گروه سیاسی:روزنامه هممیهن با اشاره به فیلتر شدن اینستاگرام و واتساپ و احتمال ادامهدار بودن این روند تاکید کرد که بستن فضای مجازی نابخردانه است.
هممیهن، تقریبا نوعی اتفاقنظر وجود دارد که عموم فسادها به نحوی مرتبط با نظام بانکداری است. بخش مهمی از تورم نیز ریشه در این نهاد دارد. از نظر بیشتر آقایان علما هم که بخش مهمی از آنچه در بانکها میگذرد غیرشرعی و ربوی است. بنابراین بهترین راه انحلال همه بانکهاست تا از شرّ این عوارض خلاص شویم. روشن است که پیشنهاد احمقانهای است، ولی تردید نکنید که بستن فضای مجازی نیز به همین اندازه بلکه بیشتر نابخردانه است. شاید جهان بدون بانک در آینده قابل تصور باشد، ولی جهان بدون اینترنت تقریبا غیرقابل تصور است.
نویسنده در ادامه با طرح این پرسش که چرا ساختار ایران این اندازه از اینترنت نفرت دارد؟ کدام کشور جهان است که با اینترنت چنین مقابلهای کند؟ آیا اصولا فضای مجازی در کشورهای دیگر کارکردی را که در ایران میبینیم، دارند؟ نوشته است: مساله این است که خلاص شدن از فضای مجازی برای حکومت ایران یا هر حکومت دیگری خیلی ساده است، اگر کارکرد و وظیفه اصلی رسانههای رسمی و داخلی دچار اختلال نشوند، در این صورت فضای مجازی نیز نخواهد توانست وارد این کارکردها شود. اگر مقررات و سیاستهای پولی و وظایف بانکها درست تعریف شود دلیلی ندارد که آنجا منبع فساد شود. در واقع امروز به این دلیل فضای مجازی وارد کارکرد اطلاعرسانی و ارائه تحلیل و گزارش شده است که رسانههای رسمی این کارکرد را ندارند. اگر صداوسیما و تا حدی مطبوعات میتوانستند یا مجاز بودند که انواع و اقسام اخبار و گزارشهای مستقل و حرفهای تهیه و منتشر کنند، دیگر مجالی برای فضای مجازی و ماهواره باقی نمیماند که حکومت از آن احساس خطر کند. پس مشکل اصلی وجود فضای مجازی نیست، مشکل فقدان راه برای تامین نیاز ضروری جامعه امروز به اطلاعرسانی است. به همین علت است که مقامات حکومتی از بدو ورود فضای مجازی نسبت به آن واکنش منفی نشان دادند و هیچگاه نپذیرفتند که این امکان چنانچه شایسته است در مسیر توسعه قرار گیرد. از سوی دیگر چون کارکرد رسانههای رسمی بهویژه صداوسیما مخدوش بود، مردم نیز برای تامین و انجام این کارکرد، فضای مجازی را بستر فعالیت خود قرار دادند. به عبارت دیگر بستن فضای مجازی آنچنان که این روزها رخ داده است، مشکل این ساختار را حل نمیکند، فقط مثل آشغالی که زیر فرش ریخته شود، مدتی پنهان میماند. عجیب است از این همه اصرار و کوشش بیپایانِ دستاندرکاران برای بستن این فضا، درحالیکه به یقین میدانند مشکل آنان حل نمیشود. فضایی که بیش از ۶۰ میلیون ایرانی، در واقع همه مردم ایران، از آن بهرهمند هستند، اگر بسته شود بسیار زیانبارتر از این است که بانکها بسته شود. از همه مهمتر کسانی که به خود اجازه و حق میدهند که یک ملت را از این حق محروم کنند، هیچگاه نمیتوانند خیرخواه مردم باشند، آنان فقط برای قدرت خود چنین کاری را خواهند کرد و نه خیر عمومی.
هممیهن، تقریبا نوعی اتفاقنظر وجود دارد که عموم فسادها به نحوی مرتبط با نظام بانکداری است. بخش مهمی از تورم نیز ریشه در این نهاد دارد. از نظر بیشتر آقایان علما هم که بخش مهمی از آنچه در بانکها میگذرد غیرشرعی و ربوی است. بنابراین بهترین راه انحلال همه بانکهاست تا از شرّ این عوارض خلاص شویم. روشن است که پیشنهاد احمقانهای است، ولی تردید نکنید که بستن فضای مجازی نیز به همین اندازه بلکه بیشتر نابخردانه است. شاید جهان بدون بانک در آینده قابل تصور باشد، ولی جهان بدون اینترنت تقریبا غیرقابل تصور است.
نویسنده در ادامه با طرح این پرسش که چرا ساختار ایران این اندازه از اینترنت نفرت دارد؟ کدام کشور جهان است که با اینترنت چنین مقابلهای کند؟ آیا اصولا فضای مجازی در کشورهای دیگر کارکردی را که در ایران میبینیم، دارند؟ نوشته است: مساله این است که خلاص شدن از فضای مجازی برای حکومت ایران یا هر حکومت دیگری خیلی ساده است، اگر کارکرد و وظیفه اصلی رسانههای رسمی و داخلی دچار اختلال نشوند، در این صورت فضای مجازی نیز نخواهد توانست وارد این کارکردها شود. اگر مقررات و سیاستهای پولی و وظایف بانکها درست تعریف شود دلیلی ندارد که آنجا منبع فساد شود. در واقع امروز به این دلیل فضای مجازی وارد کارکرد اطلاعرسانی و ارائه تحلیل و گزارش شده است که رسانههای رسمی این کارکرد را ندارند. اگر صداوسیما و تا حدی مطبوعات میتوانستند یا مجاز بودند که انواع و اقسام اخبار و گزارشهای مستقل و حرفهای تهیه و منتشر کنند، دیگر مجالی برای فضای مجازی و ماهواره باقی نمیماند که حکومت از آن احساس خطر کند. پس مشکل اصلی وجود فضای مجازی نیست، مشکل فقدان راه برای تامین نیاز ضروری جامعه امروز به اطلاعرسانی است. به همین علت است که مقامات حکومتی از بدو ورود فضای مجازی نسبت به آن واکنش منفی نشان دادند و هیچگاه نپذیرفتند که این امکان چنانچه شایسته است در مسیر توسعه قرار گیرد. از سوی دیگر چون کارکرد رسانههای رسمی بهویژه صداوسیما مخدوش بود، مردم نیز برای تامین و انجام این کارکرد، فضای مجازی را بستر فعالیت خود قرار دادند. به عبارت دیگر بستن فضای مجازی آنچنان که این روزها رخ داده است، مشکل این ساختار را حل نمیکند، فقط مثل آشغالی که زیر فرش ریخته شود، مدتی پنهان میماند. عجیب است از این همه اصرار و کوشش بیپایانِ دستاندرکاران برای بستن این فضا، درحالیکه به یقین میدانند مشکل آنان حل نمیشود. فضایی که بیش از ۶۰ میلیون ایرانی، در واقع همه مردم ایران، از آن بهرهمند هستند، اگر بسته شود بسیار زیانبارتر از این است که بانکها بسته شود. از همه مهمتر کسانی که به خود اجازه و حق میدهند که یک ملت را از این حق محروم کنند، هیچگاه نمیتوانند خیرخواه مردم باشند، آنان فقط برای قدرت خود چنین کاری را خواهند کرد و نه خیر عمومی.