stat counter
تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
  • کد خبر : 438754
  • 04 خرداد 1401 - 19:06
4

بی‌بی کوکب؛ اولین زن ایرانی که سفرنامه نوشت

بی‌بی کوکب؛ اولین زن ایرانی که سفرنامه نوشت

چند سفرنامه از زنان دوره قاجار وجود دارد که نشان می‌دهد این زنان نسبت به دوران خود تا چه اندازه آگاه و با اطلاع بودند.

قلم | qalamna.ir :

مریم ورشو| خواندن سفرنامه‌ها به‌ویژه آن‌هایی که مربوط به گذشته‌ای دورتر هستند همیشه لذت‌بخش است، زیرا اگر اهل سفر و گشتن باشید می‌توانید از طریق سفرنامه‌ها تفاوت‌های جغرافیایی و تاریخی را در کنار تفاوت‌های فرهنگی نسبت به دوره خود پیدا کنید.

بی‌شک همه می‌دانیم که راویان بیشتر سفرنامه‌ها مردان بوده‌اند، اما شاید ندانید که برخی زنان هرچند اندک‌شمار نیز سفرنامه نوشته‌اند.

وقتی سفرنامه زنان را با سفرنامه مردان مقایسه می‌کنید متوجه می‌شوید که چقدر نوع نوشتن آن‌ها متفاوت است، زیرا زنان همیشه به جزییات بیشتری توجه می‌کنند و همین موضوع آن‌ها را منحصر به فرد می‌کند.

«محمد ابراهیم باستانی پاریزی» تاریخدان و پژوهشگر معتقد است که «مردان سفرنامه‌نویس هرکدام نکته‌ای را دیده‌اند و یک تصویری را برای ما ساخته‌اند. بخش‌هایی از این تصویر خالی است. درست مثل پازلی که قطعه‌ای از آن گم شده. سفرنامه‌های زنان از جهت همین جزییات گم شده در تصاویر مهم‌اند».

چند تن از زنان دوران قاجار در ایران سفرنامه خود را نوشته‌اند. تصور کنید در زمانه‌ای که خودرو وجود نداشت و سفر کردن در جاده‌های ناهموار با کمترین امکانات رفاهی اراده و توان خاصی می‌طلبید که گاهی حتی مردان هم به آن تن نمی‌دادند این زنان نه تنها به سفر رفته‌اند، بلکه سفرنامه خود را نیز نوشته‌اند. آن‌ها با روزنامه‌نویسی در سفر توانستند به بخشی از فرهنگ، آداب و نوع زندگی مردم در آن زمان اشاره کنند.

سفرنامه عالیه خانم شیرازی

به عنوان نمونه عالیه خانم شیرازی در زمان حکومت ناصرالدین شاه در ۲۵ رمضان ۱۳۰۹سفر زیارتی‌اش را از کرمان به‌سمت خانه خدا شروع کرد که این یعنی حدود صد سال پیش. سفری که امروزه به لطف سفر‌های هوایی زمان زیادی نمی‌برد، اما برای عالیه خانم که باید شترسواری می‌کرد یک مسیر طولانی بوده است.

او حتی باید در این سفر سوار بر کشتی هم می‌شد و از هندوستان و بمبئی نیز می‌گذشت. «الهی خداوند دین واجب را از گردن همه دوستان ادا کند، ولی از راه خشکی. نه از کشتی که هیچ چیز برای انسان باقی نمی‌گذارد. نه نماز، نه عبادت، نه غذای پاک، همه نجس اندر نجس. تا کسی نبیند نمی‌فهمد».

نکته جالب در سفرنامه عالیه خانم این است که گاهی به وسایلی در زندگی و شغل مردم اشاره می‌کند که امروزه کاربرد خود را از دست داده‌اند و این دقیقا همان تفاوتی است که سفرنامه‌ها ما را از آن‌ها آگاه می‌کنند.

مثلا وقتی وی به گاوگرد یا همان چاهی که آب آن با گاو کشیده می‌شود، اشاره می‌کند، بی‌شک شما را وارد تونل زمان می‌کند. «اول آفتاب روز چهارشنبه رسیدیم به کربلایی قاضی. دهی است که تمام زراعت این ده به آب گاوگرد آب می‌شود. چرخی دارند و خیکی، اما به همان یک خیک آب بالا می‌آورند. زراعت تنباکوی زیادی دارند.» یا در جایی دیگر می‌گوید: «تمام این ده صدای چرخ گاوگرد بود».

حتی اگر در برخی روستا‌ها به تعداد اندک شمار گاوگرد کاربرد داشته باشید، محال است که در سفرتان در ایران به جایی بروید که در تمام ده صدای چرخ گاوگرد بپیچد! حتی اگر گوشتان را حسابی تیز کنید.

وقتی سفرنامه یک زن را می‌خوانید به راحتی متوجه می‌شوید که نویسنده باید یک خانم باشد. آن‌ها نه تنها به جزییات و نکاتی که مردان به آن توجه نمی‌کنند توجه دارند، بلکه قلمشان کاملا زنانه است. به ویژه آنجا که گلایه دارند و با زبانی زنانه از سختی سفر شکوه می‌کنند. مثلا به جملات عالیه خانم دقت کنید:

«آتش به جان آن آدمی بگیرد که ما‌ها را روانه بمبئی کرد.»، «از تکان شتر نه دل دارم نه پهلو» یا «دو ساعت به غروب مانده رسیدیم ساروق، نه مرده نه زنده، چهار پنج مرتبه توی کجاوه لرز کردم. به نظرم می‌آید موت رسیده، احوالم خیلی بد است. هوای سرد، آدم بی‌بنیه، گرمای عربستان خورده، قلب مگر از هم پاشیده. خیلی مشکل است، بی‌کسی، بی‌پرستاری، خداوند محافظت کند».

زنان همیشه به نظافت، آشپزی و غذا توجه نشان داده‌اند و از این موضوعات نیز در سفرنامه خود نگذشته‌اند: «اول ظهر رسیدیم کرمانشاه. این راه هم همه تپه، کتل، بعضی جا‌ها سنگ، تا زانوی قاطر توی گل. امروز که سه شنبه بیست و چهارم است صبح رفتیم حمام، اما چه حمام. تمام رخت‌هایشان را در حمام می‌شویند. هرکس می‌آید تشت هم می‌آورد» یا در جایی نوشته: «از روزی که از کرمان بیرون آمدم ماست به خوبی ماست کنگاور نخوردم. خیلی خوش طعم، خوشمزه، سفت».

کتاب «چادر کردیم رفتیم تماشا» سفرنامه عالیه‌خانم شیرازی است که همزمان با حکومت ناصرالدین‌شاه نگاشته شده است که به عنوان منبع این مطلب استفاده شده است.

سفرنامه شاهزاده خانم قاجاری

یکی دیگر از زنان سفرنامه‌نویس شاهزاده خانم قاجاری نوه فتحعلی‌شاه و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار بود. این موضوع نشان دهنده این بود که بیشتر زنان قاجاری با وجود اینکه تحصیلکرده نبودند، اما زنانی آگاه بودند.

این شاهزاده خانم علاوه بر این شجاع نیز بوده است، زیرا بدون محارم خود، سفری یک ساله را آغاز کرد و آنقدر کاریزما داشت که مسئولیت سفر را برای خدمه و همراهانش نیز به عهده گرفت. فراموش نکنید وی زمانی این سفر را شروع کرد که بیشتر زنان جرات این را نداشتند که حتی تنهایی از یک روستا به روستای دیگر سفر کنند، چه برسد از ایران به سمت عربستان! آنهم بدون حضور مردان درجه یک خانواده.

حاجیه شاهزاده خانم در ۱۵ سالگی به نامزدی ناصرالدین شاه در می‌آید، اما این نامزدی به سرانجام نمی‌رسد و پس از ۳ سال به هم می‌خورد. وی در ۱۸ سالگی به عقد عماد الملک حاکم ثروتمند تون و طبس در می‌آید.

وی برای شروع سفر به همسر پنجاه و چند ساله خود التماس می‌کند تا اجازه سفر را بگیرد. اما عمادالملک پاسخ می‌دهد: «تو گمان می‌کنی هرجای عالم به همین مقر حکومت و ریاست است، هزار زحمت دارد. می‌ترسم جایی گرفتار شوی و گریه کنی که نه من باشم و نه پدرت». اما شاهزاده خانم کوتاه نمی‌آید و می‌گوید: «به راه بادیه مردن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم به قدر وسع کوشم».

وی بعد از اینکه موفق می‌شود اجازه سفر را بگیرد یک مسیر طولانی را طی می‌کند. تصور کنید او در این سفر طبس، جمز، سرریگ، بیابانک، عباس آباد، انارک، نائین، اردستان، یوزآباد، کاشان، قم، جهرود، سیاوشان، کنگاور، صحنه، بیستون، کرمانشاه، ماهیدشت، هارون آباد، کرند، پل ذهاب، قصرشیرین، خانقین، قزل رباط، یعقوبیه، کاظمین، کوتک، عماریه، بصره، بوشهر، جده، مکه، بئرالغنم، وادی لیمو، مدینه، شت جده، غوران، نجف، کوفه، کربلا، کاظمین و سامره را طی کرد و در راه برگشت از سامره نیز دوباره از قصرشیرین، کرمانشاه، جهرود، قم، کاشان، انارک و جمز گذشت تا در نهایت شاهزاده خانم قاجاری پس از یک سال سفر به تاریخ ذی الحجه سنه ۱۳۰۴ وارد طبس شد.

همین حالا هم حتی فکر کردن به چنین مسیری آنهم در زمانه‌ای که شتر وسیله سفر کردن بود بسیار سخت است، چه برسد به اینکه بخواهید به آن عمل کنید. مسیری که باید خطر تعدی راهزنان به زائران، گرما و حتی به گل نشستن کشتی و مرگ و میر زائران را به جان بخرید.

این شاهزاده خانم قجری در توصیف سختی‌ها و مشکلات سفر نوشت: «پسر سه ساله حاجیه آقا از شدت گرما مثل ماهی بی‌آب می‌طپید. خودم و تمام مردم نزدیک است هلاک شویم.» یا جایی دیگر گفت: «برپدرش لعنت از بس راه دور بود و بد، نزدیک ظهر منزل رسیدیم.»

البته بیراه نیست که بازهم تاکید کنم که قلم زنان و نگاه آنان کاملا در سفرنامه‌هایشان مشخص است. یعنی اگر مخاطب سفرنامه باشید و کسی به شما نگوید که زنی آن را نوشته است، بی‌شک به مرور به این موضوع پی خواهید برد.

مثلا این شاهزاده خانم وقتی در جایی از نوع پوشش زنان حرف می‌زند می‌توان این موضوع را تایید کرد: «سبک و لباس آن‌ها تماشا داشت. چقدر قشنگ بزک کرده‌اند. به تور کردی طلا زده‌اند. دختر سرتیپ خیلی پرناز و غمزه است. گیس‌هایش را با زنجیر‌های طلای فرنگی ساز روی هم پیچیده‌اند. کمربند‌های طلا بسته‌اند».

یا آنجایی که به نوع نظافت کردن اشاره می‌کند: «آری رفتیم حمام. حمام کوچکی بود. خزینه ندارد. شیرآب داغ و آب نیمه گرم دارد. دلاک و تون تابش (مسئول روشن نگه داشتن تون یا آتش) سیاه نوبی هستند».

سفرنامه شاهزاده خانم قاجاری که نوه فتحعلی‌شاه و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار بود، در کتابی به نام «سه روز به آخر دریا» به کوشش نازیلا ناظمی منتشر شده که خواندنش برای علاقه‌مندان سفر خالی از لطف نیست.

حاج بی بی کوکب

حاج بی‌بی کوکب

در میان سفرنامه‌نویسان زن، اما حاج بی‌بی کوکب بختیار نیز می‌درخشد. وی از خانواده خوانین بختیاری و باسواد بود. بی بی کوکب در زمان خود زنی متفاوت بود و در کار‌های سیاسی و اجتماعی هم فعالیت داشت. همچنین وی اولین کارگاه‌های قالی‌بافی و قلاب‌دوزی را برای زنان ایجاد کرد که به تولید انبوه نیز رسید.

سرآرنولد ویلسون ایرانشناس در خاطرات خود درباره بی‌بی کوکب نوشته است: «در اینجا باید گفت که من در بین مردم ایران از هر طبقه اعم از ذکور و اناث حتی در میان رجال سیاسی این کشور کمتر کسی را دیده‌ام که به اندازه این بی‌بی وسعت اطلاعات داشته باشد.»

سفرنامه او مربوط به مسافرتش به اروپا است. در واقع وی نخستین زن ایرانی است که با مسافرت به اروپا و بازدید از شهر‌ها و کشور‌های مختلف خاطرات و وقایع سفر خود را نوشته است. بی بی کوکب بختیار همچنین در طی انقلاب مشروطه و تاریخ معاصر ایران در قلعه اختصاصی خود به نام دزک در چهارمحال بختیاری میزبان رجال فرهنگی، ادبی و سیاسی روزگار خود مانند دکتر مصدق بود.

منبع: همشهری آنلاین

هشتگ: , , , , , , , , , , , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.