روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «تیم آندرهآ استراماچونی شاهکارش در لیگ قهرمانان آسیا را کامل کرد و این بار چهار گل از آهال ترکمنستان خورد؛ رقیبی ضعیف که در مجموع پنج مسابقه قبلی فقط دو گل به ثمر رسانده بود اما این بار دروازه شاگردان استرا را به آتش کشید. به این ترتیب الغرافه قطر با پنج امتیاز در حالی از لیگ قهرمانان آسیا کنار رفت که ۱۴ گل از رقبای ریز و درشت دریافت کرد. بهویژه بعد از شکست هشتگله این تیم برابر الاهلی امارات بود که انتقادها از مربی ایتالیایی به اوج رسید. او پیش از بازی با نماینده ترکمنستان قول داده بود تیمش وداعی باشکوه با لیگ قهرمانان داشته باشد که همین اتفاق هم رخ داد و آنها چهار بر دو به آهال باختند!
چرا نتایج الغرافه را دنبال میکنیم؟ دلیل اولش این است که سعید عزتاللهی در این تیم توپ میزند؛ هافبک دفاعی فیکس تیم ملی ایران که بعد از حضوری ناکام در تیم ضعیف وایله بلدکوب دانمارک، اخیرا به عضویت الغرافه در آمده و در شکستهای رنگارنگ این تیم سهیم شده است. در قطر انتقادها از عزتاللهی زیاد است و ما هم در ایران نگران تیم ملی هستیم؛ تیمی که قرار است در جام جهانی چنین بازیکنی کمربند میانه زمینش را محکم کند. البته که سعید بازیکن خوبی است اما این همه باخت پر گل تیمهای او در دو سال گذشته جدا آدم را بیمناک میکند. دلیل دوم کنجکاوی در مورد الغرافه اما به شخص آندرهآ استراماچونی مربوط میشود؛ کسی که دو فصل پیش لیگ نوزدهم را روی نیمکت استقلال شروع کرد و نتایج خوبی هم گرفت اما در میانه راه از این تیم جدا شد و رفت این کوچ به یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد. آن همه دعوا، درگیری، اعتصاب و اعتراض به خاطر مردی بود که حالا شاید در الغرافه نشان میدهد ارزش چنین کشمکشی را نداشته است.
داستان فقط مربوط به تیم قطری نمیشود. نکته اینجاست که اتفاقا استقلال تنها نقطه روشن کارنامه استراماچونی در ۱۰ سال گذشته به شمار میآید. او اگر چه زمانی سابقه سرمربیگری در اینتر بزرگ را در کارنامه داشته، اما پس از آن هیچ موقعیت خوبی در مربیگری به دست نیاورده است. قبل از حضور در جمع آبیها، کارنامه استرا شامل دو عملکرد فاجعهبار و منجر به اخراج در پاناتینایکوس یونان و اسپارتا پراگ چک میشد و بعد از استقلال هم پرونده الغرافه باز شده؛ تیمی که فصل را در لیگ دوازده تیمی قطر روی پله پنجم به پایان برد، با ۳۵ امتیاز اختلاف نسبت به صدر. همه اینها دلیل نمیشود ما در ماجرای جدایی او از استقلال، مدیریت فشل ورزشی در ایران را مقصر ندانیم. حتما مدیریت تقصیرکار است. باید دستمزد استراماچونی به طور مرتب پرداخت میشد تا او بهانهای برای جدایی نداشته باشد. با این حال پرسش اینجاست که آیا آن همه اغراق در مورد تواناییهای فنی مربی ایتالیایی، موضوعیت داشت؟ او به خاطر اندکی تاخیر در دریافت مطالباتش قهر کرد و رفت، قراردادش را به صورت یکطرفه فسخ کرد، با شکایت به فیفا بابت نیمفصل کار در ایران دو سال حقوق کامل دریافت خواهد کرد و حالا هم محک فنیاش در قطر امیدوارکننده نبوده است. شکست چهار گله برابر آهال ترکمنستان؟ بعد هم یک عده در ایران تا همین اواخر میگفتند استراماچونی شایسته هدایت تیم ملی در جام جهانی است!»
انتهای پیام