیمه دوم سال ۷۷، خبر قتلهای زنجیرهای تیتر یک روزنامههای دوم خردادی است تا این که وزارت اطلاعات دولت خاتمی در بیانیهای مسئولیت آن را میپذیرد. هاشمی در ۱۵ دیماه نوشته: «آقای لاریجانی از صداوسیما بهعنوان کار فوری به منزل آمد. گفت وزارت اطلاعات بیانیهای در مورد قتلهای اخیر داده و [قتلهای زنجیرهای را] بر عهده افراد خودسر از درون وزارت انداخته است؛ پیشنهاد اصلاحی داشت. به آقای دری گفتم. معلوم شد متن را با نمایندگان آقای خاتمی تهیه کرده و تغییر آن را یکطرفه به صلاح نمیداند. آقای لاریجانی را قانع کردم که این تغییر، هدف او را تأمین نمیکند.»
اختلاف صداوسیما و دولت اما با پخش برنامه «چراغ» از شبکه یک تلویزیون به اوج میرسد. هاشمی در خاطره ۲۲ دیماه مینویسد: «جناح چپ از برنامه «چراغ» دیشب تلویزیون خیلی عصبانی است و در روزنامههای خود بخش مهمی را به انتقاد و تاختن به صداوسیما اختصاص داده و با عبارات تند و اهانتآمیز از آقای علی لاریجانی و سیما یاد میکند. آقای روحالله حسینیان به دنبال مصاحبه در کیهان، دیروز مطالب تندتری در سیما گفته و صریحا همکاران آقای خاتمی را به ارتکاب قتلهای اخیر به منظور ایجاد جو، جهت تصرف وزارت اطلاعات متهم کرده و حمله به جناح راست و وزیر اطلاعات را در این راستا تحلیل کرده است.»
سیدمحمد خاتمی اما چنان از این موضوع عصبانی است که خواستار استعفای رئیس صداوسیما میشود. مرحوم هاشمی در ادامه خاطرات آن روز مینویسد: «ساعت سهونیم به دفتر رهبری رفتم. آقای خاتمی صحبت کرد. مطالبی درباره امور کشور و وضع اقتصاد گفت و سپس از برنامه چراغ دیشب سیما و اظهارات آقای حسینیان، با حضور رهبری، به تلخی انتقاد کرد. با توجه به این که صداوسیما در اختیار رهبری است، حتما به ایشان هم برخورد داشت ولی رهبری بعد از صحبت عکسالعملی نشان ندادند. آقای خاتمی به من گفت که دیشب در هنگام پخش برنامه به رهبری پیغام داده است که بنا دارد اعلامیه علیه صداوسیما بدهد ولی رهبری ضمن حقدادن به ایشان، از دادن اعلامیه منع کردهاند. به رهبری گفته است که حداقل جبران این است که آقای لاریجانی از ریاست سازمان صداوسیما عزل شود که انصافا ضربه محکمی است.»
دو روز بعد آیتالله در خاطرات خود خبر میدهد که هیات دولت، علی لاریجانی را از حضور در جلسات کابینه محروم کرده است.
۲۶ دیماه علی لاریجانی باز سراغ هاشمی رفسنجانی میرود و از دولت خاتمی گلایه و شکایت دارد: «عصر آقای علی لاریجانی آمد. از حملههای زیادی که این روزها علیه او میشود به خاطر مصاحبه آقای حسینیان ناراحت است و گفت بمباران شدید میشود. گفتم شما آنها را بمباران کردید، بعضی از ترکشها، به خودت برمیگردد. ناراحت است از این که آقای خاتمی گفته در جلسه هیات دولت شرکت نکند و آن را توطئه میداند. پذیرش او را در دولت، مشروط به عذرخواهی کردهاند. انتقاد داشت، از آقای خاتمی که بر خلاف شعار از آزادی و چندصدایی و انتقاد، تحمل انتقاد را ندارد و گفت رسانههای طرفدار او، فضایی درست کردهاند که کسی جرات نکند از او و دولت انتقاد کند؛ مثل تکفیر.»
ادامه اختلافات علی لاریجانی با دولت خاتمی، مواجهه صداوسیما با مجلس ششم و تحصن نمایندگان آن، کاندیداتوری او برای انتخابات سال ۸۴، حضور لاریجانی در دولت احمدینژاد و نظر او درباره وقایع سال ۸۸، قطعا اتفاقاتی خواندنی خواهد بود؛ پس فعلا باید منتظر چاپ خاطرات سالهای بعد مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و حتی شخص علی لاریجانی بمانیم.»
انتهای پیام