گروه سیاسی:فیاض زاهد، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: شواهد حاکی از آن است که در پس لفاظیهای بین المللی، آفتاب توافق در حال طلوع است. کاری که به امر رهبری نظام پیش از روی کار آمدن دولت روحانی آغاز و در سال ۲۰۱۵ به نتیجه رسید و برجام به یک سند جامع که برطرف کننده تهدیدهای حقوقی، بین المللی و نظامی علیه کشور تبدیل شد.امروز نیز همان اراده عالیرتبه، علیرغم نجواهای شوم و بیگانهپرست و عناصر مشکوکی که به کار بردن لفظ نفوذی برای آنها چندان بیراه نیست، زمینه یک توافق مطلوب را تدارک میکند. در این راه باید هم از دولت روحانی و دولت رئیسی تشکر کرد. من هیچگاه نمیتوانم جواد ظریف را با امیرعبداللهیان و عراقچی را با باقری کنی مقایسه کنم. اما اگر توافق حاصل شود باید به همان اندازه که از ظریف و دولت روحانی تقدیر کردیم، از رئیسی و تیمش تشکر کنیم.
میدانم که آنها سالهای طولانی سنگاندازی کرده و به دشمنی با برجام پرداختند. هزینههای سیاسی و اقتصادی فراوانی را به کشور تحمیل کردند. هزینه های عدمالنفع بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار در این یکی دو سال است. اما بگذارید از این ضربالمثل حکیمانه استفاده کنیم که جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است. از سویی رئیسی و دوستانش باید خوشحال باشند که ما برای تصاحب نوزاد حاضر به تقسیم آن با شمشیر عدالت نخواهیم بود.بگذارید این دستاورد را به نام خود مصادره کنند. اما مگر این سخن مقامات عالیرتبه نیست که آنها تنها مجری منویات بالادستی هستند؟ از سویی میدانیم که این توافق به همان اندازه کیهاننشینان و پایداریچیها را می رنجاند که صهیونیست ها و تندروهای بیپرنسیپ غربی و فرقه و دارودسته رجوی خائن را. با این همه گویا باد به پرچم عقلا میوزد. باید خوشحال بود که خرد پنهان نهادهای حاکمیت، نه فریب بازی روسیه را خوردند و نه از سر لجاجت به برجام پشت کردند. اطلاعات من می گوید که مقامات عالیرتبه نظام افسار تندروی برخی کاسب و تعدادی نامربوط را کنترل کردند تا نشان دهند هر جا پای استواری ایران و ثبات امنیتی در میان است نمیتوان با فیگور سوپر انقلابی، عمل ضدانقلابی انجام داد.
اما این همه ماجرا نیست. دغدغه مهم پس از توافق است. در شرایط جدید امکان اینکه شرکتهای بزرگ برای سرمایهگذاریهای بلندمدت وارد ایران شوند بسیار بعید است. مهمترین ممیزه این دوره برای آنها تجارت است. لذا باید اندیشید چگونه میتوان از این فرصت محتمل بهره برد.برای این کار میتوان به این اقدامات دست زد.
۱- ایران باید سیاست دولت مستقر در تنشزدایی با کشورهای همسایه را جدیتر دنبال کند. بهتر است هر چه سریعتر موانع ایجاد ارتباط با عربستان سعودی و امارت عربی متحده مرتفع شود. همکاری ایران با این دو کشور در کنار کویت و قطر قدرت مانور اسرائیل را گرفته و ریسک همکاریهای اقتصادی را کاهش میدهد. خلع رابطه و عدم حضور ایران فرصت را به دولت نامشروع اسرائیل میدهد.
۲- ایران در حوزه انرژی چند رقیب قدرتمند دارد. روسیه اولین رقیب در انرژی است. همه تلاش این قدرت بزرگ آن است که از ابزار انرژی برای کنترل قدرت مانور اروپا استفاده کند. این حربه هم اقتصادی و هم بینالمللی است. لذا ورود ایران به نفع روسیه نیست.
ترکیه در حال کشف منابع جدید گاز است. این امر یعنی ورود این کشور به حوزه انرژی. ترکیه در حال کاهش وابستگی به گاز ایران است. عقب ماندگی تکنولوژیک این برتری در سالهای گذشته را از ایران گرفته. ایران حداقل نیازمند ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این حوزه است. فعلاً افقی در این حوزه دیده نمیشود.
۳- ایران رقیب قطر است. در دوره احمدینژاد ایران به دلیل رفتارهای انقلابی! ایشان سهم خود را در این حوزه از دست داد. در حالی که بهرهبرداری ایران در دوره خاتمی از قطر بیشتر بود، در دوره روحانی مجدداً سهم ایران متعادل شد. اینک این قطر است که در حال بلندپروازی و جاگذاردن دیگر رقبا است. شاید بهترین الگو ایجاد کنسرسیوم و همکاری مشترک حداقلی با قطر است. واقعیت آن است که ما از بازار جا ماندهایم. شاید بهتر آن باشد به هر شکل ممکن و با هم کمیت و اندازهای راهی برای ورود پیدا کنیم.
۴- ایران برای بهرهوری از برجام باید برنامه جامعی تهیه نماید. با همه احترام به دولت رئیسی، به نظر نمی آید آنها امکان، استعداد و توان لازم برای مواجهه با این تحول را داشته باشند. این خطر وجود دارد که پولهای بادآورده دولت را فریب دهد و همه شعارهای جراحی اقتصادی و… باد هوا شود. برای این امر توصیه میکنم سازمانی در ریاست جمهوری تحت نظارت معاون اول تشکیل شود. همه بخشهای درگیر در حوزه بیمه، بانک، کشتیرانی، خودرو، حمل و نقل هوایی، مسکن، پتروشیمی، نفت و گاز و… را ساماندهی نماید. این کمیته به فوریت اولویتهای جذب سرمایهگذاری و نقشه راه برای مواجهه با شرایط جدید و بهره برداری از وضعیت جدید را سامان دهد و از مدیران سابق و متخصصان در این حوزه به عنوان اتاق فکر استفاده کند.
۵- ایران باید برجام را به عنوان پازلی از موزاییک بزرگ توسعه ایران ببیند. برجام به تنهایی نمیتواند همه مشکلات ایران را حل و فصل نماید. نمیتوانیم ایران را با ریسک بر هم خوردن برجام در چندسال دیگر ادامه دهیم. راهش البته خروج از برجام نیست. بلکه باید برجام نقطه آغاز تغییر راهبرد باشد. همه تلاش اصولگرایان سوپرانقلابی آن بود که ایران در دوره میانهروها با غرب توافق نکند. حال که شرایط برای شما مهیا است. منتقدان شما هم آنقدر وطنپرست هستند که سنگ لای چرخ تان نگذارند. از این فرصت برای حل و فصل نهایی مشکلات استفاده کنید. آنگاه سرمایهگذاران با نگاهی دیگر به ایران ورود میکنند.
۶- من همواره تاکید کرده ام که برخلاف جوسازی رسانههای غربی، ایران هیچگاه نه مستعمره روسیه شده و نه تمایلی به این کار دارد. اصلاً در ایران هیچکس طرفدار روسیه نیست.- این حرف به معنای فقدان نفوذ روسیه نیست- بلکه بر این باورم دوستی با روسیه به خاطر حب علی نیست، از بغض معاویه است. حاکمیت ایران به آمریکا اعتماد ندارد- برای این بی اعتمادی هم دلایل خوبی دارد- لذا آنچه نگاه به شرق معنا میدهد به معنای آن است که غرب را در وضعیت فشار قرار دهند. اینکه این سیاست تا چه میزانی قدرتمند است موضوع دیگری است. همه مقامات این مملکت که از این کشور رفتهاند، چه برای معالجه و چه زندگی، هیچکدام به مسکو نرفتهاند! این بیماری از روشنفکران چپ گویا باقی مانده است. مرگ بر آمریکا میگفتند و در واشینگتن نرد عشق میباختند.
۷- جناب رئیسی را فردی علاقهمند به حل و فصل مشکلات میدانم. معنای این حرف باور به توانمندی ایشان نیست. این عدم تسلط باعث شده مجمعالجزایری از سهمیه گروههای انقلابی را بعنوان وزیر وارد کابینه کند. جناب رئیسی باید بداند با این کابینه قدرت هضم و مواجهه مطلوب با شرایط پس از برجام را ندارد. اگر می خواهد موفق شود و به دوره دوم ریاست جمهوری راه یابد و برای خود آیندهای درخشان تصور کند، حداقل تیم اقتصادی را تغییر دهد. با این ابواب جمعی، موقعیت جدید برجام و پولهای آزاد شده به همان ته چاهی میرود که سعید لیلاز فریادش را زده است!
میدانم که آنها سالهای طولانی سنگاندازی کرده و به دشمنی با برجام پرداختند. هزینههای سیاسی و اقتصادی فراوانی را به کشور تحمیل کردند. هزینه های عدمالنفع بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار در این یکی دو سال است. اما بگذارید از این ضربالمثل حکیمانه استفاده کنیم که جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است. از سویی رئیسی و دوستانش باید خوشحال باشند که ما برای تصاحب نوزاد حاضر به تقسیم آن با شمشیر عدالت نخواهیم بود.بگذارید این دستاورد را به نام خود مصادره کنند. اما مگر این سخن مقامات عالیرتبه نیست که آنها تنها مجری منویات بالادستی هستند؟ از سویی میدانیم که این توافق به همان اندازه کیهاننشینان و پایداریچیها را می رنجاند که صهیونیست ها و تندروهای بیپرنسیپ غربی و فرقه و دارودسته رجوی خائن را. با این همه گویا باد به پرچم عقلا میوزد. باید خوشحال بود که خرد پنهان نهادهای حاکمیت، نه فریب بازی روسیه را خوردند و نه از سر لجاجت به برجام پشت کردند. اطلاعات من می گوید که مقامات عالیرتبه نظام افسار تندروی برخی کاسب و تعدادی نامربوط را کنترل کردند تا نشان دهند هر جا پای استواری ایران و ثبات امنیتی در میان است نمیتوان با فیگور سوپر انقلابی، عمل ضدانقلابی انجام داد.
اما این همه ماجرا نیست. دغدغه مهم پس از توافق است. در شرایط جدید امکان اینکه شرکتهای بزرگ برای سرمایهگذاریهای بلندمدت وارد ایران شوند بسیار بعید است. مهمترین ممیزه این دوره برای آنها تجارت است. لذا باید اندیشید چگونه میتوان از این فرصت محتمل بهره برد.برای این کار میتوان به این اقدامات دست زد.
۱- ایران باید سیاست دولت مستقر در تنشزدایی با کشورهای همسایه را جدیتر دنبال کند. بهتر است هر چه سریعتر موانع ایجاد ارتباط با عربستان سعودی و امارت عربی متحده مرتفع شود. همکاری ایران با این دو کشور در کنار کویت و قطر قدرت مانور اسرائیل را گرفته و ریسک همکاریهای اقتصادی را کاهش میدهد. خلع رابطه و عدم حضور ایران فرصت را به دولت نامشروع اسرائیل میدهد.
۲- ایران در حوزه انرژی چند رقیب قدرتمند دارد. روسیه اولین رقیب در انرژی است. همه تلاش این قدرت بزرگ آن است که از ابزار انرژی برای کنترل قدرت مانور اروپا استفاده کند. این حربه هم اقتصادی و هم بینالمللی است. لذا ورود ایران به نفع روسیه نیست.
ترکیه در حال کشف منابع جدید گاز است. این امر یعنی ورود این کشور به حوزه انرژی. ترکیه در حال کاهش وابستگی به گاز ایران است. عقب ماندگی تکنولوژیک این برتری در سالهای گذشته را از ایران گرفته. ایران حداقل نیازمند ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این حوزه است. فعلاً افقی در این حوزه دیده نمیشود.
۳- ایران رقیب قطر است. در دوره احمدینژاد ایران به دلیل رفتارهای انقلابی! ایشان سهم خود را در این حوزه از دست داد. در حالی که بهرهبرداری ایران در دوره خاتمی از قطر بیشتر بود، در دوره روحانی مجدداً سهم ایران متعادل شد. اینک این قطر است که در حال بلندپروازی و جاگذاردن دیگر رقبا است. شاید بهترین الگو ایجاد کنسرسیوم و همکاری مشترک حداقلی با قطر است. واقعیت آن است که ما از بازار جا ماندهایم. شاید بهتر آن باشد به هر شکل ممکن و با هم کمیت و اندازهای راهی برای ورود پیدا کنیم.
۴- ایران برای بهرهوری از برجام باید برنامه جامعی تهیه نماید. با همه احترام به دولت رئیسی، به نظر نمی آید آنها امکان، استعداد و توان لازم برای مواجهه با این تحول را داشته باشند. این خطر وجود دارد که پولهای بادآورده دولت را فریب دهد و همه شعارهای جراحی اقتصادی و… باد هوا شود. برای این امر توصیه میکنم سازمانی در ریاست جمهوری تحت نظارت معاون اول تشکیل شود. همه بخشهای درگیر در حوزه بیمه، بانک، کشتیرانی، خودرو، حمل و نقل هوایی، مسکن، پتروشیمی، نفت و گاز و… را ساماندهی نماید. این کمیته به فوریت اولویتهای جذب سرمایهگذاری و نقشه راه برای مواجهه با شرایط جدید و بهره برداری از وضعیت جدید را سامان دهد و از مدیران سابق و متخصصان در این حوزه به عنوان اتاق فکر استفاده کند.
۵- ایران باید برجام را به عنوان پازلی از موزاییک بزرگ توسعه ایران ببیند. برجام به تنهایی نمیتواند همه مشکلات ایران را حل و فصل نماید. نمیتوانیم ایران را با ریسک بر هم خوردن برجام در چندسال دیگر ادامه دهیم. راهش البته خروج از برجام نیست. بلکه باید برجام نقطه آغاز تغییر راهبرد باشد. همه تلاش اصولگرایان سوپرانقلابی آن بود که ایران در دوره میانهروها با غرب توافق نکند. حال که شرایط برای شما مهیا است. منتقدان شما هم آنقدر وطنپرست هستند که سنگ لای چرخ تان نگذارند. از این فرصت برای حل و فصل نهایی مشکلات استفاده کنید. آنگاه سرمایهگذاران با نگاهی دیگر به ایران ورود میکنند.
۶- من همواره تاکید کرده ام که برخلاف جوسازی رسانههای غربی، ایران هیچگاه نه مستعمره روسیه شده و نه تمایلی به این کار دارد. اصلاً در ایران هیچکس طرفدار روسیه نیست.- این حرف به معنای فقدان نفوذ روسیه نیست- بلکه بر این باورم دوستی با روسیه به خاطر حب علی نیست، از بغض معاویه است. حاکمیت ایران به آمریکا اعتماد ندارد- برای این بی اعتمادی هم دلایل خوبی دارد- لذا آنچه نگاه به شرق معنا میدهد به معنای آن است که غرب را در وضعیت فشار قرار دهند. اینکه این سیاست تا چه میزانی قدرتمند است موضوع دیگری است. همه مقامات این مملکت که از این کشور رفتهاند، چه برای معالجه و چه زندگی، هیچکدام به مسکو نرفتهاند! این بیماری از روشنفکران چپ گویا باقی مانده است. مرگ بر آمریکا میگفتند و در واشینگتن نرد عشق میباختند.
۷- جناب رئیسی را فردی علاقهمند به حل و فصل مشکلات میدانم. معنای این حرف باور به توانمندی ایشان نیست. این عدم تسلط باعث شده مجمعالجزایری از سهمیه گروههای انقلابی را بعنوان وزیر وارد کابینه کند. جناب رئیسی باید بداند با این کابینه قدرت هضم و مواجهه مطلوب با شرایط پس از برجام را ندارد. اگر می خواهد موفق شود و به دوره دوم ریاست جمهوری راه یابد و برای خود آیندهای درخشان تصور کند، حداقل تیم اقتصادی را تغییر دهد. با این ابواب جمعی، موقعیت جدید برجام و پولهای آزاد شده به همان ته چاهی میرود که سعید لیلاز فریادش را زده است!