ایسنا نیویورک تایمز در بررسی شخصیت جانشین احتمالی محمود عباس نوشته است: “حسین الشیخ سالها بر روابط روزمره اما پرتنش مردم فلسطین در کرانه باختری و سربازان اسرائیلی ناظر بوده، نقشی که او را میان فلسطینیان نامحبوب، اما به محمود علاس نزدیک کرده است؛ تا جایی که عباس در ماه مه الشیخ را به یکی از مهمترین پستهای جنبش سیاسی خود منصوب کرد.
گرچه عباس با ۸۷ سال سن تا کنون جانشینی برای خود به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تعیین نکرده، اما انتصاب الشیخ به یک سمت ارشد در ماه مه تحلیلگران را به این احتمال نزدیک کرد که شاید عباس لباس جانشینی بر تن الشیخ میکند. تشکیلات خودگران فلسطین بخشهایی از کرانه باختری و ۲.۷ میلیون فلسطینی ساکن این منطقه را مدیریت میکند.
در همین حال، الشیخ که اخیرا در اقدامی کمسابقه با نیویورکتایمز گفتوگو کرد، به موضوع بحث فلسطینیها درباره بینش و مشروعیت رهبرانشان تبدیل شده است.
ترقیهای سریع شغلی الشیخ، تعاملات منظم وی با مقامات اسرائیل و ثروت زیادش او را مورد انتقاد بسیاری از فلسطینیها قرار داده است (خانواده وی صاحب یک تجارت پرسود املاک و مستغلات هستند). در تصویری طنزآمیز و کنایهآلود که در فضای مجازی دستبهدست شد، صورت الشیخ بر بدن یک ژنرال اسرائیلی قرار داده شده و در توضیحات عکس آمده است: «سخنگوی اشغالگران».
بر اساس تازهترین نظرسنجی منتشر شده، تنها سه درصد از مردم فلسطین الشیخ را به عنوان رهبر بعدی خود میخواهند و او برای پیروزی در انتخابات راه سختی در پیش خواهد داشت. یک نظرسنجی دیگر نشان میدهد که حدود سه چهارم فلسطینیها با ارتقاء وی به دومین مقام ارشد سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) مخالف هستند، گروهی که اسماً بر تشکیلات خودگردان فلسطین نظارت دارد.
اما الشیخ برای حامیانش گزینه مناسب در این دوران سخت است. طرفداران الشیخ او را یک مصلحتگرا میدانند که میتواند زندگی روزمره فلسطینیها را در عصری بهبود بخشد که هدف بزرگتر آنها – که تشکیل یک کشور مستقل باشد – بیش از هر زمانی دستنیافتنی به نظر میرسد.
الشیخ در گفتوگو با نیویورکتایمز گفت، پایان روابط اسرائیل و فلسطین یا انحلال تشکیلات خودگردان فلسطین ممکن است یک خلاء امنیتی بوجود بیاورد که وضع فلسطینیها را بدتر از قبل کند. اگر تشکیلات خودگران فلسطین را منحل کنم، چه جایگزینی دارم؟ گزینه دوم خشونت، هرجومرج و خونریزی است و من نتیجه این انتخاب را میدانم؛ میدانم که بهای آن به گردن فلسطینیها خواهد افتاد.
یکی از مسئولیتهای دفتر الشیخ در شهر رامالله، مدیریت درخواست فلسطینیها برای کسب مجوز مشاغل اسرائیلی و همچنین هماهنگی انتقال کالاها میان کرانه باختری، غزه، اسرائیل و اردن است و این دو فعالیت درآمد زیادی برای شهروندان کرانه باختری ایجاد میکند، درآمدی که به آن نیاز دارند.
گرچه الشیخ به این منصب گماشته شده و طی رایگیری به آن دست نیافته، اما میگوید که سابقه و تاریخچه فعالیتهایش به او مشروعیت میبخشد.
او در ۱۹۶۰ و زمانی در رامالله به دنیا آمد که کرانه باختری تحت کنترل اردن بود. خانواده وی که از روستایی کوچک نزدیک تلآویو میآمدند، در میان ۷۰۰ هزار فلسطینی بودند که در پی جنگهای ۱۹۴۸ از خانههای خود رانده شده و قربانیان آوارگی بودند که فلسطینیها امروزه از آن به عنوان «روز نکبت فلسطین» و یک فاجعه یاد میکنند.
هنگامی که او شش سال داشت، اسرائیل کرانه باختری و نوار غزه را در جنگ ۱۹۶۷ خاورمیانه اشغال کرد و او به عنوان یک نوجوان به سازمان فتح پیوست. به همین دلیل بخش زیادی از دهه ۱۹۸۰ را در زندانهای اسرائیل سپری کرده و در میان مردم فلسطین محبوبیت و اعتبار بهدست آورد.
پس از ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین در دهه ۱۹۹۰، الشیخ در سرویسهای امنیتی فلسطین که به تازگی تاسیس شده بود، در حالی شروع به کار کرد که امید زیادی نسبت به نزدیکی فلسطینیها به تشکیل یک کشور مستقل وجود داشت.
الشیخ در گفتوگو با تایمز گفت: شما دارید با کسی حرف میزنید که تمامی تاریخچهاش درباره رنج مردم فلسطین است. من میدانم که دقیقا چطور باید مردم خود را به سمت مسیر درست هدایت کنم.
در ۲۰۰۷ او به عنوان رابط اصلی فلسطینیها با ارتش اسرائیل منصوب شد. یک سال بعد به شورای رهبری سازمان فتح پیوست که بر تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین مسلط است.
در یک دهه پس از آن، گرچه تلاش فلسطینیها برای تشکیل یک کشور مستقل دچار اختلالهایی شد، اما الشیخ به محمود عباس نزدیکتر شده و اغلب اوقات در دیدارهای وی با رهبران خارجی حضور پیدا کرد.
دنیل شاپیرو، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و عضو موسسه تحقیقاتی شورای آتلانتیک در آمریکا میگویند که الشیخ مورد حمایت مقامات آمریکایی و اسرائیلی قرار دارد.
او میگوید: الشیخ انسانی جدی است که مقامات آمریکا میتوانند با او کار کنند. مقامات اسرائیلی نیز احساس مشابهی نسبت به وی دارند.
اما برخی از فلسطینیها به همین دلیل با او مخالفت کرده و میگویند نهادهای آنها در کرانه باختری نیز مانند جنبشهای خودمختاری ملی، به عوامل قدرت اشغالگر تبدیل شدهاند. سرویسهای امنیتی فلسطین در خفا به آژانسهاس اطلاعاتی اسرائیل کمک میکنند تا فلسطینیهایی که به فعالیتهای نظامی متهم هستند را هدف بگیرند.
برای رقبا، اعتلای الشیخ بدون نظرپرسی از مردم و با فرمان محمود عباس نشاندهنده ضعف دموکراسی در ساز و کار سیاست فلسطین است.
سامر السنجلاوی، از اعضای سازمان فتح میگوید: او توسط مردم انتخاب نشده و تنها منبع قدرتش عباس است؛ پس با رفتن محمود عباس او نیز از صحنه محو خواهد شد.
تشکیلات خودگردان فلسطین از سال ۲۰۰۶ تاکنون انتخابات سراسری برگزار نکرده است. این تا حدی به ترس محمود عباس از شکست از حماس باز میگردد.
مذاکرات صلح با اسرائیل در سال ۲۰۱۴ متوقف شد. شهرکنشینان اسرائیلی در کرانه باختری امروز بیش از هر زمان دیگری جای پای خود را محکم کردهاند. آمریکا فشار چندانی برای شکستن این بنبست به اسرائیل وارد نمیکند و همبستگی سایر رهبران عرب نیز کاهش یافته، خصوصاً پس از آنکه سه کشور عرب در سال ۲۰۲۰ با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کردند.
اما بسیاری از فلسطینیها احساس میکنند که رهبری آنها یکی از بزرگترین موانع است. یک نظرسنجی در ماه ژوئن از فلسطینیها پرسید که چه چیزی را بزرگترین مشکل میدانند و پاسخ یک چهارم از شرکتکنندگان «فساد در تشکیلات خودگردان فلسطین» بود.
عباس که پارلمان کارآمدی را در مقابل خود نمیبینند، راساً به نوشتن قانون و انتصاب دستوری مقامات – از جمله الشیخ – میپردازد.
در سپتامبر سال گذشته ۱۴ افسر پلیس فلسطینی به اتهام ضرب و جرح و قتل یک فعال ضدفساد به نام نزار بنات محکوم شدند. این فعال پس از انتقاد از تشکیلات خودگردان فلسطین در فضای مجازی بازداشت شده بود.
ناصر القدوه، یکی از وزرای خارجه سابق فلسطین که سال گذشته مسیرش را از عباس جدا کرده و اکنون در تبعید به سر میبرد، میگوید: این دیکتاتوری است. این وضعیت آنقدر فلاکتبار است که از دوران «نکبت فلسطین» شاهد آن نبودهایم.”
انتهای پیام