گروه سیاسی: سایت برترینها نوشت: عجب سفر سختی بود برای سید ابراهیم رئیسی، اصلا این شاید سختترین سفر ادوار روسای جمهور ایران برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل بود.
درست در روزهایی که قرار بود بیم و امید احیای برجام در مذاکرات پیدرپی نیویورک مساله اصلی دستگاه دیپلماسی کشور باشد، وقوع برخی اتفاقات در ایران در واقع تمرکز رسانههای بینالمللی را به سمت دیگری برد، از طرفی اتاق فکر «رئیسی» هم ترجیح داد بر «موضع» بماند؛ گو این که اصرار بر حفظ حجاب کریستین امانپور و لغو آن گفتگو نشان میداد که اینبار با تمام دفعات پیشین فرق دارد و یک نوع جنگ زیرپوستی میان تیم ایرانی حاضر در نیویورک و «دیگران» وجود دارد.
البته قبلتر و از همان لحظات اولیه سفر و آن بغض رئیسی در هواپیما شاید باید میفهمیدیم که بیش از هر چیز قرار است ابعاد رسانهای یک سفر را شاهد باشیم و اینبار رسما جنگ در جای دیگری بود. رئیسی بغض کرد و گفت نماینده یک ملت است، ویدئو بارها دیده شده و البته قضاوتها به شدت متفاوت، متناقض و حتی سردرگم بود. بعدتر که مصاحبه با امانپور لغو شد، خوانشها گسترده شد و شاید این به جرات عاملیتدارترین رئیسیِ دوران را نشانمان میداد، همان که حین سخنرانیاش هم تلاش کرد منادی آن چیزی باشد که تلاش داشت با آن شناخته شود.
جنجالهای نشست خبری که رسانههایی چون نیویورکتایمز، رویترز و واشنگتنپست در آن غایب بودند هم فراز بعدی بود، جایی که رئیسی «اسم» نیاورد اما «اشاره» کرده و البته «قیاس» کرد که در آمریکا هم اتفاقاتی افتاده و اشارهاش به جرج فلوید بود. حرفهای رئیسی البته بستر تحلیلهای بسیاری شد و خب تفسیرها قاعدتا یکسان نبوده و نیست.
حاشیهها البته تمامی نداشت و آن موج خبری «سوغاتی» هم شاید پیشبینی ناپذیرترین نقطهی سفر نیویورک بود، مانور برخی رسانهها بر حجم سوغاتی تیم ایرانی حاضر در نیویورک در سطح خودش بلوایی به پا کرد که باز هم ثابت کرد این سفر متفاوتترین سفر یک رئیسجمهور ایرانی به نیویورک است، در این مورد خاص البته بیشتر کاربران شبکههای اجتماعی فعال بودند و نقد و نظرها در آنجا دیده میشد و رسانههای رسمی خیلی به آن نپرداختند اما خب هر چه که بود تنش را بالا نگه داشته بود.
اولین شب آرامش اما آنجا بود که رئیسی وارد فرودگاه تهران شد، فضایی آرام و دلخواه او همراهانش، پشت میکروفون رفت و آهنگ صحبتهایش حالا اعتماد به نفس داشت، از تفاوت «اعتراض» و «اغتشاش» گفت، از اهمیت «امنیت». حاضران همراهی میکردند، اولین شب آرامش رئیسی، شاید در فرودگاه مهرآباد بود و فعلا «برهه حساس کنونی» برای رئیسی پایان یافته، حالا او بیش از هر چیز باید با مصائبی چون تورم و… دست و پنجه نرم کند، تا این که سحر چه زاید، فعلا که ابراهیم از آتش گذشته است.
درست در روزهایی که قرار بود بیم و امید احیای برجام در مذاکرات پیدرپی نیویورک مساله اصلی دستگاه دیپلماسی کشور باشد، وقوع برخی اتفاقات در ایران در واقع تمرکز رسانههای بینالمللی را به سمت دیگری برد، از طرفی اتاق فکر «رئیسی» هم ترجیح داد بر «موضع» بماند؛ گو این که اصرار بر حفظ حجاب کریستین امانپور و لغو آن گفتگو نشان میداد که اینبار با تمام دفعات پیشین فرق دارد و یک نوع جنگ زیرپوستی میان تیم ایرانی حاضر در نیویورک و «دیگران» وجود دارد.
البته قبلتر و از همان لحظات اولیه سفر و آن بغض رئیسی در هواپیما شاید باید میفهمیدیم که بیش از هر چیز قرار است ابعاد رسانهای یک سفر را شاهد باشیم و اینبار رسما جنگ در جای دیگری بود. رئیسی بغض کرد و گفت نماینده یک ملت است، ویدئو بارها دیده شده و البته قضاوتها به شدت متفاوت، متناقض و حتی سردرگم بود. بعدتر که مصاحبه با امانپور لغو شد، خوانشها گسترده شد و شاید این به جرات عاملیتدارترین رئیسیِ دوران را نشانمان میداد، همان که حین سخنرانیاش هم تلاش کرد منادی آن چیزی باشد که تلاش داشت با آن شناخته شود.
جنجالهای نشست خبری که رسانههایی چون نیویورکتایمز، رویترز و واشنگتنپست در آن غایب بودند هم فراز بعدی بود، جایی که رئیسی «اسم» نیاورد اما «اشاره» کرده و البته «قیاس» کرد که در آمریکا هم اتفاقاتی افتاده و اشارهاش به جرج فلوید بود. حرفهای رئیسی البته بستر تحلیلهای بسیاری شد و خب تفسیرها قاعدتا یکسان نبوده و نیست.
حاشیهها البته تمامی نداشت و آن موج خبری «سوغاتی» هم شاید پیشبینی ناپذیرترین نقطهی سفر نیویورک بود، مانور برخی رسانهها بر حجم سوغاتی تیم ایرانی حاضر در نیویورک در سطح خودش بلوایی به پا کرد که باز هم ثابت کرد این سفر متفاوتترین سفر یک رئیسجمهور ایرانی به نیویورک است، در این مورد خاص البته بیشتر کاربران شبکههای اجتماعی فعال بودند و نقد و نظرها در آنجا دیده میشد و رسانههای رسمی خیلی به آن نپرداختند اما خب هر چه که بود تنش را بالا نگه داشته بود.
اولین شب آرامش اما آنجا بود که رئیسی وارد فرودگاه تهران شد، فضایی آرام و دلخواه او همراهانش، پشت میکروفون رفت و آهنگ صحبتهایش حالا اعتماد به نفس داشت، از تفاوت «اعتراض» و «اغتشاش» گفت، از اهمیت «امنیت». حاضران همراهی میکردند، اولین شب آرامش رئیسی، شاید در فرودگاه مهرآباد بود و فعلا «برهه حساس کنونی» برای رئیسی پایان یافته، حالا او بیش از هر چیز باید با مصائبی چون تورم و… دست و پنجه نرم کند، تا این که سحر چه زاید، فعلا که ابراهیم از آتش گذشته است.