*حذف ارز تدریجی تبعات زیادی را در پی داشته است. بهنظر شما دولتیها قبل از اجرایی کردن این تصمیم میدانستند چه شرایطی بهوجود خواهد آمد؟
*به انجام رسیدن پرداخت یارانه نقدی و کالابرگی به چه الزامهایی نیاز دارد؟
این را باید در نظر گرفت که بسترهای لازم را برای اعطای کالابرگ الکترونیک در کشور نداریم. البته باید گفت این تصمیم مثل همهِ تصمیمهای دیگر هم فرصت دارد و هم تهدید. اینکه مردم هر کدامشان کارتهای بانکی در دست دارند، میتواند باعث ارتباط گرفتنشان با این طرح باشد. اما نمیتوان این را نادیده گرفت که پرداخت یارانه، چه الکترونیکی و چه به شکلهای دیگر مستلزم بودجه لازم و البته برنامهریزی بسیار دقیق است. همچنین باید دید، شهرهای کوچک و البته روستاها آمادگی کنار آمدن با این طرح را دارند یا خیر؟
* یارانه نقدی ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومانی گرانى ناشی از حذف تدریجی را جبران میکند؟
این بستگی به اِلمانهای زیادی دارد. اما این را باید قبول کنیم که اساساً پایین آمدنِ قیمتهایی که به هر دلیل گرانی را تجربه کردهاند، سخت است. با این حال اینکه مردم در این روزهای دشوار مبلغی را بهعنوان یارانه بگیرند به این شرط که این کار با ساز و کارهای منطقی انجام بگیرد، فینفسه خوب است. ببینید! مردم این روزها فشارهای معیشتی را با همه وجود حس میکنند. حتی کار بهجایی رسیده است که «سفره حداقلی دغدغه شده است». پیام این حالت چیزی جز این نمیتواند باشد که همه باید همهِ هموغممان را بهکار بگیریم تا بلکه از شرِ گرانی خلاص شویم.
*ظاهراً تصمیمهای اقتصادی دولت را راهگشا نمیدانید؟
*در مدیریت اقتصادی دولت شاهد موازیکاری هستیم. این موضوع چقدر در ماندگاری تهدیدها سهم دارد؟
قانونی نانوشته اینطور حکم میکند که تصمیمسازی و اجرایی کردن برنامهها باید در پروسهای منظم و با برنامهریزی دقیق انجام شود. اینکه وزیر اقتصاد، معاون اول و معاون اقتصادی رئیسجمهوری هر کدام نظری دارند و نظرشان را هم نظرِ صحیح میدانند، به خودیِ خود مشکلزا است. توصیهام به رییس دولت چیزی جز این نمیتواند باشد که به تیم اقتصادی نظم بدهد و با در نظر گرفتن اینکه شاخصهای اقتصادی ملاک اصلی کارآمدی یا عدم کارآمدی دولت است، از تحلیلگران اقتصادی با هر سلیقه و نگاهی کمک بگیرد. عِلمِ اقتصاد علمی بسیار پیچیده و حساس است و بههمین دلیل نمیتوان تصمیمهایی در این حوزه گرفت که با واقعیت همخوان نباشند. نمیدانم مشکل کجاست که آقایان برای اصلاح وضعیت اقتصادی حمیتِ لازم را ندارند. شاید هم مسایلی در میان است که ما از آن خبر نداریم.
*مثلاً چه مسایلی؟
نمیتوانم نظری صریح در اینباره بدهم. اما این را میدانم که تا مشکلات ما با نظام بینالملل حل نشود، نمیتوانیم به بازشدن گرههای اقتصادی امیدی داشته باشیم. واقعیت این است که مذاکرات هستهای را الان کسانی در دست دارند که تا قبل از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ مخالفتی صریح و رک با برجام و اساساً هر نوع مذاکرهای داشتند. آنها حتماً میدانند بدون برجام هیچ مشکلی حل نمیشود و بههمین دلیل توقعِ مهم این است که مذاکرات را جدیتر بگیرند که ظاهراً این بنا را ندارند. شاید هم فکر میکنند با رابطه بر قرار کردن با کشورهای منطقه میتوانند شکوفایی اقتصادی را رقم بزنند که این فکر، فکری غلط است.
*دولت اقتصاد را از سیاستخارجی جدا کرده است؟
من در دولت نیستم و نمیتوانم نظری دقیق بدهم. اما آنچه مشاهدات نشان میدهد این است که دولت در یکسال اخیر کوچکترین قدمی در راستای برجام برنداشته است. البته هرگونه توافقی لازمهاش این است که طرفین و البته آمریکا مطالبههایی معقول داشته باشند. اما اینکه دولت اقتصاد را از سیاستخارجی جدا کرده است باید بگویم، این کار بسیار خطرناک است.