از یک سو پس از سفر مورا و به خصوص شیخ تمیم به ایران شاهد فضای مثبتی بودیم که امید برای ازسرگیری مذاکرات را تقویت کرد. به دنبالش دیدارهای شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی با رابرت مالی و جوزف بورل هم نیم نگاهها به وین را دو چندان کرد. خاصه آنکه امیر قطر هم در دیدار با صدر اعظم المان از امیدها برای احیای برجام گفت.
پیرو این نگاه دوحه، روزنامه لبنانی به نقل از شیخ تمیم اعلام کرده بود ایران از درخواست خود مبنی بر حذف سپاه از لیست تروریستی صرف نظر کرده است، در مقابل ایالات متحده هم با لغو تحریمهای نفت و گاز و محدودیتهای سوئیفت موافقت خواهد کرد. هر چند مشابه این ادعا که توسط وزیر امور خارجه قطر طرح شده بود با تکذیب رسمی تهران مواجه شد، اما به نظر میرشد بافت معنایی بعد از ادعای اخیر پولتیکو مبنی بر آنکه بایدن تصمیم خود را برای نگه داشتن سپاه پاسداران در لیست FTO نهایی کرده و این تصمیم کاملا قطعی است، نشان میدهد که ادعای دوحه چندان هم دور از واقعیت نیست. چرا که احتمالا با چراغ سبز تهران مبنی بر صرف نظر از پیش شرطش بوده که کاخ سفید هم ادعای بستن پنچره خط قرمز ایران را پیش کشید.
با این وجود روی دیگر سکه حکایت از خبرهای دیگری است. به ادعای رویترز پس از سفر انریکه مورا و شیخ تمیم، ایران و آمریکا متعهد به از سرگیری مذاکرات نشدند؛ لذا مشخصا تحرکات دیپلماتیک معاون جوزف بورل بر خلاف مواضع مثبت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، حسین امیدعبداللهیان، باقی کنی و شمخانی و. حرکتی «بدون پیشرفت» بوده است. کما اینکه به ادعای برخی رسانههای نزدیک به حاکمیت در کشور اساسا بازداشت کوتاه مدت مورا در آلمان نشان داد که وزن وی و تلاش هایش تا چه اندازه بی اهمیت بوده است. در عین حال این رسانهها اذعان داشته اند مورا بدون هیچ بسته پیشنهادی راهی تهران شده بود؛ لذا دستیابی به مصالحه در بحث سپاه غیرمحتمل است، البته اگر نگویم غیرممکن؛ به همین دلیل بن بست وین کماکان به قوت خود باقی است. در کنارش لارا روزن هم از ناامیدی مقامات اروپایی و هشدار در خصوص احتمال شکست مذاکرات وین میگوید. با این تفاسیر چنین بر میآید که هر دو طرف (تهران و واشنگتن) به جهات مختلف میروند و فاصله در حال کاهش نیست.
در چنین شرایطی ترور یکشنبه جاری در تهران هم میتواند به عنوان کاتالیزور تشدید گسل فعلی عمل کند. علیرغم آنکه ایالات متحده هر گونه دست داشتن در این ترور را به کل رد کرده است و اکنون سیبل اتهامات صرفا به سمت اسرائیل نشانه رفته است، اما چه واشنگتن در این ترور دست داشته یا نداشته فضای برجامی و فضای منطقهای دچار دگردیسی ضدمذاکراتی خواهد شد که یقینا به تحقق سناریوی مطلوب تل آویو در جهت وزن کشی نظامی و امنیتی منجر میشود؛ لذا در ورود به فضای پساترور با وعده انتقام از جانب تهران عملا ازسرگیری مذاکرات با تداوم سکون و بن بست جاری محلی از اعراب نخواهد داشت.
در این شرایط فراخوانده شدن رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران به کنگره برای تشریح آخرین تحولات مربوط به مذاکرات وین هم موتور سنا و کنگره را برای آغاز دور جدیدی از تحرکات ضدبرجامی هم روشن خواهد کرد، به ویژه که زنگ رقابتهای انتخابات میان دورهای هم زده شد و اهرم فشار بر دولت بایدن از قِبَل برجام هم به شکل پررنگ تری ادامه خواهد یافت. در این فضای گُنگ و مبهم به واقع نمیتوان ارزیابی دقیقی از سرانجام مذاکرات وین داشت. چون به همان میزان که دلایل و شواهد برای احیای برجام وجود دارد میتوان به پالسهای منفی و تحولات چند روز اخیر پس از ترور هم برای شکست مذاکرات یا حدقل تداوم بن بست کنونی استناد کرد. اینجاست که خلاء روشنگری امیرعبداللیهان و شکست مُهر سکوت باقری کنی بیش از پیش خودنمایی میکند.